رسول اکرم صلی الله علیه و آله: هر جمعه غسل کن، حتّى اگر لازم شود براى تهیّه آب آن، خوراک روزانهات را بفروشى.
اگر این حدیث را از پیامبر بخوانید هرگز غسل جمعه را از دست نمی دهید
پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند:
هر جمعه غسل کن، حتّى اگر لازم شود براى تهیّه آب آن، خوراک روزانهات را بفروشى و گرسنه بمانى؛ زیرا هیچ امر مستحبّى بالاتر از غسل جمعه نیست.
متن حدیث:
پیامبر صلى الله علیه و آله:
فَاغتَسِلْ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ و لَو أنَّکَ تَشتَرِی الماءَ بِقوتِ یَومِکَ و تَطویهِ فَإنَّهُ لَیسَ شَیءٌ مِنَ التَّطَوُّعِ أعظَمَ مِنهُ.
نوشته ای از مرحوم استاد آل کاظمی
چرا غسل جمعه سنت شد؟
مرحوم استاد آل کاظمی
خداوند نمازهای واجب را با نمازهای نافله تکمیل ساخت و روزه واجب را با روزه های مستحبی تکمیل کرد؛ و وضوء نمازهای واجب نیز با غسل روز جمعه تکمیل فرمود…
آنچه در ذیل می خوانید یادداشت منتشر نشده ای از محقق و پژوهشگر حوزه، حجت الاسلام والمسلمین علی آل کاظمی(ره) پیرامون «فلسفه غسل جمعه» و «ثواب استعمال عطر» از لسان روایات است که به مناسبت سالگرد درگذشت آن محقق فقید حوزه منتشر می گردد.
*چرا باید غسل کنیم
فلسفه تمامی غسل های واجب و مستحب تأمین نظافت جسمانی و روحانی است، مخصوصا برای یک مسلمان که روز جمعه دست از کار و تلاش زندگی برمی دارد و می خواهد در اجتماع مسلمین شرکت نمایند، شایسته است هم به منظور باز یافتن به حضور پروردگار و ایستادن به نماز در پیشگاهش و هم به منظور حفظ حرمت نمازگزاران که می خواهد در کنارشان در یک صف قرار بگیرد، بدن و لباس خود را از هر نوع آلودگی پاکیزه نماید تا موجب ناراحتی آنان نگردد.
مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع از امام صادق(ع) در این باره روایت می کند، حضرت فرمودند: انصار در زمان پیامبر(ص) در کشاورزی و دامداری فعالیت می کردند، روز جمعه که می شد با همان وضع به نماز می آمدند، مردم از بوی عرق زیر بغل آنان اذیت می شدند، پیامبر(ص) آنان را به غسل کردن در روز جمعه دستور دادند و از آن پس غسل جمعه سنت شد.(1)
از حضرت رضا(ع) روایت شده که فرمودند: علت غسل عید، جمعه و دیگر غسل ها آن است که غسل کردن نوعی تعظیم بنده نسبت به پروردگارش می باشد؛ برای آنکه می خواهد به پیشگاه خداوند راه یابد و برای گناهان خود آمرزش بخواهد و بدان جهت که این روزها برای آنان عید نکویی است که مردم برای یاد خدا گرد هم می آیند. لذا خداوند به منظور بزرگداشت این روز در آن غسل قرار داد و برای اینکه این روز را بر روزهای دیگر برتری داده باشد، نوافل و عبادت ها بیشتر انجام می گیرد و غسل جمعه موجب پاکیزگی از این جمعه تا جمعه بعد می باشد.(2)
در این روایت فلسفۀ غسل در جمعه و اعیاد، نظافت و پاکیزگی به منظور بار یافتن به حضور به پروردگار و تعظیم از روز جمعه و اعیاد مذهبی معرفی شده است.
*تکمیل نواقص وضوهای واجب
در روایات دیگر فلسفۀ غسل جمعه، تکمیل نواقص وضوهای نمازهای واجب معرفی شده است، حسین بن خالد می گوید از حضرت امام رضا(ع) پرسیدم: چگونه غسل جمعه واجب شده است؟(3) حضرت فرمودند: خداوند نماز فریضه را با نمازهای نافله تکمیل ساخت و روزۀ فریضه را با روزه های مستحبی تکمیل کرد؛ و وضوء نمازهای فریضه را نیز با غسل روز جمعه تکمیل فرمود، اگر در آن وضوها کم و کاست یا سهو و نسیانی باشد، غسل جمعه تکمیل کنندۀ آنان باشد(4).
*وقت غسل جمعه
امام باقر(ع) می فرمایند: هیچگاه روز جمعه غسل را ترک نکن زیرا غسل جمعه سنت است و قبل از ظهر نیز باید غسل کنی(5)
* لباس نظیف در روز جمعه
از آنجا که روز جمعه روز عید است، بلکه از بزرگ ترین اعیاد اسلامی است، باید با روزهای دیگر فرق داشته باشد انسان در این روز علاوه بر غسل و نظافت لباس های نظیف و نو را بپوشد، در مکارم الاخلاق از ویژگی های پیامبر اکرم(ص) از امام حسن مجتبی(ع) روایت شده است: «پیامبر غیر از لباس هایی که در روز های دیگر می پوشیدند دو لباس برای روز جمعه داشت مخصوص این روز بود». (6)
بنابراین، همانگونه که پیامبر (ص) یاران خود را نهی می کنند، از سرکار با همان حالت آلودگی و عرق بدن به نماز جمعه نیایند و به آنان دستور می دهند بروند خود را شستشو دهند و غسل کنند و بعد به نماز جمعه بیایند، قهراً باید لباس های تمیزتر و مناسب تر خود را برای نماز جمعه به تن کنند؛ نه آنکه با لباس کار و لباس های معمولی و احیانا آلوده و کثیف در جمع نمازگزاران حاضر شود چون بی توجهی به این عبادت بزرگ و بی حرمتی نسبت به اجتماع مسلمین و عید بزرگ اسلامی است.
*اصرار پیامبر بر مرتب بودن مسلمان
امام صادق(ع) از پدربزرگوارش روایت می کند که:
شخصی در کنار خانه پیامبر اکرم (ص) ایستاده بود از حضرت اجازه ملاقات می خواست، پیامبر(ص) بیرون آمد و به هنگام خروج در حجره خود ظرفی را دیدند که در آن آب بود، پیامبر (ص) جلوی آن ظرف آب ایستادند و شروع به مرتب کردن محاسن خود نموده و به آن نگاه می کردند، وقتی حضرت بازگشت، عایشه به ایشان گفت: یا رسول الله! شما که برترین فرزندان آدم هستید و فرستاده خداوند می باشید، جلوی ظرف آب می ایستید تا موی سر و ریش خود را مرتب کنید؟!
حضرت فرمودند: ای عایشه! خداوند دوست دارد هنگامی که انسان می خواهد به سوی برادر خود بیرون رود خود را بیاراید. (7)
امام باقر(ع) فرمودند: روز جمعه سعی کن که بهترین لباس هایت را بپوشی. (8)
باید به سیره پیامبر و گفتار پیشوایان دین عمل کنیم و رفتار و کردار آن حضرت را الگوی خود قرار دهیم برای شرکت در اجتماعات دینی نماز جماعت ها و جلسات مذهبی و مخصوصا نماز جمعه باید با سر و وضع مرتب و تمیز و با پوشیدن بهترین لباس ها و تمیزترین آن، حرمت اجتماع مسلمین و برادران دینی خود را هر چه بیشتر حفظ کنیم.
* عطر زدن در روز جمعه
از جمله سنت های اسلامی که نسبت به آن تاکید شده، عطر زدن و استفاده از بوی خوش است و در معارف اسلامی جزو عادت های پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار شمرده شده است تا جایی که درباره پیامبر خدا (ص) از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: پیامبر خدا (ص) برای خریدن عطر بیش از غذا پول خرج می کردند. (9)
در حدیث دیگر امام صادق(ع) فرمودند: هر چه در مورد عطر خرج کنی، اسراف نیست. (10)
*عطر غذای عقل و روح
البته کلمۀ «هر چه» در بیان امام (ع) برای تاکید و مبالغه است وگرنه منظور آن است که به اندازه مورد نیاز خرج کند و آن را به عنوان یک هزینه زائد و اضافی نداند و تهیه آن را نوعی اسراف بشمارد؛ زیرا عطر یک غذای روحی است و برای تقویت دماغ و قدرت تفکر و ایجاد نشاط در روح موثر است؛ همانگونه که انسان به غذای جسم خود اهمیت می دهد باید به غذای عقل و روح خود نیز اهمیت بدهد.
امام صادق (ع) در این باره می فرماید: هر کس اول روز عطر بزند تا فرارسیدن شب عقل خود را همراه خود خواهد داشت. (11) در حدیث دیگر پیامبر خدا (ص) می فرمایند: بوی خوش قلب انسان را محکم می کند. (12)
*دو رکعت نماز برابر با هفتاد رکعت
مخصوصا عطر زدن به هنگام نماز باعث افزایش ثواب نماز شده می شود امام صادق (ع) در این باره می فرماید: ثواب دو رکعت نماز در حالی که عطر زده است از هفتاد رکعت نماز که عطر نزده باشد، بیشتر است. (13)
از میان ایام هفته روز جمعه به دلیل آنکه انسان در حج برادران دینی خود حاضر می شود، ممکن است کثرت جمعیت و بوی تنفس و عرق آنان موجب ناراحتی نمازگزارن شود عطر زدن بیشتر سفارش شده است.
*سفارش جبرئیل به پیامبر(ص)
پیامبر خدا(ص) می فرماید: دوستم جبریل فرشته وحی به من سفارش نمود یک روز در میان عطر بزن، ولی روز جمعه را ناگزیر هستی و نباید ترک کنی.(14)
در حدیث دیگر پیامبر خدا (ص) به حضرت علی (ع) سفارش فرمودند: یا علی! بر تو باد به استفاده از بوی خوش در هر روز جمعه که این کار از سنت من است و تا هنگامی که بوی عطر در تو باشد برای تو حسنات آن نوشته خواهد شد. (15)
در بعضی از روایات خاصیت دیگری که برای عطر زدن معرفی شده، آن است؛ فرشتگان از بوی عطر خوشحال شده در جایی که بوی خوش باشد با میل و رغبت حاضر می شوند و برعکس از جاهائی که بوی گند و نجاست باشد، فرار می کنند.
عثمان بن مظعون از یاران با وفا و ارزشمند پیامبر اکرم (ص) می گوید: من می خو استم بوی خوش و چیزهایی دیگری را ترک نمایم رسول خدا (ص) به من فرمودند: بوی خوش را ترک مکن، زیرا فرشتگان بوی خوش را از مؤمن استنشاق می کنند؛ در هر روز جمعه عطر را ترک نکن. (16)
حضرت موسی بن جعفر (ع) از پدرانش از رسول خدا(ص) روایت می کنند که فرمودند: جبرائیل نزد من آمد و گفت: ای محمد! ما چگونه بر مردم نازل شویم با اینکه مسواک نمی کنند و خود را تطهیر نمی کنند و سر بند انگشتان خود را شستشو نمی دهند؟(17)
پاورقی:
1. علل الشرایع ج1 ص 270
2. عیون الاخبار جلد 2 باب33 ص 87
3. علماء وجوب را حمل بر استحباب مؤکد کرده اند و همین روایت را نیز از دلائل آن می دانند.
4. بحارلانوار جلد 81 ص 123
5. مکارم الاخلاق ج1 ص 38
6. دعائم الاسلام ج 1 ص181
7. مکارالاخلاق ج 1 ص109
8. بحار الانوار ج89 ص 365
9. مکارم الاخلاق ج 1 ص 45
10. مکارم ج 1 ص43
11. فروع کافی ج6 ص 510
12. میزان الحکمه ج 5 ص 574
13. مکارم الاخلاق، ج1 ص 44
14. وسائل الشیعه ج5 ص 55
15. مکارم الاخلاق ج 1 ص45
16. فروع کافی ج2 ص222
17. بحار الانوار ج 59 ص 191.
امام مهدی: شما گمان میکنید ما از حال شما مطلع نیستیم!
علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.
علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند بعضی از این علائم قطعی عبارتند از:
1. خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمینهای اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداء (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند. [1]
2. خسف در بیداء: خسف یعنی فرو رفتن و پنهان شدن، و بیداء نام منطقه ای در مکه و مدینه است. ظاهراً لشگر سفیانی در این منطقه که به قصد جنگ با امام عصر(عج) آمده است در زمین فرو می روند. [2]
3. خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه روایات فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمود: قیامهای سه گانه خراسانی، سفیانی، یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود و هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی دعوت حق و هدایت نمی کند و هم فرمود که یمانی از علائم حتمی است. [3]
4. قتل نفس زکیه: زکیه یعنی فرد پاک و بی گناه و کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. در آستانه ظهور مهدی (عج) در گیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) فردی پاکباخته و مخلص از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در راه امام می کوشد و در این راه مظلومانه به قتل می رسد. روایات گاهی نفس زکیه و گاهی «سید حسنی» گفته اند امام باقر (ع) فرمود: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست. [4]
5. صیحه آسمانی: منظور از صیحه آسمانی صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی در آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند در روایات تعبیر به «نداء» «فزعه» «صوت» نیز بکار رفته است که ظاهر آن نشان می دهد که هر یک از اینها نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیر از یک واقعیت است و ممکن هم هست که از سه حادثه جدای از هم خبر داده باشند که اول صداهای هولناکی برآید و همه را به خود متوجه کند (صیحه) و به دنبال آن صدای مهیب و هولناکی شنیده شود که دلهای مردم را به وحشت اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدایی شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(عج) فرا می خواند (نداء) روایاتی که از این معنا خبر داده اند از طریق شیعه و سنی فراوان هستند. امام باقر (ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود و از وحشت این صدا خوابیده ها بیدار و ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الأمین است.
آنگاه می فرماید: این صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید، در آخر روز شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. و امام صادق (ع) می فرماید: در ابتدای روز گویند ه ای در آسمان ندا می دهد که آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. پس از آن در پایان روز شیطان که لعنت خدا بر او باد از روی زمین فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست پس در این هنگام باطل گرایان به شک می افتند هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد(ص) است در آن هنگام ظهور مهدی(عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند. [5]
6. خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است [6] ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان می باشد.
دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه ”لد“ در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد. [7]
منبع : سایت حوزه
https://hawzah.net
پی نوشت ها
[1] کمال الدین، ص 651. و بحار الأنوار، ج 52، ص 215؛ و کنز العمال، ج 14، ص 272؛ تاریخ غیبت کبری، ص 518 الی 520.
[2] مراصد الاطلاع، ج1، ص239؛ وافی، ج2، ص 442؛ مسائل العشره چاپ شده در مجموع مصنفات شیخ مفید، ج 3، ص 122 و غیبت نعمانی، ص 252، منتخب الأثر، ص 459؛ کتاب الغیبه نعمانی ص 252، تاریخ غیبت کبری ص 499 ـ 520.
[3] تاریخ غیبت کبری، ص 525، کتاب غیبت نعمانی 252.
[4] منتخب الأثر، 459، تاریخ الغیبه الکبری، ص 511؛ الارشاد، ج2، ص374؛ اعلام الوری، ص 427.
[5] تاریخ ما بعد الظهور/176 ـ کشف الغمه ج3، ص 260 ، وافی، ج 2، ص 445 ـ 446، کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 435 و454 و453 – ارشاد، ج2، ص 371؛ کمال الدین / 651 بحار الأنوار، ج52، ص204-288-290؛ منتخب الاثر، ص 459، غیبت نعمانی/254.
[6] سنن ترمذی، ج4، ص 507 ـ 519؛ سنن ابی داوود؛ ج4، ص 115؛ صحیح مسلم، ج 18، ص 46 و 81.
[7] بحارالأنوار، ج 52، ص 193و209؛ کمال الدین 525 و 526؛ کشف الغمه، ج 3، ص 281؛ المسائل العشر، چاپ شده در مصنفات شیخ طوسی، ج3، ص 122؛ ارشاد، ج2، ص 371، کنز العمال، ج 14، ص 198ـ200.
«نفسهای خردلی» یکی از هزاران روایت ناگفته از جنگ تحمیلی است. این اثر خاطرات مردی را روایت میکند که تنها با ۱۰درصد از ریههایش به زندگی ادامه میدهد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
صدای تلفن همراه آقای جلالی بلند شد. او از اتاق خارج شد، میشنیدم راجع به سفری به هلند صحبت میکند. آن را یادداشت کردم تا حتماً از او بپرسم. مهین خانم متوجه شد، گفت: «برای شرکت در جلسه سازمان منع استفاده از سلاحهای شیمیایی انتخاب شده.»، با اینکه همسرش در اتاق نیست، آرام صحبت میکند تا مبادا او بشنود و رنجیدهخاطر شود، زیر لبی گفت: «حاجی ظاهرش خوب و سالم بهنظر میرسد؛ ولی از درون مثل شمع در حال آب شدن است، یعنی همه آنهایی که شیمیایی شدهاند اینطور هستند. او از قضاوت مردم و بیتوجهی آنها دلگیر است.»
در یک غروب سرد پاییز در خیابان نزدیک خانه، ماشین خاموش شد. حاجی هر چه استارت زد روشن نشد. باد تندی میآمد و ماشینها بوق میزدند. مهین خانم پیاده شد تا ماشین را تا کنار خیابان هل بدهد. اما ماشین سنگین بود و تکان نمیخورد. هیچ کس برای کمک نایستاد. هیچ کس فکر نمیکرد شاید مشکلی هست که مرد پیاده نمیشود و این زن تلاش میکند تا کار او را انجام دهد. بعضیها فقط سر تکان میدادند و بعضی زیر لب متلکی میگفتند و میرفتند. خدا خدا میکرد حاجی نشنود. علی خودش پیاده شد و به هر زحمتی بود ماشین را تا کنار خیابان کشاند. نفسش گرفت و سرفه کرد؛ آنقدر که حالش بد شد و مجبور شدند داخل یکی از مغازهها بروند تا آب گرمی بخورد و حالش جابیاید.
مهین خانم با صدای لرزانی گفت: «حاجی باید جایش گرم باشد، بوی عطر و غذای سرخکردنی به او نخورد، وگرنه به سرفه میافتد و حالش بد میشود.»، ولی او عاشق عطر است. به لباسهایش عطر میزند و داخل کمد میگذارد تا بوی آن ملایم شود.
علی نمیتواند چیزی سنگین بلند یا جابهجا کند؛ حتی شاید چند کیلو میوه. خریدهای خانه با مهین خانم است. گاهی که با هم در خیابان و کوچه و بازار هستند و خریدها دست اوست، مردم با تأسف سر تکان میدهند؛ بدون آنکه بدانند این دلسوزی نیست، بلکه نمک به زخم دیگران پاشیدن است.
مهین خانم از خودش راضی نیست، میگوید: «گاهی فراموش میکنم همسرم یک جانباز هفتاد درصد است و فقط بیست درصد از ریه او کار میکند. از همسرم توقع یک مرد سالم را دارم. گاهی بداخلاقی میکنم.»، میگوید بارها از حاجی خواسته او را درک کند و ببخشد… .
انتشارات سوره مهر این اثر را در 220 صفحه و بهقیمت 30 هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
یکی از سنتهای حسنه ایرانیان، زیارت اهل قبور و رفتگان است؛ امری که از دوران کودکی از سوی والدینمان با همراهی پدربزرگها و مادربزرگها در روزهای پنجشنبه آخر هفته با جدیت پیگیری میشد و امروز به علت درگیر شدن با زندگی ماشینی و دغدغههای روزمره مانند گذشته از رونق خاصی برقرار نیست. البته شاید به بهانه درگذشت عضوی از خانوادهمان در طول سال پایمان به محل آرامیدن درگذشتگان باز شود و با حضور تنها در پنجشنبه آخر سال سعی کنیم دینمان را به آنها ادا کنیم!
خیرات تنها کافی نیست؛ بر مزار خفتگان در آرامستان برویم
البته امام صادق (ع) در ذیل روایتی زیارت قبور مؤمنان را به عنوان حق یاد میکنند و میفرمایند: «ان حَقُّ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ …إِذَا مَاتَ اَلزِّیَارَةَ إِلَى قَبْرِهِ…»؛ از حقوق مؤمن آن است که پس از مرگ به زیارت قبر او روند.
مطابق روایات رسیده از معصومین، زیارت از راه دور با اهدای خیرات کافی نیست و حضور در آرامستان دارای موضوعیت است. این مهم را محمد بن مسلم از شاگردان امام صادق (ع) از حضرت پرسیده است که: «قلت لأبی عبدالله علیه السلام: الموتی نزورهم؟ فقال: نعم. قلت: فیعلمون بنا إذا أتیناهم؟ فقال: إی و الله إنهم لیعلمون بکم و یفرحون بکم و یستأنسون إلیکم. قال: قلت: فأیّ شیء نقول إذا أتیناهم؟ قال: قل: اللهم جاف الأرض عن جنوبهم و صاعد إلیک أرواحهم، و لقّهم منک رضواناً، و أسکن إلیهم من رحمتک ما تصل به وحدتهم، و تؤنس به وحشتهم، إنک علی کل شیء قدیر»؛
چرا باید مردگان را زیارت کنیم؟
به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا خوب است مردگان را زیارت کنیم؟ آن حضرت فرمرد: آری. عرض کردم: وقتی نزد ایشان میرویم، آنان متوجه ما میشوند؟ فرمود: آری به خدا قسم، ایشان متوجه آمدن شما میشوند و از عمل شما خوشحال میشوند و به شما انس میگیرند و از تنهایی بیرون میآیند. محمد بن مسلم میگوید: عرض کردم: هنگامی که نزد آنان میرویم چه بگوییم؟ حضرت فرمود: این دعا را بخوان: «بار خدایا زمین را از پهلوی ایشان دور ساز و روانهایشان را به سوی خود بالا ببر و از جانب خویش خوشنودیات را پیشوازشان بفرست و از رحمتت همنشینی برای آنان بگمار که دلتنگی و تنهایی آنان را مبدل به انس و آرامی و وحشتشان را به مبدل به امن سازی، که تو بر هر چیزی توانایی».
مرحوم آیتالله سیدمحمد حسین طهرانی از اساتید عرفان در این رابطه میگوید: روح متوفا به قبر خود ارتباط بیشتری دارد و لذا زیارت ارواح در سر قبورشان اثر بیشتری دارد و مؤمن زائر به واسطه دریچه قبر، خود را به روح معصوم و مقرب درگاه خدا مرتبط کرده و بدین وسیله با تمام فسحت عالم معنی و ارواح ارتباط پیدا میکند و بهره میگیرد.
بین الطلوعین فاصله زمانی از طلوع فجر و اذان صبح تا طلوع آفتاب است که حدود یک ساعت و نیم طول میکشد. در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده که انسان به این نتیجه میرسد که اگر میخواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختیها رهایی یابد میبایست در این ساعات بهشتی بیدار بماند؛ چراکه فرشتگان در حال تقسیم روزی هستند و اگر خواب بمانی از همه چیز باز ماندی.
رسول گرامی اسلام (ص) در اهمیت این امر فرمود:
«مَن جَلَسَ فی مُصَلّاهُ مِن صَلاةِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشَّمسِ سَتَرَهُ اللَّهُ مِنَ النّارِ؛ هر کس از نماز صبح تا طلوع خورشید در مصلّی خود بنشیند، خداوند او را از آتش حفظ مىکند».
منبع:
تهذیب الأحکام/ ج 2 ص 139 ح 542 ـ کتاب من لا یحضره الفقیه/ ج 1 ص 504 ح 1452