از ديدگاه اسلام ، لباس و پوشش براي انسان ضرورت دارد و نوع پوشش از اهميت بالاي برخوردار است . در قرآن كريم به تاريخ لباس اين گونه اشاره شده است :
« يا بني ادم قد انزلنا عليكم لباسا يواري سوءاتكم و ريشا و لباس التقوي ذالك خير ذالك من آيات الله لعلهم يذكرون »
اي فرزندان آدم ، ما براي شما لباس فرو فرستاديم تا هم زشتي (برهنگي ) شما را بپوشاند و هم موجب آراستگي شما باشد ، و لباس تقوا ، آن بهتر است . آن از نشانه هاي خداست ، باشد كه آنان پند گيرند ) اعراف / 26
مراد از نزول لباس از سوي خداوند ، آفرينش و قرار دادن آن در اختيار انسان است . ومراد از لباس التقوي لباسي است كه بر اساس تقوا ، تواضع و پاكي و پاكدامني باشد .
تدوين ثريا آشوري
در شگفتم براي كسي كه از چهار چيز بيم دارد چگونه به چهار چيز پناه نمي برد؟
1- در شگفتم براي كسي كه ترس بر او غلبه كرده ،چگونه به ذكر حسنا الله و نعم الوكيل خدا ما را كافي است و او بهترين وكيل است پناه نمي برد . زيرا به تحقيق شنيدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر ياد شده فرمود : پس (آن كساني كه به عزم جهاد خارج گشتند و تخويف شياطين در آنها اثر نكرد و به ذكر فوق تمسك جستند ) همراه با نعمتي از جانب خداوند (عافيت ) و چيزي زائد بر آن (سود در تجارت ) بازگشتند و هيچ گونه بدي به انان نرسيد .
2- و در شگفتم براي كسي كه اندوهگين است ، چگونه به ذكر لا الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين (خدايي جز تو اي ذات يكتا نيست پاك و منزهي تو و من در حق خود م از ستمكاران هستم )پناه نمي برد . زيرا بتحقيق شنيدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر فوق فرمود : پس ما 0يونس را در اثر تمسك به ذكر ياد شده ) از اندوه نجات داديم و همين گونه مونين را نجات مي بخشيم .
3- و در شگفتم براي كسي كه مورد مكر و حيله واقع شده ف چگونه به ذكر (افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد ) كار خود را بخدا وا ميگذارد زيرا كه خدابحال بندگان بيناست ) پناه نمي برد . زيرا بتحقيق شنيدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر فوق فرمود : پس خداوند (موسي را در اثر ذكر ياد شده ) از شر مكر فرعونيان مصون داشت .
4- و در شگفتم براي كسي كه طالب دنيا و زيبائيهاست،چگونه به ذكر ماشا الله ولا قوه الا بالله (آنچه خدا خواست مي شود ، هيچ جنبشي ونيروئي جز بخواست خدا نيست ) پناه نمي برد زيرا بتحقيق شنيدم كه خداوند عزوجل بعد از ذكر ياد شده (از زبان مردي كه فاقدنعمتهاي دنيوي بود ف خطاب به مردي كه از آن نعمتها بهره مند بود )فرمود : اگرتو مرا به مال و فرزند ، كمتر از خود مي داني پس اميد است خداوند مرا بهتر از باغ تو دهد … و لفظ (عسي ) در آيه اخير به معني ايجاب است يعني اميدي است كه باضروره محقق مي گردد .
به تحقيق قوم تجربه يافته اند كه مداومت بر ذكر يا حي يا قيوم يا من لااله الا انت موجب حيات عقل است .
كتاب نور علي نور آيت الله حسن حسن زاده آملي
تدوين خانم آمنه شريعتي
واحد فرهنگي حوزه علميه كوثر
حضرت علي اكبر عليه اسلام
فرزند بزرگ سيد الشهدا ء و شبيه پيامبر كه روز عاشورا فداي دين شد . مادر علي اكبر ع ، ليلا دختر ابي مره بود . در كربلا سن او را 18 سال و20 سال هم گفته اند . او اولين شهيد عاشورا از بني هاشم بود .
علي اكبر شباهت بسياري به پيامبر داشت ، هم در خلقت ،هم در اخلاق و هم در گفتار .
معصومه چشك زاده
امام کاظم •ولادت، کنیه و القاب •امامت •دوران امامت •درایت امام •ترور شخصیت امام •شهادت امام ولادت،
کنیه و القاب هفتمین امام شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در هفتم ماه صفر سال 128 هجری قمری
در ابواء متولد گردید. پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر گرامیش حمیده است.
میلادش برای امام صادق علیه السلام چنان شادیبخش بود که آن حضرت بههمین مناسبت سه روز جشن گرفت و
مردم مدینه را اطعام نمود. نام مبارکش موسی و القاب و کنیه هایش متعدد است؛ مشهورترین لقبش کاظم و صابر
و معروفترین کنیهاش ابوالحسن است. نقش نگین انگشتریاش جمله حسبی الله بوده است. امامت او که براساس
تقدیر الهی قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را به عهده بگیرد، تحت تربیت فوقالعاده امام صادق مراحل
رشد و کمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجوانی و جوانی را طی نمود، به گونه ای که تا آخر عمر، جلال و جمال الهی در صورت و سیرتش مشهود بود. از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعیل،
بود که از الطاف خفیّه الهیّه محسوب میشد و زمینهساز تثبیت امامت وی شد. تلاش امام جعفر صادق علیه السلام
نیز در این راستا و به منظور جلوگیری از انحراف جریان امامت بود. هر چند بعدها نیز گروهی پیدا شدند و پس از
امام صادق علیه السلام معتقد به امامت اسماعیل گشتند و مرگ او را انکار نمودند. سرانجام پس از شهادت جانگداز امام
صادق، موسی بن جعفر علیه السلام در سن بیست سالگی مسؤولیت بزرگ امامت و هدایت امّت را در یکی از
بحرانیترین دورانها به دوش گرفت. دوران امامت از مشکلات روزهای نخستین امامت موسی بن جعفر علیه السلام،
ادّعای امامت دروغین برادر بزرگتر حضرت، عبدالله افطح ،بود که گروهی را به دنبال خود کشید و فرقه “فطحیه” به
همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانهی امام، عبدالله با شکست روبرو گردید. دوران سی و پنج ساله
امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس و همزمان با چهار تن از حاکمان عیّاش و خونآشام
عباسی بهنامهای منصور دوانیقی ، مهدی عباسی ، هادی عباسی و هارون الرشید که حضرت نیز به فراخور شرایط
زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را به بهترین شکل ممکن به دوش کشید، و اگر چه با حوادث
سهمگین و خونینی همچون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی علیه السلام روبرو گردید، ولی لحظهای از
وظیفه خطیر خود کوتاهی ننمود و تلاش مستمر خویش را عمدتا در محورهای زیر متمرکز ساخت: اول - تبلیغ دین
خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ به سوالات
شفاهی و کتبی و. . . دوم- پرورش انسانهای مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و
حراست آنان. سوم- مبارزه بیامان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدانهای
مختلف و تشریح مبانی حق. چهارم- تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی،
تا مرز وزارت و استانداری، به منظور خنثیسازی نقشههای مخرب و دینسوز دشمنان، کمک به مظلومان و محرومان
و دفاع از حریم شیعیان . پنجم- ساماندهی شیعیان با شیوههای مختلف تربیتی، عملی، مناظرههای سیاسی و. . . امام
علیهالسلام در این مسیر، نهایت تلاش خویش را مبذول داشت و در مواقع لازم از اهرمهای فوقالعادهای همچون استفاده
از معجزه، دعای مستجاب و بهکارگیری علم امامت امام کاظم علیه السلام بهره برد. درایت امام روش امام آنچنان دقیق و
حساس بود که تلاش چشمگیر و جاسوسیهای مداوم حاکمان عباسی برای بهدست آوردن سرنخی از اقدامات امام علیه
السلام بینتیجه بود، و امام همچنان در همه زمینهها موفق و کارآمد به پیش میرفت و در اوج اقتدار معنوی و اجتماعی
قرار داشت، به گونهای که نگاه کل جهان اسلام متوجّه ایشان بود. سرانجام هارون الرشید برای دستگیری امام شخصاً به
صحنه آمد و طی صحنهسازی در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله به جوسازی علیه امام پرداخت و او را در یک
جلالت ظاهری ولی در پردهای از ابهام با تشکیل دو کاروان مختلف از مدینه تبعید کرد و بارها به زندان انداخت. هارون
چندین بار به ترور حضرت اقدام نمود و در بعضی موارد شخصاً وارد شد که هر بار ناموفّق بود. ترور شخصیت امام از
این رو هارون در یک حرکت جدید، اقدام به ترور شخصیت امام کرد که آن هم ناکام ماند و وی از صحنهسازی و اقرار و
اعترافگیری هم طرفی نیست. رفتار حضرت در زندان در زمینههای مختلف عبادی، تربیتی، ارتباط با دیگران، و
تأثیرگذاری بر دوست و دشمن و . . . چنان عمیق و موثر بود که هارون نهایتاً دستور داد سندی بن شاهک ، امام علیه
السلام را در بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری در پنجاه و پنج سالگی با خرمای زهرآلوده به شهادت برساند.
شهادت امام سعی فراوان دستگاه حکومتی هارون برای مخفی نگهداشتن شهادت امام علیه السلام و تلاش گسترده آنان
برای عادی جلوهدادن مرگ حضرت، نشانهی پایگاه رفیع اجتماعی امام و وحشت عباسیان از اوست. پیکر مطهرش پس
از تحمّل سالها زندان بهطور معجزهآسایی توسط فرزندش علی بن موسی الرضا علیه االسلام غسل داده شد و در مقابر
قریش در مدینه السلام ـ در حاشیه بغداد ـ مدفون گردید. مزار شریفش مورد توجه عموم قرار گرفت و سالها بعد نوه
بزرگوارش حضرت امام جواد علیه السلام در کنارش دفن شد و شیعیان دلباختهی آنها شهر کاظمین را در کنار تربت
پاکشان تأسیس نمودند. از امام موسی بن جعفر دریای بیکرانی از معارف اسلام در توحید و نبوت و امامت و معاد، و
احکام و آداب تربیتی ـ اخلاقی در قالب هزاران حدیث کوتاه و بلند، و شاگردان عالم عامل، و سیره عملی ارزشمند در
میدانهای مختلف، و نسلی پاک و بابرکت به یادگار مانده است.
——————————————————————————–