«انسان 250 ساله» منتخبی از بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی و مبارزاتی ائمه و امامان شیعه است. این کتاب که چندی پیش، توسط انتشارات اسلامیکا به آلمانی ترجمه و منتشر شده است، به این نکته مهم اشاره دارد که زندگی امامان شیعه با وجود تفاوتهای ظاهری، در مجموع حرکت مستمر و طولانی است که 250 سال ادامه پیدا کرده است.
جعفر بلال که در هامبورگ به تحصیل مشغول است، در توصیف کتاب «انسان 250 ساله» نوشته است:« زندگی 12 امام معصوم که جانشینان اصلی پیامبر اکرم(ص) بودهاند، الگویی برای شیعیان است. این در حالی است که زندگی هیچیک از امامان معصوم در ظاهر شبیه به یکدیگر نیست. به همیندلیل، این شائبه برای ما مطرح میشود که شاید آنها با یکدیگر اختلاف عقیده داشتهاند. به طور مثال روایتی از روز نهم ذیحجّه وجود دارد. در این روز زائران بیت خدا، وظیفه دارند از موقع ظهر تا غروب آفتاب در سرزمین عرفه «وقوف» کنند و تأکید شده است که زائران، به دعا و مناجات با خدا بپردازند. یکی از همراهان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) روایت کرده که در این روز به خیمه امام حسین(ع) وارد شده است. او نقل کرده است که آن حضرت همراه اصحاب خویش روزه بودهاند ودعا میخواندند. او کمی بعد وارد خیمه امام حسن(ع) میشود و با تعجب میبیند که در خیمه امام حسن(ع) سفرهها باز است و زائران بیت خدا در آنجا مشغول خوردن و آشامیدنند. این شخص از اینکه یکی از امامان روزه و یکی دیگر مشغول خوردن طعام شده است ، بسیار متعجب میشود و دغدغهاش را با امام حسن(ع) در میان میگذارد. آن حضرت نیز میفرمایند که خداوند، اهل بیت را برای اعمال و سیاست مردم، الگو قرار داده است. چنانچه من و برادرم هر دو روزه میگرفتیم، افرادی که نتوانسته بودند، روزه بگیرند، احساس حقارت میکردند، و به همین دلیل من با برادرم حسین قرار گذاشتیم که اینگونه عمل کنیم، تا هیچکس آزرده نباشد. افطار کردن من به خاطر مردم و روزه گرفتن برادرم حسین نیز به خاطر مردم است.»
بلال در ادامه یادداشت خود نوشته است:«خواندن این روایت، میتواند به رفع شائبههای پیشآمده برای ما کمک کند. ما باید بدانیم که امامان معصوم هیچگاه خلاف عقاید یکدیگر عمل نکردهاند. آنها همواره راه یکدیگر را ادامه دادهاند و هر یک بر اساس مقتضیات زمان تصمیمگیری کردهاند. البته شاید برای برخی باز هم این سؤال پیش آید که چگونه امامی صلح را انتخاب کرده و دیگری به میدان جنگ رفته است؟ امام خامنهای در کتاب «انسان 250 ساله» به خوبی به این سؤال و سؤالات مشابه آن پاسخ دادهاند. این کتاب مجموعهای از بیانات ایشان است. رهبر ایران معتقدند که باید زندگی ائمه اطهار را که 250 سال طول کشیده، زندگی یک انسان به حساب بیاوریم. از نگاه ایشان، ائمه از هم جدا نیستند، بلکه کلهم نور واحدند. حتی انسانی که هدف مشخصی را دنبال میکند، ممکن است در شرایط مختلف، تصمیمات متفاوتی بگیرد. امامان نیز بر همین اساس رفتار کردهاند. تصمیمات امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نمونه خوبی برای این امر است. امام دوم شیعیان با معاویه صلح کرد. زیرا او قدرت نظامی کافی برای جنگ با معاویه را نداشت و در صورت جنگیدن، آسیب زیادی به شیعیان وارد میشد. روشن است که هر کدام از امامان معصوم در آن زمان همین تصمیم را میگرفتند. در مقابل، امام حسین(ع) با یزید وارد جنگ شد. یزید مردی عیاش و ظالم بود که همه احکام اسلامی را زیر پا میگذاشت. بنابراین امام حسین(ع) هیچ راهی جز جنگیدن با یزید نداشت. او نمیتوانست با چنین فردی صلح کند.»
این جوان آلمانی در ادامه به توصیف بیشتری از کتاب پرداخته است: « براساس کتاب “ انسان 250 ساله ”زندگی و تصمیمات ائمه را نباید جدا از یکدیگر در نظر بگیریم. پیامبر اکرم(ص) و 12 امام معصوم، هدفی مشترک داشتند و همگی در طول 250 سال، برای تحقق آن فعالیت کردند. با این وجود، ائمه بر اساس شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود، تصمیمات متفاوتی گرفتهاند. حضرت محمد(ص) بذری را کاشته است و امامان آن را به درختی پربار بدل کردهاند. این واقعیت است که تصمیمات درست و دقیق ائمه اطهار باعث حفظ اسلام شده است.»
او همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود به اهمیت و ضرورت فقهای اسلامی در زمان غیبت امام مهدی(عج) اشاره کرده است: «در زمان غیبت امام داوزدهم، فقها وظیفه دارند که ما دانشجویان رشتههای مختلف اسلامی را آموزش بدهند. وقتی ما به عنوان دانشجو الهیات اسلامی در اروپا آموزش ببینیم، میتوانیم به شناخت دین اسلام در کشورهای اروپایی کمک کنیم. متأسفانه در حال حاضر ما در آلمان با مشکلات زیادی روبروییم. محققان و دانشجویان حوزه اسلامی دانش کافی ندارند و فقهای اسلامی در این کشور به زبان آلمانی مسلط نیستند. به همین دلیل جوانان و دانشجویان مسلمان با سؤالات زیادی روبرو میشوند که جوابی برای آنها پیدا نمیکنند. در این شرایط، خواندن کتاب «انسان 250 ساله» میتواند کمک زیادی باشد. این کتاب به ما نشان میدهد که جوانان مسلمان تا زمان ظهور امام دوازدهم، وظایف زیادی برعهده دارند. ما باید تمام توان خود را به کار ببریم تا دین اسلام حفظ شود و ظلم و ستم در جهان از بین برود. این هدف تمام ائمهاطهار در طول 250 سال زندگیشان بوده است.»
فرقه ضاله ای که در طول سالیان دراز اقدام ضد اسلامی و ایرانی آنها مشخص و واضح است و پیشینه استعماری بوجود آورنده آن بر کسی پوشیده نیست. از این رو سعی داریم به صورت مختصر افکار و عقاید و وابستگی این جریان را به استعمارگران و عملکرد آنان را شرح دهیم تا انشا..الله مقدمه ای باشد برای تحقیق عمیقتر که لازمه برخورد با این جریان انحرافی را امروز قویتر و محکمتر کرده است. فتنه بهائیت در شرایطی شکل گرفت که جامعه ایرانی از سویی در جهل و بی خبری و از سوی دیگر گرفتار استبدادهای داخلی و استعمار خارجی بود. در این فضا عدهای فرصت طلب با سوء استفاده از اعتقادات مردم به بدعت در دین و باورهای شیعه دست زدند و فرقه ای به وجود آوردند که جاده صاف کن استعمار شد .در ادامه به برخی از عقاید انحرافی این فرقه به اختصار خواهیم پرداخت.
برخی از عقاید انحرافی فرقه بهائیت:
1-الوهیت: رهبران بهائیت، ادعای خدایی دارند. به طور مثال بهاءالله در پاسخ به این پرسش که تو که خود را خدا می دانی چرا برخی مواقع می گویی « ای خدا» و در برخی نوشتههایت از او استمداد می طلبی، گفته است: باطن من ظاهر من را می خواند و ظاهرم باطنم را !! در جهان معبودی غیر از من نیست! لیکن مردم در غفلت آشکارند.
نمونه بسیار است از ادعای الوهیت این خدایان (رهبران بهائیت). دو نکته اصلی را می توان از این ادعاها برداشت کرد. یک اینکه هدف اصلی آنها مبارزه با تعالیم انبیاء و در رأس آنان توحید است که همگان را بدان فرا خواندهاند. همچنین آنها با ادعای الوهیت و دعوت مردم به خود این اصل را زیر سؤال برده و نوعی شرک را ترویج کرده اند. دوم این که خدایی که آنها معرفی کرده اند خدایی است که نیازمند بندگان است و به درگاه پادشاه عجزّ و ناله می کند. در زندان می افتد، تحت حمایت دولت استعماری است و با کمک آنان از زندان رها می شود؛ تبعید می شود؛ سرانجام با خفت و خواری می میرد.!!
2-خاتمیت: رهبران این فرقه ضاله خود را در ردیف پیامبران الهی مانند موسی، عیسی، ابراهیم و نوح(علیهم السلام) بلکه بالاتر فرض می کنند و در نهایت به نسخ شریعت اسلام و انکار ختم نبوت می رسند. نبوت، از اصول دین اسلام است که طبق آیه قرآن به پیامبر اعظم (ص) ختم شده است. صریح ترین آیه قرآن در این ضمینه، آیه چهل سوره احزاب است که بر فرستاده خدا بودن حضرت محمد(ص) و خاتم پیغمبران بودن ایشان تأکید صریح دارد. ادعای تشریع و نفوذ در میان عامه و فریب آنان با الفاظ مقدس موضوع جدیدی نیست، بلکه در طول تاریخ از این مدعیان دروغین که ادعای نبوت و مهدویت و … کرده اند، بسیار دیده شده است. تکلیف این پیامبران دروغین که ادعای نبوت و کتاب کرده اند را خداوند متعال مشخص کرده است. سوره بقره آیه 79 در این باره می فرماید؛ « وای بر کسانی که با دستان خود کتاب می نویسند و بعد می گویند؛ این کتاب از سوی خداست.» سیره عملی پیامبر(ص) نیز برخورد قاطع با این پیامبران دروغین بوده است.
3-قیامت: معاد و قیامت از اصول اعتقادی اسلام و تمامی ادیان آسمانی است. یکی از مسائلی که همه پیامبران الهی در کنار توحید به آن پرداخته و مردم را به آن دعوت کرده اند، موضوع معاد و قیامت است. حسابرسی و رسیدگی به اعمال انسان در جهان پس از مرگ که همان قیامت باشد جزء عقاید مسلم و قطعی در بین مسلمانان است. بهائیت که هدف اصلی خود را مبارزه با دین، بویژه اسلام قرار داده است این اصل مهم و اساسی را انکار نموده و به تأویل آیه قرآن در مورد قیامت پرداخته است. از نظر بهائیان، قیامت به دو بخش صغری و کبری تقسیم می شود. قیامت صغری همان عالم برزخ است که بلافاصله پس از مرگ آغاز می شود اما قیامت کبری عبارت است از انتهای دین سابق و ظهور پیامبر و تشریع شریعت دین جدید. بنابراین نظر تاکنون قیامت های متعددی برپا شده است و در آینده نیز برپا خواهد شد و قیام باب و بهاء در ادامه قیامت های گذشته مانند قیامتهای پیامبران سلف همچون حضرت موسی(ع) ، عیسی(ع) و محمد(ص) بوده است. بنابراین بهاء منظور از قیامت را قیام خودش دانسته برای نبوت و از «ساعه» که در قرآن آمده را ساعت بعثتش می داند. با چنین استدلال های بی معنا و بیمفهومی قیامت را انکار می کنند. جالب اینجاست که وقتی فردی از حسین علی بهاء می پرسد که« اگر قیامت قیام نموده پس بهشت و دوزخ کجاست؟» گفته است؛ بهشت دیدار من است و جهنم نفس تو ای مشرک شک آورنده!!
4-مهدویت: سید محمد علی شیرازی تا سال 1260ق در 25 سالگی تنها ادعای بابیت کرد و در اواخر سال 1264 ق ادعای قائمیت نمود. یعنی اظهار داشت که من همان حضرت مهدی (عج) هستم. پس از باب(محمد علی شیرازی)، بهاء نیز ادعای مهدویت کرد. جالب اینجاست که پس از ادعای نبوت و خدایی منکر مهدویت می شوند. زیرا این دو با هم تناقص دارند. زیرا نمی شود یک فرد هم امام زمان باشد هم خدا.
در واقع هدف از انکار امام زمان (عج) نفی وی، زمینه سازی برای رواج تفکر اومانیستی و سکولاریستی غرب بود که ریشه در پروتستانتیزم داشت و بهائیان به عنوان پیاده نظام غرب بویژه انگلیس در پی اجرای این مأموریت بودند تا جامعه شیعه ایران را تحت سیطره غرب در آوردند. پس از انکار مبانی اعتقادی و اصیل مسلمانان و تحریف آنان، تعالیم دوازده گانهای برای بهائیت وجود دارد که تلفیقی دروغین و من درآودی است که سعی کردهاند بین اسلام و مسیحیت و کفر و شرک همزیستی ایجاد کنند. در ادامه برای اختصار بحث به مواردی اشاره می کنیم.
ارتباط بهائییت با بیگانگان
الف) بهائیت و روسیه: روسیه به دلیل نقشه های استعماری، همان نقشه هایی که رسیدن به آب های آزاد ایران را جزء اهداف اصلی خود می دانست از فتنه های مذهبی در ایران حمایت می کرد. از جمله 1- حمایت روسیه از حمله پیروان علی محمد باب که به محل بازداشت وی در ماکو هجوم بردند. 2-هنگام آشوب زنجان در سال 1285 محمد علی زنجانی که سر دسته بابیان بود، اعلام می کند که دولت روس در این جنگ یار و مددکار آنهاست و از هیچ گونه کمکی در این راه دریغ نخواهد کرد و حمایت روسیه در آزاد سازی سوءقصد کننده به جان ناصرالدین شاه، یعنی حسین علی نوری و… گوشههایی از حمایتهای روسیه از این گروه برای پیشبرد سیاستهای استعماریشان در ایران بوده است.
ب) انگلیس و بهائیت: در شکل گیری بهائیت توسط انگلستان باید به دیدار علی محمد باب در بوشهر با کمپانی ساسون اشاره کرد که با توجه به اهداف و منافع استعماری، انگلستان از او حمایت به عمل آورد. در این زمینه مورخان زیادی بحث کرده اند که فرصت کافی برای پرداختن به آنها وجود ندارد. 2-خدمات متقابل عبدالبهاء به انگلیس: این خدمات در زمان جنگ جهانی اول به اوج خود رسید. از جاسوسی گرفته تا کمک به ارتش انگلیس و حمایت از یهودیان صهیونیست برای اشغال فلسطین. در این زمینه رهبران بهائیت مدال های افتخاری زیادی از دربار سلطنتی انگلیس گرفتهاند. در زمینه ارتباط با بیگانگان، همچنین بهائیان ارتباط و همکاری نزدیکی نیز با آمریکا و اسرائیل دارند و هم اکنون مرکز بهائیان در فلسطین اشغالی و در شهر حیفا واقع است و کلیه سیاستهای این فرقه انحرافی از این مکان اعمال و مدیریت میشود.
خلاصه ای از عملکرد بهائیان از دوران قاجار تا به امروز:
نقش بسیار منفی در نهضت مشروطه، عملیات ترور در دوران قاجار که در انجمنی به نام «بین الطلوعین» انجام می گرفت. از جمله از این ترورها می شود به ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری و ترور آیت الله بهبهانی اشاره کرد. اخلال در نهضت جنگل، زمینه ساز کودتای 1299و روی کار آمدن رضاخان، همکاری نزدیک با رژیم پهلوی و نفوذ در لایه های این حکومت؛ جمع آوری کمک 150ملیون تومانی در جنگ اعراب- اسرائیل به نفع این رژیم جعلی. اما مهمتر از همه در حال حاضر در صدد تجدید سازمان خود در داخل ایران و افزایش جمعییت بهائیان به ده درصد جمعیت ایران تا سال 2023 یعنی یک صدمین سالگرد درگذشت عباس افندی هستند. بدین منظور فعالیت های زیر در دستور کار این فرقه قرار دارد.
الف) فشار بر ایران از طریق سازمان ملل و صدور قطعنامههای متعدد مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران، عدم برخورداری بهائیان از آزادی بیان و عقیده و عدم رسمیت یافتن به عنوان یک اقلیت مذهبی که دیدار فائزه هاشمی و اصرار بر رسانهای شدن و انتشار این دیدار، همچنین گفته های ناپخته فائزه هاشمی درباره این فرقه نمونهای از اقدامات برای رسیدن به هدف رسمیت بخشی به این فرقه در درون کشور میباشد.
ب) تبلیغ در جهت تغییر ذهنیت مردم ایران نسبت به بهائیان و اینکه آنان شهروندان عادی و بی خطری هستند که با شیوههای مختلف از جمله مظلوم نمایی و انجام فعالیت های اجتماعی خیریه این هدف دنبال میشود.
پ) شبهه افکنی درباره عقاید اسلامی با استفاده از رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری.
ت) ترویج فمنیسم در جهت معارضه با استحکام و سلامت پایه های خانواده و تضعیف احکام اسلام در بین مردم.
ث) تلاش جهت نزدیکی با محافل روشن فکری ایران به منظور پذیرش جامعه بهائی به عنوان عضوی از جامعه مدنی ایران.
ج) نفوذ در سازمان های غیر دولتی.
نتیجه:
امروز تبلیغات برای فرقه ضاله آن قدر اهمیت دارد که هر ساله میلیون ها دلار هزینه کارهای تبلیغاتی خود می کنند . این مورد در پیام ژوئن 2007 بیت العدل (که مقر آن در حیفا است) به یاران خود در ایران مورد تأکید قرار گرفت. با توجه به اقدامات مخرب و خلاف منابع ملی و از همه مهم تر تشکیل فرقه جعلی که در بوجود آوردن آن نقش کشورهای استعماری برجسته است، لزوم برخورد قاطعانه با این فرقه ضاله امری ضروری و مهم است تا آقا زادههایی چون فائزه هاشمی نتوانند به آسانی منافع کشور را به خطر انداخته و در اقدامی هماهنگ با کشورهای اروپایی و آمریکا، ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کنند. از نگاه شرع نیز این فرقه جعلی بوده و هیچگونه حجیتی ندارد و همان کاری را باید با این فرقه ضاله کرد که پیامبر (ص) با پیامبران دروغین در زمان خود کردند و قرآن کریم بر آن تأکید دارد. حقوق اقلیت های دینی برای کسانی می باشد که به یکی از کتب الهی اعتقاد دارند و همین اقلیتها نیز در زمان پیامبر (ص) با پرداخت جزیه می توانستند در حکومت اسلامی باشند، نه کسانی که از خود کتاب خلق کرده اند. بنابراین این فرقه ها هیچ حق و حقوقی در مملکت اسلامی ندارند و باید با اقدامات خرابکارانه و مخفی آنها بهئ شدت برخورد شود.
منبع: سایت بصیرت
اِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ( سورة القصص الایة : 56 ) در حقيقت ، تو هر كه را دوست دارى نمى توانى راهنمايى كنى ، ليكن خدا است كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى كند ، و او به راه يافتگان داناتر است .
بعضى اهل خلاف ، آيه را در شأن حضرت ابو طالب علیه السلام ، و سخنانى ناشايسته گفته اند ، لكن تمام از درجه اعتبار ساقط و احاديث بسيار در شأن آن حضرت وارد شده از جمله :
1 - شيخ طوسى ( رحمة اللّه علیه ) به اسناد خود از مفضل بن عمر روايت نموده از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در رحبه كوفه « رحبه : فضاى خانه را گويند » نشسته و مردم مجتمع بودند ، پس مردى برخواست و گفت : يا امير المؤمنين تو به اين مكان بلند هستى كه خدا به تو داده و پدر تو در آتش است . حضرت فرمودند : ساكت شو! خدا دهان تو را بشكند ! قسم به آن كسى كه مبعوث ساخت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله وسلم را به نبوت بر حق ، اگر شفاعت كند پدر من هر گنهكار را كه در زمين است ، هر آينه خداوند قبول فرمايد شفاعت او را در حق همه ؛ چگونه پدرم را عذاب نمايد در آتش و حال آنكه پسر او قسيم نار است . پس فرمود : به آن كسى كه مبعوث ساخت حضرت محمد را به حق ، كه نور ابى طالب در روز قيامت خاموش كند انوار همه خلق را ، مگر پنج نور را : نور حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله وسلم ، نور من ، نور فاطمه ، نور حسن و حسين و اولاد حسين را از ائمه صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین به جهت آنكه نور پدر من از نور ماست ، آن نورى كه خلق فرموده خدا آن را ، پيش از آنكه خلق فرمايد آدم را به دو هزار سال .
2 - علامه مجلسى ( رحمة اللّه علیه ) در مرآت العقول ؛ روايت نموده از ابان بن ابى محمود : مردى از شيعه نوشت به حضرت امام على بن موسى الرضا عليهما السّلام : فدايت شوم بدرستى كه من شك دارم در اسلام ابى طالب . پس نوشت حضرت به او : « و من يشاقق الرّسول من بعد ما تبيّن له الهدى و يتّبع غير سبيل المؤمنين- الخ » بدرستى كه تو اگر اقرار نكنى به ايمان ابى طالب ، بازگشت تو ، به آتش مىباشد .
3 - از حضرت امام امام جعفرصادق عليه السّلام مروى است كه فرمود : انّ مثل أبي طالب مثل اصحاب الكهف حين اسرّوا الايمان و اظهروا الشّرك فاتاهم اللّه اجرهم مرّتين : مثل ابى طالب مثل اصحاب كهف است ، هنگامى كه پنهان داشتند ايمان را و ظاهر كردند شرك را ، پس عطا فرمود خدا اجر ايشان را دو برابر .
و عاقل لبيب را البته به همين مقدار كافى خواهد بود.
( تفسير اثنا عشري ، مرحوم حسین حسینی شاه عبد العظیمی جلد 10 ، صفحه : 159 ) .
در روایت وارد شده که وفات امام ابی محمد حسن عسکری(علیه السلام) در روز هشتم ربیع الاول روی داده است.
در این خصوص برای مراقبه کننده شایسته است که؛
در این روز محزون واندوهگین باشد، خصوص از این روی که صاحب مصیبت در این روز، حجت عصر و امام زمان وی حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد.
پس با هر آنچه به نظرش می آید، آن حضرت را زیارت نموده و به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) با آنچه آن را متناسب میداند تعزیت و تسلیت بگوید.
آنکاه به میمنت آن امام همام( علیه السلام) به خداوند متعال شکر گذاری کند.
و از غیبت آن امام و دوری اش اظهار تاثر نموده و عصر ظهور و فوایدی که از آن امر بر دین عاید خواهد شد و انوار و خیرات و برکاتی که از آن ناحیه بر مردمان خواهد رسید، متذکر شود.
ترجمه المراقبات/ مراقبات ماه ربیع الاول/ ص98
( آنگاه که حضرت علی [علیه السلام] شعار خوارج را شنید فرمود:)
سخن حقی است، آری درست است، فرمانی جز فرمان خدا نیست، ولی اینها می گویند زمامداری جز برای خدانیست درحالیکه مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند تا
*موُمنان در سایه حکومت، به کار خود مشغول
*و کافران هم بهره مند شوند،
*و مردم در استقرار حکومت، زندگی کنند،
*به وسیله حکومت، بیت المال جمع آوری می گردد و به کمک آن با دشمنان می توان مبارزه کرد.
* جاده ها امن و امان،
*و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته می شود.
منتظر حکم خدادرباره شما هستم. [ونیز فرمودند:]
اما در حکومت پاکان،
پرهیزکار به خوبی انجام وظیفه میکند، ولی در حکومت بد کاران، ناپاک از آن بهره مند میشود تا مدتش سر آید ومرگش فرا رسد.
نهج البلاغه/ خطبه40