حدیث داریم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : « اَشرافُ أُمَّتی أصحاب اللّیل » ؛ « اشراف امت من نـماز شب خـوان ها هستند . »در دنـیا اشـراف چـه کـسانی هستند؟ آنهایی که خانه ی دو هزار متری دارند و ریاست و ماشین چه و چه … به اینها می گویند اشراف مملکت ، اما در قیامت ، اشراف آن کسانیند که نماز شب خوان هستند .الان شب ها بلند است خودتان را عادت بدهید که شب ها زودتر استراحت کنید تا سحرها بلند شوید . البته من به غیر طلبه ها می گویم . طلبه ها که بلند می شوند .می گویند : در زمان قدیم استادی از شاگردش پرسید : « سحرها کی بلند می شوی ؟» شاگرد گفت : « دوساعت مانده به اذان » استاد فرمود : « کم است ! » قدیم این طور بودند . حالا ما اگر نیم ساعت یا سه ربع پیش از اذان هم بلند شویم خوب است . هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد
( از فرمایشات آیت الله مجتهدی تهرانی در محضر مجتهدی ، ج1 ، ص 103)
شما در این کتاب، یاد می گیرید، از چشم اندازی دور به مشاهدۀ ذهن تان بنشینید.
وقتی دست از اعتقاد به افکارتان بر می دارید، افکارتان تسلیم می شوند و ذهن تان به احساس آرامش و امنیت بیشتری دست می یابد. در بخش اول کتاب یاد می گیرید چه طور افکارتان را بشناسید و آن ها را مشاهده کنید و چگونه فکرتان را تغییر دهید.
در بخش دوم کتاب، به نقش و تأثیر این افکار در زندگیتان پی می برید. وقتی فریب افکارتان را نمی خورید و آن ها را به دقت شناسایی می کنید و می دانید که عملکردشان چیست و قرار است چه کار کنید، موفق می شوید که نفوذ آنها را در زندگی تان کاهش دهید.
در بخش سوم کتاب به این موضوع می پردازیم که چه طور می توانید یک فکر را مشاهده کنید، بدون این که درگیر محتوای آن شوید. این کتاب، روش های نوین و خلاقانه ای در اختیار شما قرار می دهد تا در طول سفر روزانۀ ذهن تان، شما را همراهی کند. اگر موافقید، شروع کنید.
روزهای اول جنگ بود. شاهرخ با بسیاری از رفقای قدیم و جدید به سوی آبادان رفته بود. هرشب به سوی مواضع دشمن
می رفتند و با شبیخون به دشمن از آنها تلفات می گرفتند.
شاهرخ در نفوذ به مناطق دشمن بدون سلاح می رفت و با سلاح بر می گشت!
هیبت عجیبی داشت. حتی عراقی ها از او می ترسیدند.
شبها به همراه چند نفر از نیروهایش به میان نخلستان ها می رفت و مخفی می شد.
می گفت: اسیر گرفتن خوب است اما باید دشمن را ترساند.
صورتهای خود را سیاه می کردند. نیمه های شب به سراغ فرماندهان دشمن می رفتند . آنها را دستگیر می کردند.
بعد قسمتی از لاله گوش آنها را می بریدند و رهایشان می کردند !بعد هم برمی گشتند!
این کار آنها دشمن ر به وحشت انداخته بود. سربازان عراقی فرماندهانی را در بین خود می دیدند که لاله گوش آنها
بریده شده بود . بیشتر افسران عراقی از حضور در منطقه بهمنشیر و آبادان وحشت داشتند .
منبع: شهید گمنام - صفحه98-گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
اقرار به تقصیر
(اقرار به گناه و تقصیر در پیشگاه خدا خوب است . در زمان های سابق رسم بود اگر کسی بیست سال عبادت می کرد
او اسمش عابد بود و مستجاب الدعوه می شد. شخصی بیست سال عبادت کرد و بعد ,از خدا حاجتی خواست ولی حاجتش
براورده نشد .این شخص شروع کرد خودش را ملامت کند.
گفت:((خدا که بخیل نیست این که حاجتت براورده نشده شاید در تو یک عیبی وجود دارد .))
بعد از اینکه به خود بد گمان شدبه او الهام شد همین یک مدت زمان کوتاهی که خودت را سرزنش کردی در نزد ما
محبوبتر از این بیست سال عبادت است .)
امیر المومنین علی (ع)::می فرماید :من ذم نفسه اصلحا,من مدح نفسه ذبحها;هرکس از خود بدگویی و انتقاد کند خودرا
اصلاح کرده و هر کس خودستایی کند خویش را تباه کرده است.(شرح غررالحکم -ج5-ص399)
منبع: بهترین شاگرد شیخ-صفحه120-مهدی عاصمی
به نقل از یکی از شاگردان شیخ
مرحوم حامدمی فرمود:
آقایی منزل ما آمد ،که رئیس یکی از گروه منتظرین در مشهد بود ،به او گفتم :شغلتان چیست؟
گفت:نانوایی سنگکی داریم.
گفتم:اگر کسی بیاید وروبروی نانوایی شما یک نانوایی باز کند شما چه عکس العملی از خود نشان می دهید ؟
گفت:معلوم است،می روم ازاو شکایت می کنم ؛چون نمی شوددوتا نانوایی روبروی هم باشند.
گفتم:بلند شو و دم و دستگاهت را جمع کن.تومنتظرامام زمان (عج)نیستی!برای چی می خواهی حضرت بیایند ؟
کسی در انتظار امام زمان (عج)به سر می برد که در کلاس تهذیب و اخلاص و بندگی قرار دارد .
تو هنوز خدا را رازق نمی دانی ،پس چگونه خودرا ساخته ای؟؟؟؟
منبع:کتاب بهترین شاگرد شیخ،صفحه۱۷۸،مهدی عاصمی