سعید شمش کارشناس علوم قرآنی، درباره محتوای زیارت عاشورا و تعابیری که در مورد این زیارت آمده است گفت: زیارت عاشورا محتوای بسیار عجیبی دارد و با سلام بر ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) شروع می شود، از شخصیت ایشان می گوید و این که چگونه انسانی است، چه کارها کرد و چه وقایعی برایش در زندگی رقم خورد. این زیارت بر کسانی که اتفاقات مختلف را برای امام(علیه السلام) رقم زده اند لعن می کند و آن را به ما تلقین و توصیه می کند، در ادامه بر اصحابی که کنار ایشان به شهادت رسیده اند نیز سلام می فرستد. این محتوای کلی زیارت عاشورا است و حتی عده ای می گویند “السلام علیک یا ابا عبدالله"، سلام خدا بر امام حسین(علیه السلام) است و این حدیث قدسی است که از خدا بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل و به دنبال آن از پیامبر به ائمه و در ادامه به ما می رسد، لذا تعبیر حدیث قدسی را برای زیارت عاشورا به کار برده اند.
این کارشناس علوم قرآنی درباره میزان قرائت زیارت عاشورا، شکل اجرا و ثواب آن اظهار کرد: کسانی که زیارت عاشورا خوانده اند، به این دعا وابسته اند و به دفعات بالا این زیارت را قرائت می کنند. در واقع زیارت های زیادی برای امام حسین(علیه السلام) توصیه شده و دارای ثواب است که یکی از آن ها زیارت عاشورا است. آداب ویژه این زیارت به این شکل است که فرد روی پا و در زیر آفتاب که سقف نداشته باشد بایستد و رو به قبله این زیارت را بخواند و وقتی که به لعن های این زیارت رسید صد مرتبه آن را بگوید، برخی نیز این تعداد نمی گویند، در مقابل عده ای نیز می گویند می توانید به جای جمله لعن یک بار بگویید 99 بار دیگر لعن می کنم و این کفایت می کند. به دنبال سلامی که بر اباعبدالله(علیه السلام) در ابتدای زیارت فرستاده می شود نیز می توان همین عبارت را بیان کرد. این شکل قرائت زیارت عاشورا معمولا انجام می شود و توصیه شده است.
وی در ادامه افزود: این زیارت را می توان هر روز خواند و محرم ماه امام حسین است بنابراین در ایام ویژه این امام بزرگوار خوب است که زیارت عاشورا در کل ماه خوانده شود به خصوص که نسبت به زمان های دیگر ارجحیت دارد، روایات زیادی نیز در این زمینه وارد شده و ثواب بسیار دارد هر چند که در طول سال نیز باید این زیارت خوانده شود.
شمس درباره قرائت فارسی زیارت عاشورا نیز بیان کرد: این زیارت مانند قرآن کریم نیست که حتما عربی آن خوانده شود، اگر کسی معنی آن را بخواند ایرادی ندارد. موضوع قرآن کریم متفاوت است و اگر در آن کسی به جای متن ترجمه آن را بخواند معلوم نیست که ثواب قرائت عربی آن را داشته باشد به خصوص که در مورد قرائتِ متن آن وحی نیز نازل شده است اما در بحث زیارت عاشورا مهم محتواست و این که خود فرد بداند که چه می خواند و چه می گوید. ذکر ترجمه عبارات هم بیان شود برای فرد ثواب به همراه دارد.
وی درباره میزان اهمیت این دعا خاطرنشان کرد: زیارت عاشورا، زیارت اختصاصی شیعه است.
صبر امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام، اسلام را در طول تاريخ تا امروز بيمه كرده است. واقعاً اگر امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام آن صبر تاريخى را در كربلا و قُبيل كربلا و مقدّماتِ حادثهى عاشورا نمىكردند، بلاشك با گذشت يك قرن، حتّى از نام اسلام هم اثرى نمىماند. اما امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام به بركت صبر، دين را زنده كردند؛ اين صبرِ آسانى نبود. صبر فقط اين نيست كه انسان را زير شكنجه بيندازند يا فرزندان انسان را جلوِ انسان شكنجه كنند يا بكشند و انسان ايستادگى كند - البته اين مرحلهى مهمى از صبر است - اما از اين مهمتر اين است كه انسان را با وسوسهها و اظهاراتى كه علىالظّاهر ممكن است در نظر بعضى منطقى بيايد، از ادامهى اين راه باز بدارند؛ همان كارى كه با امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام مىكردند: آقا! شما كجا مىرويد؟ خود را در معرض خطر قرار مىدهيد؛ خانواده خود را در معرض خطر قرار مىدهيد؛ دشمن را جرى مىكنيد؛ دست آنها را به خون خود باز مىكنيد. هر كس رسيد، خواست امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام را در مقابل اين محذور اخلاقى قرار دهد كه شما با اين اقدام خود، جان عدّهاى را به خطر مىاندازيد و دشمن را مسلّطتر مىكنيد و اينها را وادار مىكنيد تا به خون شما دست بيالايند. اين يك نقطهى خيلى مهم و ترديدآور است. اين يك جنگ روشن و واضح نيست كه آدم بگويد من مىروم تا كشته شوم؛ نه، اين محاذير دنبالش هست. ممكن بود براى امام حسين عليهالصّلاةوالسّلام اين معنا مطرح باشد يا مطرح كنند كه آقا! شما اگر كشته شويد، شيعيان شما را در كوفه قتل عام مىكنند و پدر همه را در مىآورند؛ شما بايد زنده بمانيد و ملجأ باشيد. شما پسر پيغمبريد؛ با حفظ حيات خود، جان عدّهاى را حفظ كنيد. در مورد امام رضواناللَّه عليه عيناً همين معنا تكرار شد.
منبع:
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 23/12/1380
شخصيت درخشان و بزرگوار امام حسين عليهالسّلام دو وجهه دارد: يك وجهه، همان وجههى جهاد و شهادت و توفانى است كه در تاريخ به راه انداخته و همچنان هم اين توفان با همهى بركاتى كه دارد، برپا خواهد بود؛ كه شما با آن آشنا هستيد. يك بعد ديگر، بعد معنوى و عرفانى است كه بخصوص در دعاى عرفه به شكل عجيبى نمايان است. ما مثل دعاى عرفه كمتر دعايى را داريم كه سوز و گداز و نظم عجيب و توسّل به ذيل عنايت حضرت حق متعال بر فانى ديدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خيلى عجيبى است.
دعاى ديگرى مربوط به روز عرفه در صحيفهى سجاديه هست، كه از فرزند اين بزرگوار است. من يك وقت اين دو دعا را با هم مقايسه مىكردم؛ اوّل دعاى امام حسين را مىخواندم، بعد دعاى صحيفهى سجّاديه را. مكرّر به نظر من اين طور رسيده است كه دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ اين، شرح است. آن، اصل است؛ اين، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجيبى است. شما عين همين روحيه را در خطابى كه حضرت در مجمع بزرگان زمان خود - بزرگان اسلام و بازماندگان تابعين و امثال اينها - در منى ايراد كردند، مشاهده مىكنيد. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر يا سال ديگرى است - من الان درست در ذهنم نيست - كه آن هم در تاريخ و در كتب حديث ثبت است.
به قضيهى عاشورا و كربلا برمىگرديم. مىبينيم اينجا هم با اينكه ميدان حماسه و جنگ است، اما از لحظهى اوّل تا لحظهى آخرى كه نقل شده است كه حضرت صورت مباركش را روى خاكهاى گرم كربلا گذاشت و عرض كرد: «الهى رضاً بقضائك و تسليماً لأمرك»، با ذكر و تضرع و ياد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مكه كه فرمود: «من كان فينا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فليرحل معنا»، با دعا و توسل و وعدهى لقاى الهى و همان روحيهى دعاى عرفه شروع مىشود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائكِ» لحظهى آخر. يعنى خود ماجراى عاشورا هم يك ماجراى عرفانى است. جنگ است، كشتن و كشته شدن است، حماسه است - و حماسههاى عاشورا، فصل فوقالعاده درخشانى است - اما وقتى شما به بافت اصلى اين حادثهى حماسى نگاه مىكنيد، مىبينيد كه عرفان هست، معنويّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه ديگر شخصيت امام حسين عليهالسّلام هم بايد به عظمت اين وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گيرد. …
منبع:
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با گروه كثيرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار 13/09/1376
حكايت عجيبي در مورد اشك بر امام حسين (ع) از ايشان نقل شده است كه خواندن آن در پنجمين سالروز ارتحال ايشان خالي از لطف نيست.
حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل ميكند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» :در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور ميكرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون ميدانست وي به زيارت حضرت علي عليه السلام ميرود او را مسخره ميكرد. حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد شيعه خيلي ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه: تو ميداني اين مخالف چه ميكند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نميتوانيم او را كيفر دهيم. شيعه ميگويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او ميكند بر شما حق پيدا كرده است؟ ! حضرت فرمودند: بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه ميكرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب ميداد بعد همه را ميكشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نميتوانيم او را جزا بدهيم.
آن مرد شيعه ميگويد: از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟ ! مرد شيعه گفت: آري پيام رساندم و پيامي دارم. او خنديد و گفت: بگو چيست؟ مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد كربلا افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت: خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد.«
منبع (ایت الله بحجت /حج
آیا عزادارى براى امام حسین علیه السلام، در زمان امامان علیهم السلام سابقه دارد؟ بلى، در اینجا تنها به ذکر نمونه هاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مى کنیم:
1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سیدالشهدا؛ از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم»[1].
2. عزادارى امام سجاد علیه السلام؛ حزن امام سجاد علیه السلام بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء علیه السلام بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟![2] و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا علیهاالسلام را به یاد مى آورم گریه ام مى گیرد».[3] امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین علیه السلام هرگاه حسین بن على علیه السلامرا به یاد مى آورد، آن قدر اشک مى ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى شد و بر گریه او حاضران گریه مى کردند».[4]
3. عزادارى امام محمد باقر علیه السلام؛ امام باقر علیه السلام در روز عاشورا براى امام حسین علیه السلام مجلس عزا برپا مى کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر علیه السلام کمیت شعر مى خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …»، امام باقر علیه السلام گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت علیهم السلام، مورد تأیید روح القدس خواهى بود».[5]
4. عزادارى امام صادق علیه السلام؛ امام موسى کاظم علیه السلام مى فرماید: «چون ماه محرم فرا مى رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان مى شد و اشک بر گونه اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى رسید. پیوسته مى گریست و مى فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على علیه السلام به شهادت رسید».[6]
5. عزادارى امام موسى کاظم علیه السلام؛ از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى گرفت و مى گریست و مى گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».[7]
6. عزادارى امام رضا علیه السلام؛ گریه امام رضا علیه السلام در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین علیه السلام، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».[8] دعبل خدمت حضرت رضا علیه السلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین علیه السلام گریه کند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصایب امام حسین علیه السلام اشک بریزند». سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین علیه السلام مرثیه بخوان، که تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى ریخت، قرائت کرد: أفاطم لوخلت الحسین مجد لا و قد مات عطشانا بشط فرات صداى گریه امام رضا علیه السلام و اهل بیت آن حضرت بلند شد.[9]
7. عزادارى امام زمان(عج)؛ بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه السلام مى فرمایند: «فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا على ما دهاک»[10]؛ «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى کشم». در سوگ تو با سوز درون مى گریم از نیل و فرات و شط، فزون مى گریم گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر از دیده به جاى اشک، خون مى گریم[11] پی نوشت ها منبع: ____________http://www.ahlebayt.porsemani.ir______ [1]. نگا: امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص 145. [2]. بحارالانوار، ج 44، ص 145. [3]. خصال، ج 1، ص 131. [4]. بحارالانوار، ج 45، ص 207. [5]. مصباح المتهجد، ص 713. [6]. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص 143. [7]. حسین، نفس مطمئنة، ص 56. [8]. بحارالانوار، ج 44، ص 284. [9]. همان، ج 45، ص 257. [10]. بحارالانوار، ج 101، ص 320. [11]. مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66