حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر شمس زاده مسئول مرکز پاسخگویی به مسائل شرعی حرم مطهر “حضرت معصومه(سلام الله علیها)” در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان گفت: در رابطه با فضیلت زیارت اربعین روایت های بسیاری داریم که در یکی از مشهورترین این روایت ها از امام حسن عسگری (علیه السلام) آمده است: “مومن پنج خصوصیت دارد که یکی از آنها زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) است".
وی ادامه داد: زیارت “امام حسین(علیه السلام)” شرایط خیلی خاصی ندارد اما نکته مهم این است که باید با خلوص نیت و با معرفت باشد.
حجت الاسلام والمسلین شمس زاده در ادامه صحبت های خود یادآور شد: درباره معرفت در زیارت، انسان باید بداند که به کجا می رود و برای چه چیزی این سفر را آغاز کرده است، همانطور که وقتی انسان تصمیم دارد به ملاقات یک انسان بزرگ برود و شرایط خود را مهیا می کند، برای زیارت سید و سالار شهیدان نیز باید با فکر قبلی و با تجهیز خود گام بردارد.
وی همچنین اظهار کرد: در پیاده روی اربعین و ارزش و فضیلت این پیادهروی تاکید بسیاری شده، همانگونه که اشاره شده برداشتن هرقدم در پیاده روی اربعین برابر با پاک شدن ده گناه از انسان است.
مسئول پاسخگویی به مسائل شرعی حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) تصریح کرد: با توجه به اینکه جابربن عبدالله انصاری به عنوان یک انسان اصیل که تشکیلات بنی امیه را در هم ریخت، برای نخستین بار به زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) رفت و از این جهت این زیارت بسیار مورد توجه قرار گرفت.
وی افزود: غسل کردن و خواندن نماز زیارت و همچنین زیارت اربعین و زیارت عاشورا که در مفاتیح الجنان آمده، از جمله مهمترین اعمالی است که برای روز اربعین به آن ها اشاره شده است.
این کارشناس علوم قرآنی با اشاره به خاطره هایی که از زیارت حرم حضرت سید الشهداء (علیه السلام) و حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) در ذهنش نقش بسته، توضیح داد: بنده طلبه نجف بودم و در محضر امام خمینی (ره) حضور پیدا کردم و به همین دلیل سعادتی نصیبم شده تا بسیار زیاد به زیارت امام سوم (علیه السلام) بروم.
وی تصریح کرد: به یاد دارم یک مرتبه که همراه با دو سید در فاصله سه فرسخی کربلا حضور داشتیم و به قصد زیارت گام بر می داشتیم باران شدیدی گرفت و به همین دلیل میهمان یک قبیله شدیم که آن ها به خوبی از ما پذیرایی کردند.
حجت الاسلام و المسلمین شمس زاده خاطرنشان کرد: قبیله ای که در مسیر کربلا میهمان آن ها شده بودیم در بیان وقایع رخ داده در زندگیشان با تاکید بسیار به این نکته اشاره کردند که هر چه در زندگیشان دارند، از امام حسین (علیه السلام) است. لزوم توجه به اینکه انسان برای زیارت حضرت “اباعبدالله الحسین(علیه السلام)” به چه نقطه پرفضیلتی قدم می گذارد اهمیت بسیار زیادی دارد.
منبع:
بعد از واقعه عاشورا تعدادي از لشکريان ابن زياد به فرماندهی خولی، سر امام حسين (علیه السلام) را به سمت شام حرکت دادند تا به نزد يزيد برده و جايزه بگيرند.
آنان سر را داخل صندوقي گذارده بودند و به هر منزلگاهي که مي رسيدند، سر را بيرون مي آوردند و با آن سر مقدس بازي و تفريح مي کردند و به شرب خمر مي پرداختند، سپس آن سر را به نيزه مي زدند، صبح که دوباره راهي مي شدند آن را در صندوق مي گذاشتند تا اين که لشکر ابن زياد ملعون به کنار ديري رسيد که راهبي در آن سکونت داشت.
آنان سر را از صندوق بيرون آورده و بر نيزه کردند و دور آن سر مقدس نشستند و به خوشگذراني پرداختند. نيمه شب راهب صداي کسي را شنيد که تسبيح خداوند مي کرد، چون از دير بيرون آمد، ديد از صندوقي که در کنار ديوار دير نهاده اند، نوري عظيم به جانب آسمان مي رود و از آسمان فوج فوج فرشتگان فرود مي آمدند و خدمت آن سر سلام مي گفتند و آن سر را تکريم مي کردند. راهب از مشاهده اين احوال تعجب کرد، سپس به ميان لشکر آمد و پرسيد بزرگ لشکر شما کيست؟ گفتند: خولي اصبح است.
به نزد خولي ملعون آمد و پرسيد شما که هستيد؟ گفتند از ياران ابن زياد. گفت درون آن صندوق چيست؟ گفتند سر حسين بن علي بن ابيطالب عليه السلام پسر فاطمه سلام الله عليها دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله.
راهب گفت شما بد مردمي هستيد اگر مسيح فرزندي داشت، ما او را به روي چشم جا مي داديم.
سپس گفت 10 هزار اشرفي پيش من است، آن را بگيريد و اين سر را بدهيد تا صبح نزد من باشد. آنان قبول کردند و سر را به او دادند. راهب آن سر مبارک را با گلاب شست و با مشک و کافور، خوشبو کرد و بر زانو گذاشت و تا صبح گريست. چون صبح شدريال به آن سر مقدس عرض کرد يا اباعبدالله بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فداي تو نکردم. يا اباعبدالله هنگامي که جدت را ملاقات مي کني، شهادت بده که من کلمه شهادتين را گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم.
در بحار الانوار این ماجرا اینگونه آمده است: هنگامی که سر مبارک امام حسین عليه السلام را وارد قنسرین (یکی از منازل شام) کردند، راهبی از داخل صومعه خود متوجه سر مقدس حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک سر سیدالشهداء عليه السلام خارج می شود و به طرف آسمان بالا می رود.
راهب در ازای مبلغ ده هزار درهم سر مبارک را از مأموران گرفت و داخل صومعه شد. در این هنگام صدایی که صاحب آن دیده نمی شد، به گوشش رسید که گفت: خوشا به حال تو ای راهب، خوشا به حال کسی که به حرمت صاحب این سرآگاه باشد و مقام و منزلت آن را بشناسد. راهب با شنیدن این کلمات، سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا، تو را به حق عیسی بن مریم(علیه السلام) سوگند می دهم که به امر و اذن تو این سر با من سخن بگوید.
پس سر مبارک امام حسین عليه السلام زبان به سخن گشود و فرمود: ای راهب! از من چه می خواهی؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: من فرزند محمد مصطفی صلي الله عليه و آله و علی مرتضی عليه السلام و فاطمه زهراسلام الله عليها هستم. من کشته شده به صحرای کربلا، و مظلوم به جور و جفا در دشت نینوا، و عطشان و تشنه لب به نهر علقمه از آب فرات هستم. پس سر مبارک ساکت و خاموش شد.
راهب صورت به صورت امام حسین عليه السلام نهاد و گفت: صورت خود را از روی مبارک تو برنمی دارم تا بگویی که در روز قیامت شفیع تو هستم. سرمقدس سیدالشهداء به سخن آمد و گفت: به دین و آیین جدم حضرت محمد مصطفی صلي الله عليه و آله بازگرد و مسلمان شو. راهب بی درنگ شهادتین را بر زبان جاری کرد و گفت: اشهدان لااله الا الله و اشهدان محمدا رسول الله، امام حسین عليه السلام نیز قبول فرمود که در روز قیامت شفیع او باشد. وقتی که صبح شد، مأموران یزید سر مبارک را با ده هزار درهم از راهب گرفتند و از آنجا حرکت کردند. در میان راه وقتی به وادی رسیدند دیدند تمام درهم ها به سنگ و سفال تبدیل شده اند.
منبع:
رییس گروه اسلام فرهنگستان علوم گفت: اربعین ظرفیتی دارد که ما میتوانیم از آن برای از بین بردن جهالت و نادانی مردم استفاده کنیم، چراکه جهل مقدس بدترین جهالت است.
«آیتالله سید مصطفی محقق داماد» با بیان اینکه اربعین ظرفیت بسیار عظیمی دارد که ما میتوانیم از همان شعار خود اربعین جهت گسترش آن در جهان بهره بیشتری ببریم، اظهار کرد: به نظر بنده از متن زیارت اربعین ما میتوانیم برای از بین بردن جهالت و روشنگری انسانها استفاده کنیم.
وی گفت: در متن زیارت اربعین خطاب به امام حسین (علیه السلام) آمده است؛ «تو خون و جانت را تقدیم کردی تا جهالت از بین برود و برای نجات بشریت از جهل و نادانی شهید شدی». از جریان اربعین و این راهپیمایی باشکوه میتوانیم استفاده کنیم و معارف واقعی دین و اهل بیت (علیه السلام) را به جهان معرفی کنیم.
رییس گروه اسلام فرهنگستان علوم تأکید کرد: اگر معارف اسلام به درستی بیان شود، ابتدا شیعیان و مسلمانان راه نجات و رهایی را پیدا میکنند و به دنبال آنها مردم دنیا از هرگونه جهالت و ناامنی خارج میشوند. جهالت دینی از هر جهالتی خطرناکتر است.
محقق داماد تأکید کرد: ما میتوانیم از زیارت اربعین و شعاری که در آن وجود دارد استفاده کنیم و جهان را متوجه این کنیم که امام حسین (علیه السلام) برای نجات دادن مردم جاهل از جهالت و نادانی شهید شده است و باید در این عرصه فعالیت کنیم که مردم در جهل مقدس قرار نداشته باشند.
منبع:
يكي از شاخصه هاي ارزيابي رشد، توسعه و پيشرفت فرهنگي هر كشوري در عصر حاضر ميزان مطالعه و كتاب خواني مردم آن مرز و بوم است و كشور تاريخي ما ايران اسلامي نيز از قديم الايام تاكنون با داشتن تمدني چندهزارساله و مراكز متعدد علمي، فرهنگي و كتابخانه هاي معتبر و علما و دانشمندان بزرگ با آثار ارزشمند تاريخي سرآمد دول و ملل ديگر بوده و در عرصه فرهنگ و تمدن جهاني بسان خورشيدي تابناك همچنان مي درخشد و با فرزندان نيك نهاد خويش هنرنمايي مي كند.
چه كسي است كه در دنيا با دانشمندان فرزانه و نام آور ايراني همچون ابوعلي سينا، ابوريحان بيروني، فارابي، خوارزمي و… و شاعران برجسته نظير سعدي، حافظ، فردوسي، مولوي و… آشنا نباشد و در مقابل عظمت آنها سر تعظيم فرود نياورد؟ آيا وجود اين بزرگان، مايه فخر و مباهات هر ايراني نيست؟!
عزيزان، تمامي اين افتخارات ارزشمند، برگرفته از ميزان عشق و علاقه فراوان ملت ما به فراگيري علم و دانش از طريق خواندن و مطالعه منابع و كتاب هاي گوناگون است. به شكرانه الهي تاريخ و گذشته ما هميشه منير و پربار مي باشد. ولي وضعيت حال ما در اين زمينه، چه طور است و اكنون در چه جايگاهي قرار داريم؟
متأسفانه آمار و ارقام ارائه شده از سوي مجامع و سازمان هاي فرهنگي داخلي و خارجي مانند يونسكو در مورد سرانه مطالعه هر ايراني، اميدواركننده نمي باشد و رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز از اين وضعيت بارها اظهار گله و ناخشنودي نموده و از مسئولان و ارگان هاي مختلف خواسته اند كه با برنامه ريزي هاي شايسته، موانع و مشكلات ترويج و گسترش فرهنگ مطالعه را حل و برطرف كنند تا توجه به كتاب و كتاب خواني با وارد شدن به زندگي مردم به يك سيره و سنت رايج عمومي، همگاني و فراگير تبديل شود.:
بيانات مقام معظم رهبري پيرامون كتاب
و كتابخواني
من هر زماني كه به ياد كتاب و وضع كتاب در جامعه خودمان مي افتم، قلباً غمگين و متاسف مي شوم. اين به خاطر آن است كه در كشور ما به هر دليل كه شما نگاه كنيد، بايد كتاب اقلا ده برابر اين ميزان رواج و توسعه و حضور داشته باشد.1
از بس كه درباره اين مسئله مهم (كتابخواني) گفته ام و به من هم گفته شده كه چقدر اثر دارد، حقيقتا وقتي مي خواهم بار ديگر اين مسئله را بيان كنم دچار ترديد مي شوم كه اين ديگر جزو گفتار لغو نباشد! من نمي دانم واقعا اين تكرار، اثر كرده، يا نكرده است… بياييد كاري كنيد كه مردم كتابخوان بشوند.2
من اگر بدانم هر روز يك ساعت بايد حرف بزنم و نتيجه اش اين باشد كه مردم كتابخوان بشوند، حاضرم روزي يك ساعت و نيم حرف بزنم! اگر اينطوري بشود قضيه را حل كرد، حرفي نيست بله، ما بايد عرضمان را به مردم بكنيم و بنده هم عرض مي كنم، منتهي چيزهايي است كه با گفتن تنها تمام نمي شود… اين، گفتن و بازگفتن و بازگفتن و به زبانهاي گوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فكر محاصره كردن مي خواهد، تا يك عادت از بين برود، يا به وجود بيايد.3 از فرصت ها مي شود استفاده كرد.
منابع و مأخذ:
1- بيانات در ديدار با دست اندركاران برگزاري هفته كتاب-03.71375.
2- بيانات در ديدار با دست اندركاران برگزاري هفته كتاب- 03.71375.
3- بيانات در ديدار با برگزيدگان مراسم انتخاب كتاب سال- 7.011372