مسلم بن عقیل کیست و چه کرد؟ ایشان از جهت نسب به خاندان بنی هاشم باز میگردد. جدش ابوطالب عموی پیامبر و عمویش حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است. یکی از فضایلی که برای مسلم بن عقیل بیان کردهاند این است که گفته میشود پیامبر اکرم (ص) به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودهاند که یا علی! من عقیل را به دو جهت دوست دارم؛ یکی به خاطر خودش و دیگری به خاطر فرزندش مسلم که در راه حسینت (ع) کشته خواهد شد، و نیز نقل کردهاند که پس از این سخنان حضرت رسول خدا (ص) به قدری گریستند که اشکهایشان بر روی سینهی آن حضرت چکید. گفتهاند ایشان در حالی که به شدت میگریستند فرمودند که من به خدا از آنچه که پس از من بر خاندانم میگذرد شکایت میبرم.
اینکه مسلم بن عقیل (ع) بخشی از دوران کودکی خویش را در زمان پیامبر اکرم (ص) گذرانده باشد یا نه میان تاریخنگاران اختلاف است، اما آنچه مُسلّم است حضور وی در جوانی در نظام حکومتی حضرت امیرالمؤمنین(ع) در برخی مسئولیتهای موقت نظامی تأیید شده است.
گفتهاند که وی در اوایل جوانی با یکی از دختران حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به نام رقیه ازدواج کرد و بدین ترتیب داماد آن حضرت شد. این را نیز به عنوان یکی از فضایل مسلم بن عقیل (ع)
صفحات: 1· 2
چراعرفه؟
آنگاه که جبرئيل (ع) مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) ميآموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت : «عرفت؟» يعني «ياد گرفتي؟» و او پاسخ داد آري. لذا به اين نام خوانده شد.
ـ وجه ديگر اينكه مردم از اين جايگاه و در اين سرزمين به گناه خود اعتراف ميكنند.
ـ بعضي ديگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجي ميدانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد ؛ چرا كه يكي از معاني «عرف» صبر و شكيبايي و تحمل است.
حضرت آدم (ع) در عرفات
مطابق روايتي از امام صادق(ع)، وقتي جد اعلاي ما حضرت آدم (ع) از باغ بهشتي به زمين فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجده بود. جبرئيل (ع)، فرود آمد و پرسيد:
ـ چرا مي گريي، اي آدم؟
ـ چرا نگريم در حاليكه از جوار خداوند به اين دنيا فرود آمده ام؟
ـ به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد.
ـ چگونه ؟
جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحراي عرفات شد. جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن و لبيك گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسيد، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در عرفات دعوت کرد و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:
سبحانك اللهم و بحمدك
لا اله الا انت
علمت و ظلمت نفسي
واعترفت بذنبي
اغفر لي انك انت الغفور الرحيم
يعني:
جز تو خدايي نيست
كار بدي كردم و بر خود ظلم نمودم
اينك به گناه خود اعتراف ميكنم
مرا ببخش كه تو بخشنده و مهرباني.
آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا ميکرد و با تضرع اشك ميريخت. وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت… تا اينكه سرانجام بخشيده شد …
منبع:موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر
«در میان تعجب حاضرین به جای نشستن روی صندلیهای مجلس روی زمین نشست و چند نفر از نمایندگان نیز به نشانه احترام روی زمین کنار وی نشستند.» «در میان تعجب حاضرین به جای نشستن روی صندلیهای مجلس روی زمین نشست و چند نفر از نمایندگان نیز به نشانه احترام روی زمین کنار وی نشستند.» به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آیتالله سید محمود طالقانی خواستار تشکیل مجلس در مسجد بود و با استناد به مجلس مسلمانان در صدر اسلام که به شکل دایره روی زمین نشسته و مجلس آنها صدر و ذیل نداشت تا جایی که واردین و نمایندگان قبایل و کشورهای خارجی رسول خدا را چون هیچگونه امتیازی در جایگاه و لباس از دیگران نداشت نمیشناختند، خود نیز در جلسه افتتاحیه مجلس خبرگان (28 مرداد 1358) هنگامی که با کمی تاخیر وارد مجلس شد در میان تعجب حاضرین به جای نشستن روی صندلیهای مجلس روی زمین نشست و چند نفر از نمایندگان نیز به نشانه احترام با ترک صندلیهایشان روی زمین کنار وی نشستند. در فاصله تنفس جلسه اول و دوم، بسیاری از نمایندگان و علما و روحانیون عضو مجلس دور تا دور طالقانی روی زمین نشستند و به بحث پرداختند. در این حین وقتی آیتالله بهشتی از ایشان خواستند که در صورت امکان برای جلوگیری از سوء تعبیر طبق آییننامه بر جایگاه خود بنشینند، طالقانی جواب داد: «قبلا به من گفتند که این کار خلاف آییننامه است و من جواب دادم که جریمه آن را هر چه هست، میدهم. من دوست داشتم به جای این کاخ در مسجد جلسات را برگزار میکردیم … وقتی میگوییم که مسجد جای همهگونه جلسات بحث و بررسی و تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی است چرا خودمان رعایت نمیکنیم؟» هر چند که طالقانی تا زمانی که در قید حیات بود از 14 جلسه مجلس تنها در پنج جلسه به طور کامل شرکت کرد و در سه جلسه نیز با تاخیر حاضر شد و در اکثر ساعات حضور نیز بیشتر در حال تفکر و سکوت و نگرانی روی زمین مینشست، با این وجود تاثیر و سهم طالقانی در بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی در تاریخ انقلاب اسلامی و در همین ساعاتی که حضور داشت، فراموشنشدنی و ماندگار است.
منبع:
به نقل از پایگاه خبری تحلیلی پارسینه
بیانات مقام معظم رهبری در شهریور ۱۳۵۹ به مناسبت سالگرد حادثه ۱۷ شهریور از شبکه مستند سیما پخش می شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، «تاریخ شفاهی ایران» امروز سه شنبه 16 شهریور به مناسبت واقعه 17 شهریور روی آنتن می رود و به بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در سالروز فاجعه 17 شهریور در بهشت زهرا در شهریور 1359 اختصاص دارد.
ایشان در بخشی از این سخنرانی شان فرموده اند: «شما مردم ایران که شاهد عاشورای میدان شهدا، شاهد عینی عاشورای 17 شهریور هستید، جا دارد اگر اشک بریزید و گریه کنید، این گریه ما بر شهیدانمان به هیچ وجه گریه تاسف نیست. این خون های پاک و عزیز یک ملت را نجات داد، یک قدرت عظیم جهانی را به عقب نشاند. اما ما باید سنت مرثیه خوانی این عزیزان را زنده کنیم».
در بخش دیگری از این بیانات، آیت الله خامنه ای تأکید کرده اند: «حقیقت این است که داغ دل مادران و پدران داغدار که عزیزان جگرگوشه خود را سخاوتمندانه در راه خدا داده اند، در دل یک یک ما زنده است. ما با همین آتش است که تا آخرین نقس و تا آخرین نفر با خودکامگان و قدرتمندان جهانی خواهیم جنگید. این آتش را در دلمان همواره با یاد شهیدانمان زنده نگه خواهیم داشت.
منبع:به نقل از سایت تسنیم
آشنایی با عظمت امام عصر(عج) وسیله ای بسیار موثر برای وارد شدن در صراط انتظار است. روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام درباره شخصیت و عظمت امام عصر عجل الله تعالی فرجه به ما رسیده، آن چنان مهیج و تکان دهنده است که آدمی را شگفتزده می کند.
چگونه می شود با آن همه سخنانی که در اعماق وجود انسان تاثیر می گذارد جامعه ما نسبت به آن بزرگوار آن گونه که باید دل نبسته است و «زاغ و زغن» را به جای «طاووس بهشت» برگزیده است؟ این همه فراموشی از چه جهت است؟ آیا بزرگان و توانمندان شیعه در راه کمک به این مسئله که اساسی ترین مسئله حیاتی دین است کوشش کرده اند؟ آیا توده مردم با توجه به امام زمان سرنوشت غم بار خویش را تغییر داده اند؟
حقیقت این است که همه اقشار مردم در این غفلت زدگی کمابیش سهیم هستند. اگرچه افرادی بوده اند و هستند از عالمان و غیرعالمان که همچون شقایق داغ بر دل داشته و روزگاری با غم و حسرت می گذرانند و به قدر توفیق و توان خویش به احیای این امر می پردازند.
آیا میدانید خاندان وحی چگونه کوشش کرده اند تا مردم را به سوی آن حضرت متوجه سازند و چگونه درس بزرگداشت آن حضرت را به ما آموخته اند.
پیامبر اسلام صل الله علیه وآله فرمودند: «پدر و مادرم فدای او باد!!» این کلام را پیامبر(ص) به حضرت امیرالمومنین علیه السلام پس از شرح دوران غم انگیز و تاسف بار غیبت بیان نموده است. ایشان می فرمایند: «بعد از من فتنه ای ایجاد می شود بسیار سخت و دشوار و ازپادرآورنده؛ که در آن هر شخص مورد اعتماد و رازداری سقوط می کند و این در هنگامی است که شیعیان تو پنجمین نفر از هفتمین امام از فرزندان خود را گم کنند. برای فقدان او اهل آسمان و زمین غمگین می شوند. پس چه بسیارند مردان و زنان باایمانی که در هنگام غیبت او متأسف و حسرتزده و حیرانند.»
سپس آن حضرت(ص) سر خود را به آرامی پایین برده و آنگاه سر بلند نموده و فرمودند: «پدر و مادرم فدای او باد؛ او شبیه من و شبیه موسی بن عمران است. بر او پیراهن هایی از نور است که از شعاع قدس برافروخته است.»
همچنین امیرالمومنین علیه السلام درباره آن حضرت فرمودند: «جانم فدای او باد!!»
این کلام را علامه مجلسی به حضرت علی علیه السلام نسبت داده و فرموده است: در دیوان شعری که منسوب به آن حضرت(ع) است از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند: «پس در آن هنگام (بعد از حکومت های ناشایسته) از شما کسی که حق را برپا می دارد قیام می کند و حق را برای شما می آورد و به آن عمل می کند؛ جانم فدای او باد!! پس ای فرزندان من مددرسانی به او را ترک نکنید و برای یاری اش شتاب کنید.»
برگرفته از الصحیفه المهدیه