حجتالاسلام مومنی با اشاره به روایتی از حضرت زهرا (س) که فرمودند: «اللّهم إنّی أسئلُکَ الهُدَی و التُّقی و العِفَاف و الغِنَی و العَمَل بما تُحِبُّ و ترضَی» اظهار کرد: هدایتی که در اثر انجام واجبات و ترک محرمات و سماجت و استمرار در مسیر بندگی به وجود آید شما را به جایگاهی میرساند که یک ذره هم، نسبت به مسیری که رفتهای پشیمان نخواهی شد؛ در بزنگاهها احساس یاس و ناامیدی نمیکنی، یک ذره هم تردید در این طریق در دلت نمیآید.
وی فاطمیه را فرصت مناسبی برای قدم نهادن در مسیر بندگی برشمرد و گفت: در فاطمیه زودتر از محرم و صفر جواب میگیرید و پشتوانه این استدلال، کلام امام زمان (ع) است. در این ایام همه کارها به دست مادر است، شما با هر کس رودربایستی داشته باشی با مادرت نداری؛ انسان با مادرش راحت است.
این کارشناس مسائل مذهبی در این باره افزود: پیامبر (ص) فرمود: «من پدر این امت هستم»؛ بر اساس این روایت، حضرت خدیجه(س) و حضرت زهرا (س) مادران این امت هستند. امام زمان (ع) فرمود: مادر ما به خاطر امت این همه مصیبت را تحمل کردند.
حجتالاسلام مومنی با بیان اینکه از خداوند در رسیدن به مسیر بندگی حاجت بطلبید، افزود: از خداوند بخواهید تا از قوتش، علمش و حلمش و خزائن غیبش به شما عنایت کند. بگوئید، خدایا من عرضه ندارم بر نفسم مسلّط شوم؛ قوت هم به باشگاه رفتن و فرم آوردن جسم نیست؛ در کنار آن، روحتان را هم به فرم آورید، چطور انسان برای رشد جسمش، طبق برنامه غذایی عمل میکند، برای روی فرم آمدن روح هم برنامه دادهاند؛ به آنها هم عمل کنیم و نفسمان را مهار کنیم.
این واعظ دینی به سختیها و مشکلات زمان حیات حضرت زهرا(س) اشاره کرد و گفت: فقدان پدر، غربت همسر، بیکسی امام و ولیّخدا، محاصره اقتصادی که در برخی از روایات اشاره شده فرزندان مولا در بیشتر شبها گرسنه میخوابیدند؛ تنزل شخصیت اجتماعی و هتک حرمت خاندان آلالله و حتی جراحتها و آسیبهای جسمی، همه از مسائلی است که در زمان حیات مبارک حضرت زهرا(س) وجود داشت.
حجتالاسلام مومنی افزود: حضرت زهرا (س) برخی اوقات به قبر پیامبر (ص) میآمد و با حضرت مناجات میکرد؛ حضرت درباره غربت همسرش فرمودند: «علی جان شنیدهام به مردم سلام میکنی و آنها جواب سلامت را نمیدهند» در جای دیگر درباره غربت مولا فرموده بودند که «شبانه روز با امیرالمومنین (ع) در حالی که حسن و حسین(علیهماالسلام) کنارمان بودند به درب خانه مهاجران و انصار میرفتیم و میگفتیم این قدر به علی ظلم نکنید؛ آنها به ما وعده یاری میدادند اما روز که تمام میشد، دست از یاری ما برمیداشتند.»
این کارشناس مسائل مذهبی به مصائب حضرت زهرا(س) اشاره کرد و گفت: دشمنان اهلبیت(ع) شأن حضرت زهرا(س) را پائین آوردند؛ مردم گفتند مگر زهرا (س) کیست؟ مثل همه زنها، مگر علی (ع) کیست؟ مثل بقیه مردها، مگر این خانه چیست؟ مثل بقیه خانهها. این قدر شأن آنها را پایین آوردند که هیزم به پشت درب منزل مولا و خانهای که پیامبر (ص) هر موقع از کنار آن خانه عبور میکرد میفرمود «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» آوردند.
منبع:
ابن مسعود نقل مىکند که، دیدم على بن ابىطالب (ع) را که مشغول نماز است و در رکوع و سجودش مىگوید: « پروردگارا، به حق بندهى مقربت محمد (ص) خطاکاران از شیعیان مرا ببخش، از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شدم.
ایشان را در حال نماز یافتم. دیدم که رسول خدا (ص) در نماز خود میگوید: خداوندا، خطاکاران از امت مرا، بحق على (ع) بندهى مقربت ببخش، از آنچه دیده بودم، در من وحشت و تردید بزرگى ایجاد شد. وقتى نماز رسول خدا (ص) به پایان رسید، خطاب به من فرمودند: اى پسر مسعود، آیا کافر شدى بعد از آنکه ایمان آورده بودى؟ عرض کردم، ابداً چنین نیست یا رسول اللَّه (ص) ، بلکه دیدم على (ع) را که خداوند را به حق شما طلب مىکرد و شما را دیدم که خدا را به حق على (ع) میخواندید. پس تردید کردم که کدامیک از شما نزد خداى عزوجل برترید. پیامبر (ص) فرمودند: اى پسر مسعود، بنشین، پس من در مقابل، رسول خدا (ص) نشستم، آن حضرت فرمودند: خداوند، من و على (ع) را از نور عظمت و بزرگى خود خلق کرد هزار سال قبل از آنکه سایر خلائق را بیافریند زمانى که هیچ تسبیح و تقدیسى وجود نداشت، پس نور مرا شکافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید به خداى تبارک و تعالى قسم که من از آسمانها و زمین برترم، و چون نور على (ع) را منتشر ساخت عرش و کرسى از نور او خلق گردید؛ به پروردگار قسم که على (ع) از عرش و کرسى افضل است، سپس نور حسن (ع) را باز کرد و لوح و قلم از نور حسن (ع) به وجود آمد و به خدا قسم که حسن (ع) از لوح و قلم نیز برتر است، و چون هستى را از نور حسین (ع) معطر کرد، بهشت و حوریان زیباروى از نور او پدیدار گشتند؛ واللَّه حسین (ع) از حورالعین برتر است، سپس همهى هستى از شرق تا به غرب تاریک ماند. ملائکه بر پروردگار از آن همه تاریکى و ظلمت شکایت کردند و خواستند که پروردگار تاریکى را از ایشان برطرف کند. پروردگار در اجابت خواستهى آنان کلمهاى فرمود، از آن کلمه روحى خلق گردید، سپس کلمهاى دیگر فرمود و از آن کلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد. همهى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار کسى نیست، جز فاطمه زهرا (س) و به همین دلیل او را زهرا (ع) نامیدند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت. در ادامهى این روایت زیبا پیامبر (ص) مىفرمایند: اى پسر مسعود، چون روز قیامت فرارسد، پروردگار به من و على (ع) میفرماید: هرکس را که مىخواهید به بهشت داخل کنید و به جهنم بفرستید هرکس را که مىخواهید. و این قول پروردگار در قرآن مجید است که در «سوره ى مبارکه ى ق، آیه ى 24» آمده است.
منبع:
« بحارالانوار، ج 40، ص 43»
زمانی که یکی از پیروان اهل بیت (علیه السلام) در شهر مدینه همسرش را خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرستاد، تا بپرسد: آیا شوهرم از شیعیان شما می باشد یا نه؟
حضرت زهرا(سلام الله علیها) پاسخی اصولی دادند:
«اِن کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ وَ تَنتَهی عَما زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا وَ اِلّا فَلا
“اگر به آنچه به شما امر می کنیم، عمل می کنی و از آنچه شما را بر حذر می داریم، دوری می کنی از شیعیان مایی و الّا هرگز!! “
آن شخص پس از شنیدن پاسخی کلّی، مضطرب شد و با توجّه به ضعف ها و سستی های خود گفت: وای بر من که همیشه در آتش جهنّم خواهم بود، همسرش نگرانی و زاری او را با سخنان مطرح شده، خدمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بازگو نمود.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پاسخ داد.
لَیسَ هکَذا شیعَتُنا مِن خِیارِ أهلِ الجَنَّۀِ وَ کُلُّ مُحِّبینا وَ مَوالی أولِیائِنا وَ مُعادی أعدَائِنا وَ المُسلِمُ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا لَیسُوا مِن شیعَتِنَا اِذا خَالَفُوا أوامِرَنا وَ نَواهینا فِی سائِرِ المُوبِقاتِ وَ هُم مَعَ ذلِکَ فی الجَنَّۀَ وَلکِن بَعدَ ما یُطَهَّرونَ مِن ذُنُوبِهِم بِالبَلایا وَ الرَّزایَا أوفی عَرَصاتِ القِیامَۀِ بِأنواعٍ شَدائِدِها أو فی الطَّبَقِ الأعلَی مِن جَهَنَّمَ بِعَذابِها اِلی اَن نَستَنقِذَهُم بِحُبِّنا وَ نَنقُلَهُم إلی حَضرَتِنا ؛
“به همسرت بگو چنین نیست (که او فکر می کند). شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود. آری کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده؛ امّا از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمرد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود.
گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان و تحمّل مشکلات روز قیامت و قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنّم و چشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد".
منبع:
شرح حدیث اخلاق | فرزندانی که برای والدین، عمل صالحاند
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله (۱)
«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این [فرزند] را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد -کمااینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت میکنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و اینها بار میآورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشیشان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار میآید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمیکنند، به همدیگر خیانت میکنند؛ اینها را هم بچّه میبیند جلوی چشمش؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمیدهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همینجور بار میآید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان تربیت بد هم نمیکند بچّه را، لکن رها میکند، رها میکند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش میکنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت میکنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ انسان وقتی نمیگذارد. این رها کردن بچّه است. اینها را نمیشود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمیشود.
آن فرزندی را میشود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان اینجور نیست که انسان هر یکیک بچّهها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها میگویند که شما میگویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمیتوانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تکتک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمیکند، خوب تربیت میشوند. بهطور طبیعی، بهطور غالب خوب تربیت میشوند.
پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند.
حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند،
حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه میدارند، مانع میشوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمیکند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنهای است، یک عمل صالحی است که میتواند شما را حاجب از آتش باشد.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۳۴
بیانات رهبر انقلاب در درس فقه ۱۳۹۵/۰۹/۱۵
ایثار و از خودگذشتی از موضوعات مهمی است که در فرهنگ شیعه و آموزههای اسلام از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است و خداوند متعال در آیاتی از قرآن به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آن پرداخته است و از سوی دیگر اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نسبت به آن توجه خاصی داشتند.
شاید به کار بردن مفهوم ایثار در کنار شهادت تاکنون کاربرد فروانی داشته است، اما شهادت عالیترین مصداق ایثار است و مصادیق دیگری نیز دارد، زیرا وجود این خصلت بر آمده از نادیده گرفتن منافع شخصی یا پس زدن هواهای نفسانی و مقدم داشتن دیگران نسبت به خود است و با این حساب مواردی مانند کمکهای مادی و معنوی در حالت احتیاج، برخواسته از همین روحیه است.
حضرت زهراء(سلام الله علیها) وجود مقدسی است که ایثار با ایشان شناخته میشود، زیرا با تمام وجود این ویژگی را به تصویر کشیدند تا برای اهل ایثار و گذشت الگوی بسیار مناسبی باشند. به عنوان مثال در ماجرای ازدواج امیرالمؤمنین(علیهم السلام) با حضرت زهرا(سلام الله علیها)، این بانوی بزرگوار طی درخواست فقیری از ایشان، پیراهن تازه خود را به او تقدیم کردند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مقام معلمی که به دنبال استدلال شاگردش است، به دخترش فرمودند: عزیزم، مناسب بود براى مراعات حال داماد، لباس نو را براى خود نگه مىداشتی. حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: پدرجان، این درس را از قرآن آموختهام که مىفرماید: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید.» (آلعمران92) علاوه بر این، شما نیز همیشه چنین مىکردید.» پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز لبخند ملیحی زدند و حضرت زهرا(سلام الله علیها) را تحسین کردند.
منبع:
(عوالم العلوم، ج 11، ص 210)