شيوه بيان تفسير براي قشر جوان
1. هم در تعليم و هم در تفسير آيات كوتاه را بگوييد.
2. آياتي كه قصه است را بگوييد.
3. آياتي كه هرچند طولاني است ولي در چند دقيقه ميتوان خلاصه كرد.
4. آياتي را كه مردم حفظاند تفسير كنيد.
5. آياتي را كه موردنياز است تفسير كنيد.
6. بحثهايي مطرح كنيد كه شنونده بتواند آن را در جاي ديگر نيز نقل كند.
7. تفسيري روان مطالعه كنيد. بهترين نوع تفسير روان، تفسير نمونه است. اگر خواستيد در كلاس تفسير بگوييد، از تفسير نور استفاده كنيد. در تفسير نور اصل فهميدن مخاطب است. براي قرائت، تفسير شبّر خوب است. براي بررسي اقوال تفسير مجمعالبيان و در تفسير ادبي نيز تفسير كشّاف مناسب است.
8. طلبه بايد از آغاز تحصيل در حوزه با تفسير مأنوس شود.
منبع:
متن دروس اخلاق / استاد قرائتي حفظه الله / بيان تفسير براي نسل جوان
تقوا زاد شما است، توشهي شما در يك سفر طولاني است. در همين جا كه نشستيد اگر سفر خود را حساب كنيد تا انتهاي روز قيامت اين سفر طولاني است و خرج شما در تمام اين مسافرت تقواي شما است. اگر خرج خود را زياد برداشتيد، اعمال خوب، اعمال زياد داشتيد اين سفر براي شما، براي همهي ما خوش ميگذرد. به ويژه آن وقتي كه وارد قبر ميشويد. ميگوييد كاش زودتر ميآمدم اين مقام را، اين جلال را، اين شكوه را، فرشتهها اطراف شما بگردند، براي شما وسيله تهيه كنند، در اختيار شما باشند. مثل يك مهمان محترم كه بر صاحبخانهي بزرگ وارد شده باشد و اگر خداي نكرده دست خالي باشد. بكوشيد كه دست شما خالي نباشد. اگر دست خالي باشد مثل آن بردهي گريختهاي كه ناگهان آن را گرفتار كردند و به زندان ميآورند. خدايا عاقبت ما را ختم به خير فرما. اين سفر را براي همهي ما مبارك بگردان. روزهايي براي ما گذشت كه شكر آن لازم است. يك ماه مهمان خدا بوديم. خدايا ما آنچه داشتيم و توانستيم انجام داديم. روزهاي، نمازي مقدور ما بود. ماه رحمت پروردگار را سپري كرديم و شكر ميكنيم كه توفيق داد تا حدّ ميسور انجام وظيفه كرديم. شكر دارد. عيدي از اعياد ملّي را گذرانديم، عيد نوروز كه آن هم نعمتي است از نعمتهاي تكويني پروردگار، آن هم تشكّر دارد. عيد مبارك فطر را كه بالاتر از آن عيد است و عيد الهي است و عيد فرشتگان است. در آسمانها فرشتهها اين عيد را به رسميّت ميشناسند. ما هم اين عيد را به رسميّت شناختيم و گذرانديم. تشكّر دارد.
فلذا ما بايد حدّ اوّل به اين نعمتهاي خدا شكرگزار باشيم. شكر كنيم و زياد شكر كنيم و من معتقد هستم كه ما در كيفيّت و كمّيّت شكر پروردگار قاصر هستيم مسلّم و مقصّر هم هستيم. شكر نعمتهاي پروردگار اين مقدار كه ما انجام ميدهيم نيست. گاهي در خلوت بنشينيد. اواخر شب در يك جاي خلوتي بعد نعمتهاي خدا را يك، يك حساب كنيد. خدايا براي من جسم سالم، بدن سالم، در زندان نيستم، محكوم به مرگ نيستم، عمل جرّاحي صعب العلاج ندارم، گرفتاريهاي ديگر ندارم، اگر باشد هم اندك است. خدايا شكر اين همه نعمت. من چگونه شكر اين همه نعمت را بگزارم؟ يك جملهاي از زين العابدين (عليه السّلام) در دعاي ابو حمزه ميخوانيم. «فَمَا نَدْرِي مَا نَشْكُرُ أَ جَمِيلٌ مَا تَنْشُر»مضمون اين جملات اين است كه خدايا من نمي دانم به كدامين نعمت تو شكر كنم….این انسان سازی است…خود سازی است….
منبع:ایت الله مشکینی/درس اخلاق/1372
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در حدیثی ضرر حبّ مال و مقام را برای انسان تبیین فرمودند.
مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ أُرْسِلَا فِي زَرِيبَةِ غَنَمٍ بِأَكْثَرَ فَسَاداً فِيهَا مِنْ حُبِّ الْمَالِ وَ الْجَاهِ فِي دِينِ الرَّجُلِ الْمُسْلِم.
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:
زيان دو گرگ درّنده كه در يك رمه گوسفند رها شوند، بيشتر از زيان حبّ مال و مقام براى دينِ انسانِ مسلمان نيست.
مجموعة ورام، ج1، ص: 155.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ائمه(ع) فرمودهاند نَحنُ المَشیَّه. ماییم مشیت خدا. او برای ما این چنین تقدیر کرده است. وقتی دانستیم او برای ما درست کرده است خیلی راحت میشویم. راحت میخوری و میپوشی و میشنوی و خوب هم نگاه میکنی. جمال او هم برایت تجلّی میکند. خدا همین عیال را عوض میکند. پیش از این که نگاه می کردیم خیال میکردیم خودمان تهیه کردهایم، زشت بود. از دیشب تا به حال که به نظرمان آمده است او را خدا برایمان بریده است، تماشا دارد. خانهمان چه زیبا شده است، همان خانهای که از آن خسته شده بودم، جان کنده بودم، پول قرض و نزول کرده بودم و در این اواخر دیگر حتّی نمیخواستم داخل آن بروم، میخواستم آن را به کسی بفروشم، اینک که در آن رفتهام میگویند تو این کارها را نکردی، ما آن را برایت بریدیم، هم خستگیهایم در رفت و دانستم که خستگیها بیخود بود و هم حیاطم عوض شد. رفیقانت را خدا و مشیّت برایت بریده است – رفقای خوب را – مخصوصاً شما که همه زیباپسند و رفیق پسندید. همه اینها را خدا و ائمه(ع) برایمان بریدهاند.
اقرار به مشیّت، تمامی آسمان و زمین را زینت میدهد. وقتی که این کار را کردی خودت هم برای ائمه(ع)زینت میشوی. فرمود کُونوُا لَنا زَیناً. ما زنیت و انگشترِ دست و کفش پای آنها میشویم. فرمود با جمال و راه و اخلاق خوب، زینت ما باشید. وقتی که دوست، خود را معرفی کرد و ما به او اقرار کردیم زندگی خودمان زینت مییابد. اگر زشتتر از او کسی نباشد، وقتی که در آیننه نگاه میکند مجبور است که بر محمّد و آل محمّد(ص) صلوات بفرستد. آدمی چیزی را که مشیّت برای شبریده است با جان و دل میگیرد. اگر چه تلخ یا شور باشد، میگوید بده، زیرا آقا آن را داده است. اگر من در منزلی وارد شوم و صاحبخانه بگوید این غذا را از منل همسایه دادهاند، تصادفاً سوال خواهم کرد همسایه کیست؟ زیرا آدمی در ابتدا کُره دارد. ولو اینکه میهمان صاحبخانه هستم و هر غذایی که بیاورد میخورم، آن هم متعلق به دوست اوست و گوارایم است، منتهی میپرسم کدام همسایه؟ می گوید فلانی. میبینم او هم دوست است، از دوستان و بندگان خدا و رفیقان مقصد است. آن وقت خیلی خوبتر و بیشتر میخوری. صاحبخانه که دوست، غذا هم که از آن یکی دوست، دوست به دوست خورده است. حال ببین که ما چه کار میکنیم. این حکایتِ غذا ظاهری است. غذای معنوی هم این طور است. چرا وقتی که حدیث میخوانیم همین که گفته میشود قال الصّادق(ع) همه چیز آدمی برای خوردن آماده است؟ همین طور قال الباقر(ع) و …
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 171
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
دلهای بیمار
شاید تجربه کرده باشید، اگر سگی گرسنه رو به شما آورد و همراهتان نان یا گوشت باشد، آیا به گفتن چخ رد میشود؟! چوب هم بلند کنی فایده ندارد او گرسنه است و چشمش به غذا است. چوبش هم بزنند فایده ندارد و دست بردار نیست. اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، با آن شامهی قوی که دارد چون میفهمد چیزی نداری تا گفتی چخ فوراً میرود.
دل شما نیز مورد نظر شیطان است، نگاهی به دل میکند، اگر آذوقهی او مانند حب مال و زر و زیور و شهرت و مقام و حسادت و بخل و … در آن باشد میبیند بهبه! چه جای خوبی برای او است، همانجا متمرکز میشود. اگر صدهزار بار هم «اعوذُ بالله مِن الشّیطانِ الرَّجیم» بگویی به این چخها رد نمیشود، چون این دشمن خیلی سرسخت است.”ان الشیطان “بلی اگر طعمهاش را دور کردی، آنگاه میبیند وسیلهی ماندن ندارد و با یک استعاذه فرار میکند.
منبع:
آیتالله دستغیب، استعاذه، ص58