☘️یکی از القاب رمزی امام زمان (عجل الله فرجه) در زمان غیبت صغری «ناحیه مقدسه» است. (زیارت ناحیه مقدسه زیارتی است که از لسان مبارک امام عصر علیهالسلام برای امام حسین علیه السلام بیان شده است.)
☘️ناحیه از «نحو» است به معنای جهت.
☘️وجود حضرت ولی عصر علیهالسلام جایگاه بسیار مقدسی است که باید از همه کس و همه چیز اعراض کنی و دلت را سوی او روانه سازی.
استاد بروجردی
«يکي از خصوصيات مهم شهيد مطهري تقواي_طلبگي بود. تقواي طلبگي چيست؟ تقواي طلبگي اين است که غذاي_سالم بگيرد و غذاي سالم به جامعه بدهد. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ أَيْ إِلَى عِلْمِهِ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ». اگر شما، العياذ بالله، علم_آلوده گرفتيد، همه جامعه آلوده ميشود. تقواي شما اين است که حرف را از بنيانهاي اصلي خودش یعنی قرآن_و_روايت بگيريد و تلاش کنيد حرفهاي پراکنده و حرفهايي که به_حجيت_نرسيده و حرفهايي که در محافل روشنفکري زده ميشود، در شما نفوذ نکند.
تقواي_طلبه، غير از تقواي_کاسب است. کاسب بايد در خريد و فروشش کم و زياد نکند و مطفف نباشد. ما خيلي بايد مراقب باشيم حرفِ غيرناب به جامعه نزنيم. نه خودمان بپذيريم و نه بزنيم. اين خيلي تقواي مهمي است. مرحوم شهيد_مطهري از امتيازاتش همین بود. اينکه امام ميفرمودند همه آثارش بلااستثناء سودبخش است، برای همين بود. وارد يک ميدان که ميشد، با تقوا وارد ميشد؛ تقواي در تعلم، تقواي در تفکر؛ نه فقط تقواي در نماز شب. آن تقواي اولي، غير اين تقواي دومي است. اين تقواي ويژۀ طلبگي است. همه آن تقوا بايد به شما کمک کند در عالم طلبگيتان متقي باشيد، در عالم طلبگيمان متقي باشيم؛ چيزي را که دليل نداريم، به اسلام نسبت ندهيم. خيلي پروا داشته باشيم در اينکه حرفي، خداينکرده، به وسيله ما به اسلام نسبت داده بشود.»
استاد میرباقری
? مقام معظم رهبری:
دشمنان میخواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود. تجربه کردهاند که وقتی نام شهدا با عظمت برده میشود، جوان امروز که نه دوره جنگ را دیده و نه دوره امام را وقتی میفهمد که یکجایی در آنطرف منطقه دارند با دشمنان میجنگند، پا میشود میرود حلب، بوکمال، زینبیه، بنا میکند جنگیدن و به شهادت هم میرسد.»
۱۳۹۷/۱۲/۰۶
مرحوم دولابی درباره سیره اخلاقی آیت الله انصاری_همدانی می فرمایند ؛
ایشان در خانه نمی گذاشت کسی حتی یک استکان چای برایش ببرد ، خودش چای را می آورد ، سفره پهن می کرد و …
?سوخته ، ص ۱۳
? علینقے، كاسب مؤمن و خیرے بود كه هیچگاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمیڪردند. در عوض این معلم قرآن جلسات دینی در صف اول نماز جماعت مسجد دیده میشد.
یك عمر جلسات مذهبے در خانهها و تكیهها به راهانداخته و كلے مسجد مخروبه را آباد كرده بود ولے از نعمت فرزند محروم بود …
آنهاےی كه حسودیشان میشد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه میگشتند تا نمكے به زخمش بپاشند ..!
آخر بعضیها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛ پیرمردے كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگے او را تعطیل كند ..!
علینقی راه پدر را ادامه داده بود اما
الان پسرے نداشت كه او هم به راه پدرے برود. به خاطر همین همسایه كینهتوز، بهانه خوبے پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ درب را زد. علینقے آمد دم درب …
مردك به او یك گونے داد و گفت:
«حالا كه تو بچه ندارے، بیا اینها مال تو، شاید به كارت بیاید».
علینقے در گونے را باز كرد، ۱۱ تا بچه گربه از توے آن ریختند بیرون ..!
قهقهه مردك و صداے گریه علینقے قاطے شد …
كنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «اے كه گفتے بخوانیدم تا اجابتتان كنم ..! اگر به من فرزندے بدهے، نذر میكنم كه به لطف و هدایت خودت او را مبلغ_قرآن و دینت كنم».
خداےی كه دعاے زكریاے سالخورده را در اوج ناامیدے اجابت كرده بود، 13 فرزند به علینقے داد كه اولینشان همین حاج آقا محسن قرائتے است ..