اضطرار فرج
?حضرت ولیعصر ارواحنا فداه فرمودهاند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ».
?نمیفرمایند «من اللسان»، که زبانهایشان را یکی کنند؛ میفرمایند: قلبهایشان را مجتمع کنند، قلبشان مرا بخواهد.
?وقتی یک مجلس چند صد هزار نفری، اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویند و قلبشان نخواهد، خدایتعالی به قلبشان نگاه میکند یا به زبانشان؟؟؟
?یکوقت ممکن است شما هزار مرتبه هم اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویید وقتی هم میخوابید قلباً امام زمان ارواحنافداه را نخواهید.
?شاید با خود بگوییم:من گناهکار هستم، قصد هم ندارم گناه را ترک کنم، آقا میخواهد بیاید مرا وادار کند گناه نکنم. پس نیاید!!!
?ولی وقتی انسان فهمید گناه بد است و آن کسی که میتواند مرا از این زندان، از این منجلاب نجات بدهد امام زمان ارواحنافداه است، پس بیاید.
?مثل مریضی که دارد در بیمارستان درد میکشد، به پرستار میگوید: چرا دکتر نمیآید؟ من دارم درد میکشم.
?این احساس درد باید در ما زنده شود. اگر زنده نشود ما در خواب هستیم.
اگر کسی احساس درد نمیکند، خواب است، برود یک فکری بحال خودش بکند.
?فکر انسان باید تنظیم شود.
وقتی تنظیم شد «خواست» در ما ایجاد میشود. این «خواست» میآید تمام سراپای وجود ما را میگیرد و قلباً انسان میخواهد. بعد عملاً در این جهت قدم برمیدارد.
استاد_زعفری_زاده