يكي از شاخصه هاي ارزيابي رشد، توسعه و پيشرفت فرهنگي هر كشوري در عصر حاضر ميزان مطالعه و كتاب خواني مردم آن مرز و بوم است و كشور تاريخي ما ايران اسلامي نيز از قديم الايام تاكنون با داشتن تمدني چندهزارساله و مراكز متعدد علمي، فرهنگي و كتابخانه هاي معتبر و علما و دانشمندان بزرگ با آثار ارزشمند تاريخي سرآمد دول و ملل ديگر بوده و در عرصه فرهنگ و تمدن جهاني بسان خورشيدي تابناك همچنان مي درخشد و با فرزندان نيك نهاد خويش هنرنمايي مي كند.
چه كسي است كه در دنيا با دانشمندان فرزانه و نام آور ايراني همچون ابوعلي سينا، ابوريحان بيروني، فارابي، خوارزمي و… و شاعران برجسته نظير سعدي، حافظ، فردوسي، مولوي و… آشنا نباشد و در مقابل عظمت آنها سر تعظيم فرود نياورد؟ آيا وجود اين بزرگان، مايه فخر و مباهات هر ايراني نيست؟!
عزيزان، تمامي اين افتخارات ارزشمند، برگرفته از ميزان عشق و علاقه فراوان ملت ما به فراگيري علم و دانش از طريق خواندن و مطالعه منابع و كتاب هاي گوناگون است. به شكرانه الهي تاريخ و گذشته ما هميشه منير و پربار مي باشد. ولي وضعيت حال ما در اين زمينه، چه طور است و اكنون در چه جايگاهي قرار داريم؟
متأسفانه آمار و ارقام ارائه شده از سوي مجامع و سازمان هاي فرهنگي داخلي و خارجي مانند يونسكو در مورد سرانه مطالعه هر ايراني، اميدواركننده نمي باشد و رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز از اين وضعيت بارها اظهار گله و ناخشنودي نموده و از مسئولان و ارگان هاي مختلف خواسته اند كه با برنامه ريزي هاي شايسته، موانع و مشكلات ترويج و گسترش فرهنگ مطالعه را حل و برطرف كنند تا توجه به كتاب و كتاب خواني با وارد شدن به زندگي مردم به يك سيره و سنت رايج عمومي، همگاني و فراگير تبديل شود.:
بيانات مقام معظم رهبري پيرامون كتاب
و كتابخواني
من هر زماني كه به ياد كتاب و وضع كتاب در جامعه خودمان مي افتم، قلباً غمگين و متاسف مي شوم. اين به خاطر آن است كه در كشور ما به هر دليل كه شما نگاه كنيد، بايد كتاب اقلا ده برابر اين ميزان رواج و توسعه و حضور داشته باشد.1
از بس كه درباره اين مسئله مهم (كتابخواني) گفته ام و به من هم گفته شده كه چقدر اثر دارد، حقيقتا وقتي مي خواهم بار ديگر اين مسئله را بيان كنم دچار ترديد مي شوم كه اين ديگر جزو گفتار لغو نباشد! من نمي دانم واقعا اين تكرار، اثر كرده، يا نكرده است… بياييد كاري كنيد كه مردم كتابخوان بشوند.2
من اگر بدانم هر روز يك ساعت بايد حرف بزنم و نتيجه اش اين باشد كه مردم كتابخوان بشوند، حاضرم روزي يك ساعت و نيم حرف بزنم! اگر اينطوري بشود قضيه را حل كرد، حرفي نيست بله، ما بايد عرضمان را به مردم بكنيم و بنده هم عرض مي كنم، منتهي چيزهايي است كه با گفتن تنها تمام نمي شود… اين، گفتن و بازگفتن و بازگفتن و به زبانهاي گوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فكر محاصره كردن مي خواهد، تا يك عادت از بين برود، يا به وجود بيايد.3 از فرصت ها مي شود استفاده كرد.
منابع و مأخذ:
1- بيانات در ديدار با دست اندركاران برگزاري هفته كتاب-03.71375.
2- بيانات در ديدار با دست اندركاران برگزاري هفته كتاب- 03.71375.
3- بيانات در ديدار با برگزيدگان مراسم انتخاب كتاب سال- 7.011372
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ غافر/60
مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم
حکایت؛ مرحوم محمدتقی مجلسی ، پدر بزرگوار علامه محمدباقر مجلسی نقل می کند: شبی از شبها، پس از فراغ از نماز شب و تهجد، حالتی برایم ایجاد شد که فهمیدم در این هنگام هر حاجت و درخواستی از خداوند نمایم اجابت خواهد نمود. فکر کردم چه درخواستی از امور دنیا و آخرت از درگاه خداوند متعال نمایم که ناگاه با صدای گریه محمدباقر در گهوارهاش مواجه شدم و بیدرنگ گفتم: پروردگارا! بهحق محمد و آل محمد، این کودک را مروّج دینت و ناشر احکام پیامبر بزرگت قرار ده و او را به توفیقاتی بیپایان موفق گردان.
به برکت دعای نیمهشب پدر و تلاش و استمرار، علامه محمدباقر مجلسی، خدمات ارزشمندی را به جهان اسلام عرضه نمود. علاوه بر درس و تربیت شاگردان بزرگ و صدور فتوا و مسئولیتهای مهم مرجعیت و مسافرتهای مکرّر برای جمع آوری آثار اهل بیت(علیهم السلام) یکی از تألیفات او بحارالانوار است که حدود 110 جلد میباشد.1
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند 2
منبع:
با اقتباس و ویراست از کتاب نماز خوبان
(قال علی علیه السلام):
إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَكَ قَالَ النَّاسُ مَا تَرَكَ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ؛ لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ قَرْضاً
زماني كه انساني مي ميرد، مردم مي گويند: براي بعد از خود چه گذاشت؟ و ملائکه مي گويند: براي پيش از خود چه فرستاد؟. خدا
پدرتان را رحمت كند مقدارى از ثروت خويش را از پيش بفرستيد تا به عنوان قرض “در پيشگاه خدا” برايتان باقى بماند.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 321-320.
امام جمعه موقت تهران گفت: علامه طباطبایی جلوهای از نور حق تعالی بود که خود را وقف قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) کرد.
آیتالله کاظم صدیقی جمعهشب (21 آبان) در نشست علمی اساتید موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در قم، با بیان اینکه راه رسیدن به علم و قدرت عبودیت حق تعالی است، افزود: رسیدن به مرتبهای که انسان مظهریت پیدا کند، در گروی این است که انسان چیزی در خود نبیند و بداند غیر خدا چیزی نیست و هرچه هست خداوند است، خداوند مالکیت حقیقی بر عالم دارد و عالم جلوه خداوند است.
وی ادامه داد: یک اراده بیشتر در عالم نیست که مربوط به خداوند میشود، اگر انسان در مسیر معرفت الهی و هستی کوشش و تحصیل علم کند و تعلیم و تعلم در حوزهها داشته باشند، به عنوان بندگی است.
امام جمعه موقت تهران با بیان این که کسب علم به فرمان الهی یک حرکت و کار است، گفت: وقتی منشأ کار خدا باشد، انسان به یقین میرسد، انسان هرچه دارد باید از کف بدهد و یک حالت عشق و محبتی در آن به وجود آید که غیر از معشوق که خداوند است چیزی را نبیند.
صدیقی، بزرگترین مانع برای کسب معرفت را نفس انسان و راه درمان آن را محبت دانست و گفت: قرآن برای همیشه معجزه الهی و جلوه کامل پرورگار متعال است و هرکجا جلوهگری کند، آنجا را دگرگون خواهد کرد.
وی با اشاره به ویژگیهای برجسته علمی و شخصیتی علامه طباطبایی(ره) تصریح کرد: نگارش کتابهایی همچون المیزان و تربیت شاگردانی که همه یاران امام (ره) و انقلاب بودند، همه از عشق و عبودیت علامه طباطبایی(ره) سرچشمه داشت و ایشان اینگونه مورد فضل و عنایت های الهی قرار گرفته بود.
امام جمعه موقت تهران اضافه کرد: مفسر، حکیم، متکلم، محدث و ریاضیدان در طول تاریخ بسیار داریم که مرحوم علامه در همه آنها شاخص بود، جامع غیب و شهود بود؛ اما این که المیزان علامه طباطبایی میزان شد، رفتارش شاخص و الگو شد و شاگردانش احیاگر انقلاب و تشیع شدند.
صدیقی با بیان این که علامه طباطبایی واقعا ذوب در خداوند و معارف الهی بود، گفت: علامه ایشان از طریق اهل بیت(ع) به مرحله عشق رسیده بودند، عملکرد ایشان هم عملکرد یک مرجع تقلید نبود.
منبع:http://www.shahrekhabar.com/cultural/147894168034631
امام على عليه السلام:
ـ در ديوان منسوب به ايشان ـ
بر جوانى ، چون كه بگذشت، گريستم / كاش جوانى به سوى ما باز مى گشت! اگر جوانى به فروش مى رسيد / به فروشنده اش هر چه مى خواست ، مى دادم . ليكن جوانى چون بر ستيغ كوه ها نشيند / به دست آوردنش دشوار است .
عنه عليه السلام ـ فِي الدّيوانِ المَنسوبِ إلَيهِ ـ
بَكَيتُ عَلى شَبابٍ قَد تَوَلّىفَيالَيتَ الشَّبابَ لَنا يَعودُ فَلَو كانَ الشَّبابُ يُباعُ بَيعالأََعطَيتُ المُبايِعَ ما يُريدُ ولكِنَّ الشَّبابَ إذا تَوَلّىعَلى شُرَفٍ فَمَطلَبُهُ بَعيدُ
الديوان المنسوب إلى الإمام عليّ عليه السلام : ص 206 .