عصر روز آخری بود که نجف بودیم. قرار بود صبح پیاده روی به سمت کربلا شروع شود. از بچه های فرهنگی دو تا عکس از حرم گرفته بودم و می خواستم با آن عَلَم درست کنم. اما هرچه گشتم ، توی حسینیه، برای عَلَم دسته ای پیدا نکردم. از حرم مولا علی (علیه السلام) هم که بر می گشتم، همه جا را سرک می کشیدم اما نبود.
یکباره چشمم به یک چوب مناسب خورد که زیر چند تا گاری پر از وسیله بود و پسر نوجوانی هم داشت آنجا جارویش را می شست. به او فهماندم که چوب زیر گاری را احتیاج دارم.
پسر نگاهم کرد و بعد، بی معطلی خم شد و چوب را از زیر گاری ها در آورد. چوب که درآمد تازه متوجه شدم ، چیزی که دیده بودم چوب نبوده و دسته یک جارو بوده. خواستم بگویم نه و … اما او اصلا فرصت هیچ عکس العملی به من نداد و بی درنگ جارو را از سرش جدا کرد و دسته اش رو داد به من.
با همان دسته جارو، عَلَمی درست کردم که توی کل مسیر پیاده روی چشمها به آن خیره بود.
منبع:http://www.shahrekhabar.com/cultural/147915834052717
بعد از واقعه عاشورا تعدادي از لشکريان ابن زياد به فرماندهی خولی، سر امام حسين (علیه السلام) را به سمت شام حرکت دادند تا به نزد يزيد برده و جايزه بگيرند.
آنان سر را داخل صندوقي گذارده بودند و به هر منزلگاهي که مي رسيدند، سر را بيرون مي آوردند و با آن سر مقدس بازي و تفريح مي کردند و به شرب خمر مي پرداختند، سپس آن سر را به نيزه مي زدند، صبح که دوباره راهي مي شدند آن را در صندوق مي گذاشتند تا اين که لشکر ابن زياد ملعون به کنار ديري رسيد که راهبي در آن سکونت داشت.
آنان سر را از صندوق بيرون آورده و بر نيزه کردند و دور آن سر مقدس نشستند و به خوشگذراني پرداختند. نيمه شب راهب صداي کسي را شنيد که تسبيح خداوند مي کرد، چون از دير بيرون آمد، ديد از صندوقي که در کنار ديوار دير نهاده اند، نوري عظيم به جانب آسمان مي رود و از آسمان فوج فوج فرشتگان فرود مي آمدند و خدمت آن سر سلام مي گفتند و آن سر را تکريم مي کردند. راهب از مشاهده اين احوال تعجب کرد، سپس به ميان لشکر آمد و پرسيد بزرگ لشکر شما کيست؟ گفتند: خولي اصبح است.
به نزد خولي ملعون آمد و پرسيد شما که هستيد؟ گفتند از ياران ابن زياد. گفت درون آن صندوق چيست؟ گفتند سر حسين بن علي بن ابيطالب عليه السلام پسر فاطمه سلام الله عليها دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله.
راهب گفت شما بد مردمي هستيد اگر مسيح فرزندي داشت، ما او را به روي چشم جا مي داديم.
سپس گفت 10 هزار اشرفي پيش من است، آن را بگيريد و اين سر را بدهيد تا صبح نزد من باشد. آنان قبول کردند و سر را به او دادند. راهب آن سر مبارک را با گلاب شست و با مشک و کافور، خوشبو کرد و بر زانو گذاشت و تا صبح گريست. چون صبح شدريال به آن سر مقدس عرض کرد يا اباعبدالله بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فداي تو نکردم. يا اباعبدالله هنگامي که جدت را ملاقات مي کني، شهادت بده که من کلمه شهادتين را گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم.
در بحار الانوار این ماجرا اینگونه آمده است: هنگامی که سر مبارک امام حسین عليه السلام را وارد قنسرین (یکی از منازل شام) کردند، راهبی از داخل صومعه خود متوجه سر مقدس حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک سر سیدالشهداء عليه السلام خارج می شود و به طرف آسمان بالا می رود.
راهب در ازای مبلغ ده هزار درهم سر مبارک را از مأموران گرفت و داخل صومعه شد. در این هنگام صدایی که صاحب آن دیده نمی شد، به گوشش رسید که گفت: خوشا به حال تو ای راهب، خوشا به حال کسی که به حرمت صاحب این سرآگاه باشد و مقام و منزلت آن را بشناسد. راهب با شنیدن این کلمات، سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا، تو را به حق عیسی بن مریم(علیه السلام) سوگند می دهم که به امر و اذن تو این سر با من سخن بگوید.
پس سر مبارک امام حسین عليه السلام زبان به سخن گشود و فرمود: ای راهب! از من چه می خواهی؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: من فرزند محمد مصطفی صلي الله عليه و آله و علی مرتضی عليه السلام و فاطمه زهراسلام الله عليها هستم. من کشته شده به صحرای کربلا، و مظلوم به جور و جفا در دشت نینوا، و عطشان و تشنه لب به نهر علقمه از آب فرات هستم. پس سر مبارک ساکت و خاموش شد.
راهب صورت به صورت امام حسین عليه السلام نهاد و گفت: صورت خود را از روی مبارک تو برنمی دارم تا بگویی که در روز قیامت شفیع تو هستم. سرمقدس سیدالشهداء به سخن آمد و گفت: به دین و آیین جدم حضرت محمد مصطفی صلي الله عليه و آله بازگرد و مسلمان شو. راهب بی درنگ شهادتین را بر زبان جاری کرد و گفت: اشهدان لااله الا الله و اشهدان محمدا رسول الله، امام حسین عليه السلام نیز قبول فرمود که در روز قیامت شفیع او باشد. وقتی که صبح شد، مأموران یزید سر مبارک را با ده هزار درهم از راهب گرفتند و از آنجا حرکت کردند. در میان راه وقتی به وادی رسیدند دیدند تمام درهم ها به سنگ و سفال تبدیل شده اند.
منبع:
رییس گروه اسلام فرهنگستان علوم گفت: اربعین ظرفیتی دارد که ما میتوانیم از آن برای از بین بردن جهالت و نادانی مردم استفاده کنیم، چراکه جهل مقدس بدترین جهالت است.
«آیتالله سید مصطفی محقق داماد» با بیان اینکه اربعین ظرفیت بسیار عظیمی دارد که ما میتوانیم از همان شعار خود اربعین جهت گسترش آن در جهان بهره بیشتری ببریم، اظهار کرد: به نظر بنده از متن زیارت اربعین ما میتوانیم برای از بین بردن جهالت و روشنگری انسانها استفاده کنیم.
وی گفت: در متن زیارت اربعین خطاب به امام حسین (علیه السلام) آمده است؛ «تو خون و جانت را تقدیم کردی تا جهالت از بین برود و برای نجات بشریت از جهل و نادانی شهید شدی». از جریان اربعین و این راهپیمایی باشکوه میتوانیم استفاده کنیم و معارف واقعی دین و اهل بیت (علیه السلام) را به جهان معرفی کنیم.
رییس گروه اسلام فرهنگستان علوم تأکید کرد: اگر معارف اسلام به درستی بیان شود، ابتدا شیعیان و مسلمانان راه نجات و رهایی را پیدا میکنند و به دنبال آنها مردم دنیا از هرگونه جهالت و ناامنی خارج میشوند. جهالت دینی از هر جهالتی خطرناکتر است.
محقق داماد تأکید کرد: ما میتوانیم از زیارت اربعین و شعاری که در آن وجود دارد استفاده کنیم و جهان را متوجه این کنیم که امام حسین (علیه السلام) برای نجات دادن مردم جاهل از جهالت و نادانی شهید شده است و باید در این عرصه فعالیت کنیم که مردم در جهل مقدس قرار نداشته باشند.
منبع:
گزارشهای خبرنگاران حاکی است، جمعیتی که در روزهای اخیر برای زیارت اربعین عازم کربلای اباعبدالله الحسین «ع» هستند و پیش از آن به سامرا رفتهاند و میروند، در تاریخ حیات این شهر بیسابقه بوده و هست. به گونهای که اهالی شهر و خادمان این حرمین شریف کاملاً غافلگیر شدهاند.
این گزارشها میافزاید: جمعیتی که در حال ورود و خروج به سامرا هستند، مانند جمعیتی هستند که در ورودی شهر کربلا مشاهده میشوند. به همین جهت، خودروها بسیار بسیار دورتر از محل گاراژهای معین، توقف کرده و مردم خیابان اصلی ورودی شهر را با پای پیاده تا حرمین شریف طی میکنند.
این در حالی است که در کمتر از ده روز پیش بر اثر یک اقدام تروریستی، حدود یک صد تن از زائران و خادمان حرم، شهید و مجروح شدند که تعداد زیادی از آنها از هموطنان ایرانی بودند.
همچنین در سالهای گذشته و حتی در ایام پرتردد اربعین حسینی نیز این میزان حضور جمعیت در این شهر سابقه نداشته است.اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد..
منبع:http://www.shahrekhabar.com/cultural/147911634013910
رییس گروه اسلام فرهنگستان علوم گفت: اربعین ظرفیتی دارد که ما میتوانیم از آن برای از بین بردن جهالت و نادانی مردم استفاده کنیم، چراکه جهل مقدس بدترین جهالت است.
«آیتالله سید مصطفی محقق داماد» با بیان اینکه اربعین ظرفیت بسیار عظیمی دارد که ما میتوانیم از همان شعار خود اربعین جهت گسترش آن در جهان بهره بیشتری ببریم، اظهار کرد: به نظر بنده از متن زیارت اربعین ما میتوانیم برای از بین بردن جهالت و روشنگری انسانها استفاده کنیم.
وی گفت: در متن زیارت اربعین خطاب به امام حسین (ع) آمده است؛ «تو خون و جانت را تقدیم کردی تا جهالت از بین برود و برای نجات بشریت از جهل و نادانی شهید شدی». از جریان اربعین و این راهپیمایی باشکوه میتوانیم استفاده کنیم و معارف واقعی دین و اهل بیت (ع) را به جهان معرفی کنیم.
رییس گروه اسلام فرهنگستان علوم تأکید کرد: اگر معارف اسلام به درستی بیان شود، ابتدا شیعیان و مسلمانان راه نجات و رهایی را پیدا میکنند و به دنبال آنها مردم دنیا از هرگونه جهالت و ناامنی خارج میشوند. جهالت دینی از هر جهالتی خطرناکتر است.
محقق داماد تأکید کرد: ما میتوانیم از زیارت اربعین و شعاری که در آن وجود دارد استفاده کنیم و جهان را متوجه این کنیم که امام حسین (ع) برای نجات دادن مردم جاهل از جهالت و نادانی شهید شده است و باید در این عرصه فعالیت کنیم که مردم در جهل مقدس قرار نداشته باشند
منبع:http://www.shahrekhabar.com/cultural/147910902004077