5. آيه مودت:
قرآن كريم در آيه 23 شوري خطاب به پيامبر مي گويد: «قُل لاَّآ أَسْـءَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي وَ مَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ؛ بگو من هيچ پاداشي از شما نمي خواهم جز دوست داشتن نزديكانم و هر كس عمل نيكي انجام دهد به نيكي اش مي افزاييم چرا كه خداوند آمرزنده و شكرگزار است.»
در شأن نزول آيه فوق روايت شده است: هنگامي كه پيامبر اسلام وارد مدينه شد و پايه هاي اسلام مستحكم گرديد انصار نزد پيامبر آمدند و به آن حضرت عرض كردند: اگر مشكلات مالي براي شما پيدا شد ما حاضر هستيم تمام اموالمان را بدون هيچ شرطي در اختيار شما قرار دهيم كه در اين هنگام آيه فوق نازل شد و مسلمانان را به دوست داشتن خويشاوندان پيامبر به جاي مزد آن حضرت فرمان داد. در اين كه مراد از خويشاوندان پيامبر چه كساني هستند اقوال مختلفي نقل گرديده است لكن نظريه اي كه از همه معتبرتر بوده و مفسران شيعه و بسياري از مفسران اهل سنت آنرا نقل كرده اند اين است كه مقصود از خويشاوندان پيامبر در آيه مذكور علي و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) هستند، زمخشري و قرطبي از مفسران اهل سنت در ذيل آيه چنين آورده اند: هنگامي كه آيه «قُل لاَّآ أَسْـءَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي» نازل شد اصحاب پيامبر خطاب به آن حضرت عرض كردند: اي رسول خدا! خويشاوندان تو كه محبت نمودن به آنان بر ما واجب است چه كساني هستند؟ پيامبر در پاسخ فرمود: علي و فاطمه و دو فرزند آنان. و اين سخن را سه مرتبه تكرار كرد (20).
براساس اين آيه و روايت فوق و روايات فراوان ديگري كه در مورد محبت نمودن به اهل بيت از سوي پيامبر نقل گرديده است بر همه مسلمانان واجب است كه اهل بيت پيامبر را دوست داشته باشند و به آنان محبت ورزند ولكن دوست داشتن و محبت نمودن به اين خاندان تنها به علاقه قلبي محقق نمي شود بلكه علاوه بر آن، تبعيت عملي از آنان و پذيرش سخنان و پيمودن راه و عقيده آنان نيز لازم است زيرا نمي شود كسي ادعا كند من فردي را دوست دارم اما در عمل بر خلاف راه و عقيده او عمل نمايد و اعمالي را انجام دهد كه در نقطه مقابل راه و اعمال محبوب او قرار دارد و او از اين اعمال تنفر دارد كه چنين محبتي از ديدگاه قرآن محبت واقعي نبوده بلكه ادعاي محبت است چنان كه در صدر اسلام يهود ادعا مي كردند كه ما خداوند را دوست داريم ولي با اين ادعا حاضر نبودند به پيامبر اسلام ايمان آورند و سخن و فرمان خدا را در اين مورد بپذيرند كه آيه نازل شد و به پيامبر خطاب نمود كه: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ـــ اي رسول] بگو [به يهود] كه اگر واقعاً خداوند را دوست داريد از من پيروي كنيد تا خدا نيز شما را دوست داشته باشد.» (21)
و اساساً فلسفه اين كه در آيه مودّت و روايات فراوان، محبت اهل بيت به عنوان يك تكليف بر همه مسلمانان لازم شمرده شده جهت دادن به مسلمانان براي انتخاب راه و عقيده صحيح و عدم انحراف از خط رسالت پس از وفات پيامبر اسلام است و خداوند و رسول او با وجوب اين تكليف در پي آن بوده اند كه مسلمانان پس از رحلت پيامبر اكرم به سوي اين خاندان متمايل گردند و دين و عقايد خود را از آنان بگيرند تا بدين وسيله از مسير حق و هدايت منحرف نگردند زيرا اين خاندان از همگان نسبت به شريعت الهي و آن چه خداوند بر پيامبرش نازل كرد آگاه ترند و بهتر مي توانند مسلمانان را با تعاليم الهي آشنا سازند. بر اين اساس، اين محبت، يك محبت شخصي كه برخاسته از علايق خانوادگي كه در هر پدر و فرزندي وجود دارد نيست بلكه يك محبت الهي است كه نفع آن در نهايت به خود مسلمانان باز مي گردد. چنان كه قرآن در آيه اي ديگر در اين باره مي گويد: «قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ ـــ به مسلمانان بگو اين مزدي كه از شما طلب كردم [محبت خويشاوندانم] اين به نفع خود شماست.» (22)
به توجه به مطالب فوق، هر چند ظاهر آيه مودّت و رواياتي كه در مورد محبت نمودن به اهل بيت از پيامبر اكرم وارد شده اين است كه همه مسلمانان موظفند به اين خاندان محبت نمايند و آنان را دوست بدارند ولكن پيام اصلي اين آيات معرفي اهل بيت به عنوان جانشين و جايگزين پيامبر اكرم و رهبري مسلمانان پس از رسول خداست.
6. آيه مباهله:
مباهله به معناي نفرين كردن دو نفر به يكديگر است به اين معني كه دو نفر يا دو گروه كه با يكديگر به گفتگو مي نشينند و سخن و عقيده يكديگر را نمي پذيرند با يكديگر قرار مي گذارند كه از خدا بخواهند شخص دروغگو و كسي كه بر باطل قرار دارد را هلاك سازد. داستان مباهله صدر اسلام كه آيه مباهله در مورد اين قضيه نازل گرديد بدين قرار است كه گروهي از مسيحيان نجران كه حدود 60 نفر بودند براي گفتگو و بحث با پيامبر اسلام وارد مدينه شدند ولكن پس از گفتگو درباره مسائلي از جمله ولادت عيسي، سخن و عقيده پيامبر را در اين مورد نپذيرفتند كه در پي اين واقعه آيه 61 آل عمران كه معروف به آيه «مباهله» است نازل شده و در آن به پيامبر اسلام خطاب كرد كه: «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبِينَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشي كه به تو رسيده باز كساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند به آنها بگو: بيائيد ما فرزندان خود و شما هم فرزندان خود و ما زنان خويش و شما نيز زنان خويش و ما جان هاي خود و شما نيز جان هاي خود را دعوت كنيد آنگاه مباهله كرده و لعنت خدا را به دروغگويان قرار دهيم»
در پي نزول اين آيه و درخواست پيامبر از مسيحيان براي مباهله كردن آنان از پيامبر مهلت خواستند تا در اين باره بينديشند و با بزرگان خود به مشورت بنشينند. پس از مشورت تصميم گرفتند با پيامبر مباهله كنند و لكن بزرگان آنان به مباهله كنندگان توصيه كردند كه اگر مشاهده كرديد پيامبر با جمعيت و سر و صداي فراوان به مباهله آمد با او مباهله كنيد و نترسيد زيرا حقيقتي در كار نيست اما اگر او با افراد خاص و اندك خود به ميعادگاه آمد بدانيد كه او پيامبر خدا است و از مباهله با او بپرهيزيد كه نابود خواهيد شد آنان وقتي طبق قرار قبلي به ميعادگاه آمدند ديدند پيامبر فرزندش حسين را در آغوش دارد و دست حسن را در دست گرفته و علي و فاطمه(سلام الله) همراه او هستند و به آنان سفارش مي كند كه هرگاه من دعا كردم شما نيز آمين بگوئيد. مسيحيان وقتي اين صحنه را مشاهده كردند به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداري كردند و حاضر شدند با پيامبر مصالحه نموده و به آن حضرت جزيه پرداخت نمايند (23)
اين واقعه را بيشتر مفسران و محدثان اهل سنت در منابع تفسير و حديثي خود نقل كرده اند (24) و حتي صاحب تفسير كشاف از مفسران اهل سنت پس از نقل اين روايت مي گويد: اين آيه قوي ترين دليلي است كه فضيلت اصحاب كساء (پنج تن آل عبا) را ثابت مي كند (25). و لكن اگر به خوبي به محتوا و متن اين آيه دقت شود مي توان بالاتر از اين امر يعني موضوع ولايت و خلافت علي(علیه السلام) را از اين آيه استفاده نمود با اين توضيح كه در اين آيه خداوند از حسن و حسين(عليهما السلام) تعبير به «ابناءنا» يعني فرزندان پيامبر و از فاطمه(س) تعبير به «نساءنا» يعني زناني كه به پيامبر تعلق دارند و از علي(علیه السلام) تعبير به «انفسنا» كرده و «انفسنا» يعني نفس و جان پيامبر و از اين تعبير فهميده مي شود كه علي(علیه السلام) مانند پيامبر و همچون پيامبر است لذا بعد از رحلت و رفتن پيامبر بايد كسي در جاي او بنشيند كه همچون پيامبر و مانند اوست نه ديگران كه مدت زيادي از عمر خود را در بت پرستي گذراندند(26) و از جهات متعدد داراي نقص و عيب بودند از جمله اين كه از جهت علم و آگاهي نسبت به مسائل شريعت كه شاخصه اصلي و اوليه جانشين پيامبر و خليفه مسلمانان است در رتبه اي بسيار پائين قرار داشتند به گونه اي كه بارها اين سخنان را بر زبان جاري مي كردند كه اگر علي(علیه السلام) (27) يا معاذ (28) نبودند هلاك مي شديم يا مي گفتند: همه مردم حتي زنان خانه نشين از ما داناتر هستند (29).
بنابراين، آيه فوق نه تنها يكي از فضائل علي(علیه السلام) و فرزندانش به شمار مي رود بلكه يكي از محكم ترين ادله بر ولايت و جانشيني علي(علیه السلام) پس از پيامبر و شايستگي آن حضرت براي احراز اين مقام نيز خواهد بود لذا در مجلس بحثي كه مأمون در دربار خود تشكيل داده بود از امام رضا(علیه السلام) سؤال كرد كه چه دليلي بر خلافت و جانشيني جدت علي ابن ابي طالب داري؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: آيه «انفسنا» (30) يعني آيه مباهله كه در آن خداوند از اميرالمؤمنين(علیه السلام) به عنوان نفس و جان پيامبر(صلی الله علیه) ياد كرده است.
آنچه بيان شد تنها بخشي از احاديثي بود كه از كتب اهل سنت و راويان مورد قبول آنان و همچنين از كتب شيعه تنها درباره چند آيه، از آياتي كه درباره ولايت و امامت حضرت علي (علیه السلام) نازل شده است بيان گرديده و پيرامون اين آيات و آيات ديگر نكات قابل توجه ديگري در ميان كتب اهل سنت وجود دارد كه براي اطلاع بيشتر بايد به كتاب هاي معتبر مراجعه كرد.
غير از اين چند آيه كه به صورت مختصر ذكر شد، آيات ديگري نظير: آيه صادقين: «يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين» (31) نيز مستقيماً به ولايت و امامت حضرت علي (علیه السلام) و ديگر ائمه پرداخته است كه در روايات پيامبر اكرم(صلی الله علیه) كه در كتاب هاي اهل سنت و شيعه نقل شده، آمده است.
علاوه بر اين آيات، آيات ديگري، بازگو كننده ي فضيلتي از فضيلت هاي حضرت علي (علیه السلام) و برتري آن حضرت بر ساير صحابه و ياران و نزديكان پيامبر اكرم(صلی الله علیه) است. حال با استناد به حكم عقل كه تقديم «مرجوح» بر «ارجح» را قبيح مي شمارد، مي توان نتيجه گرفت كه امامت و جانشيني پيامبر اكرم (صلی الله علیه) حق حضرت علي (علیه السلام) است.
براي مطالعه بيشتر مي توانيد به تفسير پيام قرآن، زير نظر آيت الله مكارم شيرازي، جلد 9 (امامت و ولايت در قرآن مجيد، صفحه 177 به بعد) مراجعه فرماييد.
پي نوشت ها:
(1) مائده/ 67
(2) مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 9، امامت در قرآن، ص 182 به بعد.
(3) ابوسعيد خدري، زيدين ارقم، جابر بن عبدالله انصاري، ابن عباس، براء بن عازب، حذيفه، ابوهريرة، ابن مسعود و عامر بن ليلي، از آن جمله اند.
(4) مائده/ 55.
(5) الدرالمنثور، ج 2، ص 293.
(6) اسباب النزول، ص 148.
(7) تفسير كشاف، ج 1، ص 649.
(8) تفسير فخر رازي، ج 12، ص 26.
(9) تفسير طبري، ج 6، ص 186.
(10) الغدير، ج 2، ص 52 و 53.
(11) نساء، 59.
(12) در تفسير برهان نيز ده ها روايت از منابع اهل بيت (ع) در ذيل اين آيه آمده است كه مي گويد: آيه مزبور درباره علي (ع) يا آن حضرت و ساير ائمه اهل بيت (ع) نازل شده و حتي در بعضي از روايات نام دوازده امام (ع) يك يك آمده است. تفسير برهان، ج 1، ص 381 – 387.
(13) شواهد التنزيل، ج 1، ص 148 تا 151.
(14) بحر المحيط، ج 3، ص 278.
(15) احقاق الحق، ج 3، ص 425.
(16) شعراء/ 214.
(17) تفسير تبيان، ج 8، ص 67 ؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 63.
(18) مجمع البيان، الميزان، درالمنثور، ذيل آيه 214 شعراء.
(19) الغدير، ج 2، ص 278 ؛ المراجعات، ص 130 به بعد.
(20) تفاسير الكشاف و الجامع لاحكام القرآن، ذيل آيه 23 شوري.
(21) آل عمران/ 31.
(22) سبأ/ 47.
(23) مجمع البيان، ذيل آيه 61 آل عمران.
(24) فضائل الخمسه فمن الصحاح السته، ج 1، ص 29.
(25) تفسير الكشاف، ذيل آيه 61 آل عمران.
(26) تاريخ طبري، ج 2، ص 45؛ البداية و النهاية، ج 2، ص 406.
(27) كافي، ج 7، ص 424 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 1، ص 18 و ج 12، ص 179.
(28) السنن الكبري، ج 7، ص 443؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 12، ص 179 و 204.
(29) المجموع، ج 16، ص 327 ؛ كنزالعمال، ج 16، ص 538.
(30) الميزان، ج 3، ص 230 ؛ مستدرك سفينة البحار، ج 10، ص 118.
(31) توبه، 119. در روايات بيان شده است كه: منظور از صادقين حضرت علي(ع) و اهل بيت پيامبر(ص) مي باشند.( ينابيع المودة ص115 و شواهد التنزيل ج1 ص262).
صفحات: 1· 2