موسوی با ذکر این نکته که بی نمازان جهنمی خواهند بود، با اشاره به آیات قرآن کریم گفت: در قرآن کریم آمده: در قیامت یکی از سؤال هایی که بهشتیان از جهنمیان می پرسند در خصوص علت جهنمی شدن آنها می باشد که آنها جواب می دهند ما به خاطر این جهنمی شدیم که نماز نمی خواندیم. خداوند متعال این مکالمه را در آیات ۴۰ تا ۴۳ سوره مبارکه مدثر چنین بیان داشته است که: « فی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ؛ عَنِ الْمُجْرِمینَ؛ ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ؛ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» یعنی « آنها (مومنان) در باغ هاى بهشتند، و سؤال مىکنند… از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» مىگویند: «ما از نمازگزاران نبودیم»
لذا عاقبت بی نماز گرفتار شدن به عذاب الهی است مگر اینکه توبه نموده و به جبران گذشته خود بپردازد
حقارت بی نماز در قیامت
وی در پایان فرد بی نماز را حقیر در آخرت خطاب کرد و گفت: افراد بی نماز با حقارت و ذلیلانه وارد جهنم می شوند همانگونه که خداوند متعال در آیه ۶۰ سوره غافر فرموده است:« إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ» یعنی « آنان که از عبادت کردن به خداوند تکبر می ورزند، هرچه زودتر ذلیلانه به جهنم فرو خواهند رفت.»
منبع: اسرار نماز/ج1
آیا تاکنون این سوال برایتان پیش آمده که چرا در نماز شب اشک از دیدگانم جاری نمیشود؟
گریه کردن هنگام نیایش، برترین ادب نزد پروردگار است، چرا که اوج هیجان و احساسات و عشق و علاقه در این هنگام بروز میکند و خبر از نرمی دل و خشوع قلب میدهد و آن هم دلیل پاک دلی و صفای باطن فرد گریهکننده است. در روایت است که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: اگر نتوانستید گریه کنید، خود را به حالت گریهکنندگان درآورید.»[۱]
به قول شاعر:
آب کم جو، تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
تا نگرید طفلک نازک گلو
کی روان گردد زپستان شیر او
راهکارهای گریه در نیایش و به خصوص نماز شب
۱٫ در موقع نماز متوجه باشیم که خداوند ما را مشاهده میکند. چنانکه پیامبر اکرم فرمودند: «خداوند را جوری عبادت کن که تو او را میبینی؛ اگر تو او را نمیبینی او تو را مشاهده میکند.»[۲]
۲٫ جوری با خداوند راز و نیاز کنید مثل اینکه آخرین وداع شما با نمازاست. امام زینالعابدین ـ علیه السلام ـ فرمودند: «وقتی نماز میخوانید مثل آن کسی باشید که میخواهد با نماز وداع کند.»[۳] زیرا ممکن است اجل نگذارد به نماز بعدی برسی، و خودِ معصومین ـ علیهم السّلام ـ همین حال را داشتند. وقتی امام زینالعابدین ـ علیه السّلام ـ نماز میخواندند آتش سوزی در مکان مجاور آن حضرت اتفاق افتاد، برای خاموش کردن آن سر و صدا شد، حضرت متوجه نشدند، بعد از آنکه نمازشان تمام شد به عرض ایشان رساندند که در اینجا آتش گرفته بود و ما داشتیم خاموش میکردیم و با این همه سر و صدا شما متوجه نبودید؟! فرمودند خیر، عرض کردند: چطور؟ فرمود من داشتم یک آتش دیگری را خاموش میکردم، من داشتم آتش آن عالم را خاموش میکردم.[۴] پس یکی از عواملی که میتواند در گریه کردن انسان در حین عبادت نقش داشته باشد، به یاد آتش روز قیامت بودن است.
۳٫ اعتراف به گناهان:
اعتراف به تقصیرات و گناهان باعث میشود انسان به خدا نزدیکتر شده، قلبش خاشع شود. علاوه بر این یاد آوری گناهان، انسان را به حالت گریه کردن نزدیکتر میکند. مقصر دانستن خود در پیشگاه الهی، اینکه از عهده تکالیف الهی بر نیامدهایم، آن طور که باید اطاعت و فرمانبرداری خدا نکردهام، انسان را به گریه کردن وا میدارد. چنانکه امام زینالعابدین ـ علیه السلام ـ در دعای ابوحمزه ثمالی با سوز و گداز چنین میگوید: «چه کسی بد حالتر از من است، اگر با این حالت به قبرم منتقل شوم، قبری که آنرا برای خوابیدن مهیا نکردهام، آن را با عمل صالح فرش نکردهام، چرا نگریم در حالی که نمیدانم مسیر به چه طرف است. میبینم نفس با من خدعه میکند روزگارم با مکاری و عقاب مرگ بر سرم پر و بال گشوده، چرا نگریم؛ میگریم برای خروج نفس و جانم، میگیرم برای تاریکی قبرم برای تنگی لحدم، میگریم برای سؤال نکیر و منکر از من، میگریم برای خارج شدن از قبرم، در حالی که برهنه و عریانم و ذلیل و حملکننده بار اعمالم بر پشتم هستم…»[۵]
باید بدانیم که عبادات، توشه راه آخرت ما است، راهی بس دور و دراز و دشوار پیش رو داریم. آیا این عبادات کفاف آنهمه راه و برآوردن نیازهای ما را میکند. مگر نالههای علی ـ علیه السلام ـ بلند نیست که: آه از کمی توشه، دوری راه، ما، بیش از دنیا در عقبههای بعدی در قبر، برزخ، محشر و آخرت، به خدا و عنایات او سخت نیازمندیم. آیا این عبادتها تأمینکننده آن همه نیازها میباشد؟ فکر کردن به این مسائل واقعاً انسان را وادار میکند که انسان در درگاه خدای منان زار زار گریه کند بلکه ضجه بزند. واقعاً ائمه ـ علیهم السّلام ـ بخصوص علی ـ علیه السلام ـ باور داشت که چنین نیازهایی وجود دارد که در موقع عبادت مانند مارگزیده به خود میپیچد و مانند مادر فرزنده مرده اشک میریخت. به حدیث زیر توجّه کنید: ابودرداء میگوید: در مسجد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ درباره اعمال اهل بدر وبیعه رضوان گفتگو بود. من گفتم: عبادت و ورع علی بن ابیطالب از همه بیشتر است. وقتی این سخن به عدهای گران آمد، این خاطره را که خود شاهد آن بودم نقل کردم، شبی علی ـ علیه السلام ـ را دیدم که در نخلستان پنهان شد او را تعقیب کردم ولی از نظرم ناپدید گشت، فکر کردم به خانه رفت ولی صدای او را میشنیدم که میگفت: خدا… آه از آن گناهی که من فراموشش کردهام ولی تو به حسابم نوشتهای،… آه از آن آتش سوزان… آنقدر گریست که بیهوش و بیحرکت شد فکر کردم از دنیا رفته است به خانه زهرا ـ سلام الله علیها ـ رفتم تا خبر دهم، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ فرمود این حالت، از خوف خدا برای علی ـ علیه السلام ـ پیش میآید؛ سپس آبی آوردیم و علی ـ علیه السلام ـ به هوش آمد و من نیز میگریستم. وقتی به هوش آمد، گفت ای ابودردا! چگونه مرا میبینی، آنگاه که در قیامت، مرا بسوی حساب، فرا خوانند و گناهکاران به عذاب خدا یقین کنند.[۶]
۴٫ برخی از عالمان وارسته برای ایجاد نشاط در نماز شب توصیه میکردند که قبل از شروع به نماز مقداری خوراکی صرف شود.
البتّه در پایان، تذکر این نکته لازم است که مسئله مُهم بپاداشتن مداوم و با شوق نماز شب است و حتی اگر اشک انسان در نماز جاری نشود دلیل بر عدم پذیرش نماز نیست بلکه میتوان با استفاده از راهکارهای فوق در جهت تکمیل ارزش نماز شب تلاش نمود.
منابع:
۱٫ جوادی آملی . اسرار عبادت .
۲٫ فهری زنجانی . احمد . شمع سحر در فضیلت احکام و آداب نماز شب .
۳٫ ستاد اقامه نماز . نماز حقیقت درخشنده .
۴٫ امام خمینی (ره) . آداب نماز .
۵٫ قرائتی . محسن . یکصد و چهارده نکته درباره نماز .
س: در مورد محاسبه اعمال و نحوه اين محاسبه توضیح بفرماييد؟
ج: محاسبه معلوم است ديگر. آدم شب كه مي خواهد از كار كنار بكشد و بخوابد ببيند صبح تا حالا چه كار كرده است؟ يك حساب اجمالي از كارهایی كه با چشم و گوش و زبان و دست و پا انجام داده استبکند و ببيند در آن گناه بوده است يا نه؟ اگر گناه است استغفار كند و تصميم بگيرد که فردا ديگر انجام ندهد، اگر گناهي نيست سپاسگزاري كند و فردا ادامه بدهد.
امّا مراقبت مهمتر از محاسبه است. چون اگر مراقبت نباشد حرام از دست آدم در مي رود (انجام میدهد). ولی مراقبت نميگذارد. لذا امام صادق صلوات الله و سلامه عليه فرمودند: سه چيز سيدُ الأعمال است و يا مشكلترين كارهاست[1]، يكي از آنها را فرمودند: همين مراقبت است. فرمودند: «ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِ حَالٍ»،در هر حالي، هر كجا هستي، بيابان، خيابان، در اتاق، بيرون، به ياد خدا باش. فرمودند: نه اينكه شما بگويي «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقَطْ» ، نه، منظورم اين نيست، اگر چه اين هم ياد خداست، امّا آن چيز كه من ميخواهم بگويم آن مقدمه تربيتي دارد، اين نيست. فرمودند: آن اين است، هر وقتي خواستي با چشم نگاه كني، با زبان حرف بزني، با گوش بشنوي، با دست و پا كاري بكني، فوراً ببين حلال است يا حرام؟ اگر ديدي حلال است انجام بده امّا اگر حرام بود تركش كن، اين مراقبت است. اگر دو سه هفته اين جوري كار كني آدم ميتواند مسلّط بر اعضاء شود و ديگر از او كار حرام سر نزد. و الّا اگر مراقبت در انجام عمل نباشد آدم طبق عادت معمول عمل میكند از لاي دستش حرام در ميرود آن وقت شب بايد با محاسبه آن را گير بياورد، مراقبه كار محاسبه را هم آسان ميكند.
منبع:پرسش و پاسخ از سالک الی الله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه/مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه
عده ای از جوانان (مرد) خدمت حضرت علامه حسن زاده آملی(حفظه الله) رسیدند و از حضرتش خواستند که آن ها را نصیحتی بفرمایند.
علامه فرمودند: سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید چه زن باشد چه مرد!!
گفتند: آقا مگر مرد هم نامحرم می شود؟
علامه فرمودند: هر کس با خدا ارتباط ندارد نامحرم است.
منبع: سلوک/ علامه حسن زاده املی
پسرم! فرصت را از دست مده و در جوانى خود را اصلاح كن. پيران نيز بايد بدانند كه تا در اين عالم هستند مىتوانند جبران تبهكارىها و معصيتها را بكنند و اگر از اين جا منتقل شدند كار
از دست آنان خارج است. دل بستن به شفاعت اولياء- عليهم السلام- و تجرّى در معاصى از خدعه هاى بزرگ شيطانى است. شما به حالات آنان كه دل به شفاعتشان بسته و از
خدا بیخبر شده و به معاصى جرأت مىكنيد بنگريد، نالهها و گريه ها و دعاها و سوز و گدازهاى آنان را ببينيد و عبرت بگيريد. در حديث است كه حضرت صادق- عليه سلام اللّه- در اواخر عمر،
بستگان و فرزندان خود را احضار نمود و قريب به اين مضمون به آنان فرمود كه: «فردا با عمل بايد در محضر خداوند برويد و گمان نكنيد بستگى شما به من فايده دارد»
منبع:صحیفه امام خمینی (ره) ج 16 ص222