راحت من رضای تو...
به مناسبت شب یلدا شعری زیبا از حافظ شیرازی رو تقدیم شما می کنیم:
تاب بنفشه می دهد طُره مشکسای تو / پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز / کز سر صدق می کند شب همه دعای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه در خور هم اند / این همه نقش می زنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود زِ سر / کاین سر پُر هوس شود خاکِ در سرای تو
من که ملول گشتمی از نَفَس فرشتگان / قال و مقال عالمی می کشم از برای تو
مِهر رُخَت سرشت من خاک درت بهشت من / عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو
دلقِ گدای عشق را گنج بود در آستین / زود به سلطنت رسد هر که بود گدای تو
شاهُ نشینِ چشمِ من تکیه گهِ خیال توست / جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنی است عارضت خاصه که در بهار حسن / حافظ خوش کلام شد مرغِ سخن سرای تو