چندروز به عیدالله الأکبر مانده و فرصت خوبی برای تدارک دیدن برای جشن بزرگ غدیر است. حجت السلام علیرضا پناهیان در این باره میگوید:«هرکسی عید غدیر را در قلب خودش در خانواده، در محله و شهر خودش گرامی بدارد، غربتی را از اسلام برطرف کرده است.»
مخصوصا در جامعه دینی ما که اصلا از آن انتظار نیست.
جامعهای که برای عاشورا و برای 28 صفر مایه میگذارد، جامعهای که برای زیارت امام رضا علیه السلام سرمایهگذاری میکند، جامعهای که برای زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام سر و دست میشکند، بالاخره برای غدیر که ثوابش به نوعی بیشتر از اینهاست باید بیشتر مایه بگذارد. اساساً در شاد بودن به شادی اهل بیت علیهم السلام ثواب بیشتری است تا در غمگین شدن به مظلومیت اهل بیت علیهم السلام. چرا؟ چون رنج اهل بیت علیهم السلام دیده میشود و اگر کسی عقلش به دیدهاش باشد مظلومیت اهل بیت علیهم السلام را لمس میکند و متاثر میشود و تاثرش را نشان میدهد اما نور اهل بیت علیهم السلام دیده نمیشود و اگر کسی عقلش به دیده باشد نمیتواند فرح و سرور جایگاهی مثل غدیر را ببیند. اگر آن اصلاح خدایی نکرده در مورد ما صدق کند که مردم عقلشان به چشمشان است آن وقت عید غدیر را پاس نمیداریم کما اینکه می بینیم پاس نمیداریم، من نمیگویم که عقلمان به چشممان است اما میگویم که غفلت کردیم. عزاداری کردن برای اهل بیت علیه السلام آسان تر است یا جشن گرفتن برای اهل بیت علیه السلام؟ معلوم است عزاداری کردن آسانتر است و کاری که آسانتر است نباید قیمتش از آنچه سخت است بیشتر باشد»
منبع:به نقل از خبر نگاری تسنیم .
بیانات مقام معظم رهبری در شهریور ۱۳۵۹ به مناسبت سالگرد حادثه ۱۷ شهریور از شبکه مستند سیما پخش می شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، «تاریخ شفاهی ایران» امروز سه شنبه 16 شهریور به مناسبت واقعه 17 شهریور روی آنتن می رود و به بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در سالروز فاجعه 17 شهریور در بهشت زهرا در شهریور 1359 اختصاص دارد.
ایشان در بخشی از این سخنرانی شان فرموده اند: «شما مردم ایران که شاهد عاشورای میدان شهدا، شاهد عینی عاشورای 17 شهریور هستید، جا دارد اگر اشک بریزید و گریه کنید، این گریه ما بر شهیدانمان به هیچ وجه گریه تاسف نیست. این خون های پاک و عزیز یک ملت را نجات داد، یک قدرت عظیم جهانی را به عقب نشاند. اما ما باید سنت مرثیه خوانی این عزیزان را زنده کنیم».
در بخش دیگری از این بیانات، آیت الله خامنه ای تأکید کرده اند: «حقیقت این است که داغ دل مادران و پدران داغدار که عزیزان جگرگوشه خود را سخاوتمندانه در راه خدا داده اند، در دل یک یک ما زنده است. ما با همین آتش است که تا آخرین نقس و تا آخرین نفر با خودکامگان و قدرتمندان جهانی خواهیم جنگید. این آتش را در دلمان همواره با یاد شهیدانمان زنده نگه خواهیم داشت.
منبع:به نقل از سایت تسنیم
در سکوتی که عطر خلوت داشت، ناگهان ازدحام شد روزی
جای باران گرفت طوفان و، عمر گُلها تمام شد روزی
حرمت از شاخه ها جدا افتاد، در، ابابیل با خدا افتاد
یاد اصحاب فیل افتادم، کعبه بی احترام شد روزی
جهل دستش به دست شیطان داد، كم كم آمد به مکر میدان داد
گفت شیطان مواظبت هستم، سنگها در نیام شد روزی
عاشقان یک نفس کم آوردند، یک نفس در قفس کم آوردند
بال پرواز بال آزادی، زخمی تیر و دام شد روزی
لاتها سینه را خراشیدند از دوباره هبل تراشیدند
با به خون خفتن مسلمانان، لات دنیا به کام شد روزی
ذبح کردند جای اسماعیل، عشق را در منای اسماعیل
در منا شد قیامتی بر پا، عید قربان حرام شد روزی
بوسه، نارس به روی لبها ماند، جای می در سبوی لبها ماند
جای ذکر سلام، هر عاشق قسمتش والسلام شد روزی
ای حاجی فدا شده در “مکه و منا”
حج تو شد شبیه حسین “حجه الوداع”
منبع:
به نقل از سایت مشرق
ماه ذیالحجه از جمله ماههای گرانقدر و عظیم الشأن است که خداوند متعال آن را فرصتی جهت تزکیه مؤمنان قرار داده است تا جایی که اهلبیت عصمت و طهارت(ع) احادیثی در بیان فضیلت این ماه شریف نقل فرمودهاند.
ماه ذیالحجه از جمله ماههای گرانقدر و عظیم الشأن است که خداوند متعال آن را فرصتی جهت تزکیه مؤمنان قرار داده است تا جایی که اهلبیت عصمت و طهارت(ع) احادیثی در بیان فضیلت این ماه شریف نقل فرمودهاند.
امام صادق(ع) در تفسیر این بخش از آیات 203 بقره و 22 حج که خداوند میفرماید «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فی أَیَّامٍ مَعْدُودات؛ و خدا را در روزهایی معین یاد کنید» فرمودند «أَیَّامُ التَّشْرِیقِ الثَّلَاثَةُ، وَ الْأَیَّامُ الْمَعْلُومَاتُ الْعَشَرَةُ مِنْ ذِی الْحِجَّة؛ منظور از ایام معدودات سه روز یازدهم تا سیزدهم و ایام معلومات (حج22) ده روز اول ذیالحجه است». (تفسیر قمی، ج1، ص71)
مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی با اشاره به روایتی از رسول اکرم(ص) درباره فضلیت این ماه گفت «در روایتی دارد: «قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: مَا مِنْ أَیَّامٍ أَزْکَى عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَا أَعْظَمَ أَجْراً مِنْ خَیْرٍ فِی عَشْرِ الْأَضْحَى» رسول خدا فرمود: هیچ ایامی پاکیزهتر و بزرگتر از نظر اجر و پاداش در مورد اعمال، از دهه اضحی نیست؛ دهه اضحی هم همین دهه اول ذیحجه است. قیل وَ لَا الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؟ به حضرت عرض شد که حتی نسبت به جهاد در راه خدا هم این ایّام با فضیلتتر است؟ «قال: وَ لَا الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ إِلَّا رَجُلٌ خَرَجَ بِمَالِهِ وَ نَفْسِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْجِعْ مِنْ ذَلِكَ بِشَیْء». حضرت فرمودند: ارزش اعمالی که انسان در این دهه انجام میدهد از جهاد فی سبیلالله هم بیشتر است؛ مگر اینکه کسی مال، جان و همه چیزش را در جهاد فی سبیلالله ببرد و هیچ چیز را هم برنگرداند؛ یعنی نه مالش بماند و نه جانش… تنها چنین چیزی است که بافضیلتتر از این ایّام است. این روایت گویای ارزش این ایام است».
منبع :به نقل از خبر گزاری تسنیم.
اگر خواستگاری برای دختر شما آمد و اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود، با ازدواج آن ها موافقت کنید.
چون موقع ازدواج نزدیک می شود، باید معیار انتخاب همسر را بدانیم تا آگاهانه و صحیح باشد. خلاصه این بحث به این منتهی خواهد شد که باید به گونه ای همسر انتخاب کرد که با یکدیگر (همشأن) و (متناسب) و به اصطلاح (کُفْو) باشند و به زبان ساده تر (با یکدیگر جور درآیند). اگر این شرط تأمین شود و این هماهنگی و تناسب تحقیق یابد، امور و مشکلات قابل حل است.
داستان مشاوره زن و مرد شیعه با امام جواد علیه السلام دربارۀ ازدواج دختر خود:
زن رو به شوهرش کرد و گفت: ابراهیم ! چرا سنگ اندازی می کنی؟ هر دختر و پسری سرانجام باید ازدواج کنند و زندگی مشترک خود را آغاز کنند.
سنگ اندازی کدام است زن؟. هر که از راه رسید و دخترمان را خواست، باید بدهیم؟ او و خانواده اش را چه قدر می شناسی که این همه اصرار می کنی؟!.
شناخت زیادی ندارم، ولی مگر تو با آن ها آشنا نیستی؟. من فقط چند بار در مسجد با او سلام و علیک داشته ام، همین! ظاهرش نشان می دهد که جوان بدی نیست. با ادب و زحمتکش است. با زحمت بازو مخارج خود و مادر پیرش را تأمین میکند.
این سه باری که با مادرش به خواستگاری آمده بود، از برخوردهایش فهمیدم که انسان مؤمن و خوبی است. مادرش می گفت: اهل محل همه قبولش دارند!.
نمی دانم. من که عقلم به جایی قد نمیدهد. جمیله چه میگوید؟، نظرش چیست؟.
حرفی نزده، اما با شناختی که از روحیۀ دخترمان دارم، می دانم که سکوتش نشان رضایتش است. راستی قرار است مادرش نزدیک غروب برای گرفتن جواب بیاید. در جوابش چه بگویم؟.
بگو یک هفتۀ دیگر صبر کنند تا خوب فکرهایمان را بکنیم. یک هفته؟!. آری. باید با امام جواد علیه السلام مشورت کنم. دخترمان را که از سر راه پیدا نکرده ایم، ولی مبادا به آن ها دربارۀ مشورت چیزی بگویی!.
جمیله در آشپزخانه بود و گفت وگوی پدر و مادرش را می شنید و از اضطراب، ناخن هایش را میجوید. او به خواستگارش علاقه داشت. از طرفی صحبت های پدرش را هم منطقی می دید.
یک هفته از ماجرا گذشت. نزدیکی های ظهر بود که زن صدای در را شنید. وقتی در را باز کرد، قاصدی را دید که می گفت از کاظمین آمده و نامه ای از سوی امام جواد علیه السلام برای ابراهیم آورده است. نامه را تحویل داد و رفت.
زن نامه را نگه داشت و تا عصر صبر کرد. وقتی ابراهیم به خانه آمد، دست و رویش را شست و داخل اتاق شد. همسرش نامه را جلوی او گذاشت و گفت: امروز رسیده. چشم های ابراهیم برق زد. نامه را برداشت و بوسید.
زن گفت: از کیست؟. از امام جواد علیه السلام. نظرش را پرسیده بودم و جواب نوشته اند. بخوان، ببینم چه نوشته؟.
مرد نامه را گشود و دید که حضرت در ادامه نامه خود ابراهیم، چند خط نوشته و همان نامه را برگردانده است. گلوی خود را صاف کرد و نامه را بلند خواند؛ طوری که جمیله هم در آشپزخانه بشنود: «… اگر خواستگاری برای دختر شما آمد و اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود، با ازدواج آن ها موافقت کنید. اگر چنین نکردید و پسر و دختر مجرد باقی ماندند، در جامعه فتنه و فساد بزرگی به وجود خواهد آمد …».
مرد نامه را دوباره لوله کرد و بست. رو به زنش کرد و گفت: اگر برای جواب آمدند، بگو مبارک است ان شاءالله!. جمیله وقتی این حرف را شنید، خیالش راحت شد و در حالی که از خجالت توی صورتش خون دویده بود، یک لیوان شربت خنک برای پدرش ریخت و جلوی او گذاشت. (۱)
پی نوشت:
۱- برگرفته از کتاب حیات پاکان؛ مهدی محدثی، ج۴، ص ۵۸
منبع: حوزه