چقدر بیتابی دخترم! این همه دلشکستگی چرا؟ مگر دستهای کوچکت در امتداد نیایش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نکرد؟ اینک آمدهام در ضیافت شبانهات و در آرامش خرابهات. کوچک دلشکستهام! پیشتر نیز با تو بودم و میدیدمت. شعله بر دامان و سوختهتر از خیمه آه میکشیدی و در آمیزه خار و تاول، آبله و اشک، صحرای گردان را به امید سر پناهی میسپردی.
مهربان دلشکستهام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من!
مگر نگفتی که بابا که آمد، آرام میگیرم. این همه ناآرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش میگذارم و میخوابم؟ نه …، نه دخترکم نخواب! میدانم اگر بخوابی، دیگر عمه نمیخوابد.
میدانم خواب تو، خواب همه را آشفته میکند.
نه … نخواب دخترم!
دخترم! بگذار لبهای چوب خوردهام امشب میهمان بوسهای باشد از پیشانی سنگ خوردهات؛ از گیسوی پریشان چنگ خوردهات؛ از شانههای معصوم تازیانه دیدهات؛ از صورت رنگ پریده سیلی خوردهات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم.
نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد.
و چنین شد که رقیه (س)، هنگامی که سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد.
منبع:
رقیه که بود
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد.
در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و … اختلاف است.
همچنین سید بن طاووس در کتاب «لهوف» خود مینویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اشعاری در بیوفایی دنیا میخواند، حضرت زینب (س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتندار باشید.»
در پي القاي شبهات بي اساس از سوي برخي افراد ناآگاه درباره وجود مقدس حضرت رقيه بنت الحسين عليهماالسلام، مراجع عظام تقليد و علماي بزرگ عصر ما تاكيد كردند تشكيك در اصل وجود مقدس حضرت رقيه عليهاالسلام، نه تنها ظلم به آن مظلومه و پدر بزرگوار ايشان، بلكه ظلم به اهل بيت عليهم السلام است. از اين رو بر آن شديم تا در اين نوشتار نظرات بزرگان و مراجع عظام تقليد را درباره اين وجود نوراني از نظر بگذرانيم.
استاد شهيد مرتضي مطهري (ره)
در فصل پنجم از بخش دوم كتاب حماسه حسيني، در مبحث تحريفات لفظي، چنين آمده است:
« داستان طفلي از ابي عبدالله كه در شام از دنيا رفت و بهانه پدر مي گرفت و سر پدر را آوردند و آنجا وفات كرد (رجوع شود به نفس المهموم). »
در اينجا نكته اي حائز اهميت است و آن اينكه اين بخش از كتاب حماسي حسيني مربوط به يادداشت هاي استاد شهيد مي باشد كه در واقع فيش هاي تحقيقاتي ايشان بوده كه قصد داشته اند بعدها راجع به آنها تحقيق نمايند تا به نتيجه نهايي و قطعي برسند. چنانكه در ميان اهل پژوهش و تحقيق مرسوم است. ولي متأسفانه ناشر محترم آثار ايشان - همانطوركه در مقدمه كتاب نيز تذكر داده است - اين يادداشت هاي خام را كه هنوز در آنها تحقيق صورت نگرفته است، در كنار سخنراني هاي استاد كه ديدگاه هاي نهايي ايشان بوده، به چاپ رسانده است و اين دستاويزي براي برخي اشخاص كم اطلاع و بعضاً معاند قرار گرفته است. بنابراين از اين يادداشت هاي استاد فرزانه نمي توان ادعا كرد كه ايشان وجود چنين دختري از سالار شهيدان را نفي نموده اند.
شكي نيست كه دختر كوچكي از امام حسين عليه السلام در شام از دنيا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلي منسوب به همان دختر است، اما اين كه نام آن دختر «رقيه» بوده يا نام ديگري داشته در بين دانشمندان اسلامي اختلاف نظر وجود دارد، هر چند معروف اين است كه نامش رقيه است
منبع:
مجموعه آثار، ج 17، ص 586.
قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللهُ مِنَ الصّالِحِینَ .
(شعیب) گفت: «من مى خواهم یکى از این دو دخترم رابه همسرى تو درآورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى; و اگر آن را تا ده سال افزایش دهى، (محبّتی) از ناحیه توست; من نمى خواهم کار سنگینى بر دوش تو بگذارم; و ان شاء الله مرا از صالحان خواهى یافت.»
تفسیر نور
ما مىتوانيم تمام كارهاى خود را رنگ الهى دهيم، چنانكه قرآن مىفرمايد: (صِبغَةَ اللهِ و مَن أحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَةً)
مثلاً هرگاه صورت خود را مىشوييم، قصد وضو نماييم، هرگاه مىنشينيم مثل پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) روبه قبله نشينيم، به جاى مدرك و مقام، براى رضاى خداوند درس بخوانيم، لباسى كه براى همسر مىخريم، به مناسبت اعياد مذهبى همچون عيد غدير يا تولّد حضرت زهرا (سلام الله عليها) باشد، هديه اى كه براى فرزند خود مىخريم به مناسبت كسب يك كمال معنوى باشد، همان گونه كه در اين آيه به جاى هشت سال فرمود: به اندازه ى هشت حج.
1 اگر كارى بر اساس جوانمردى و ضعيف نوازى انجام شود، علاوه بر اجر معنوي، پاداش دنيوى نيز بدنبال دارد. (قال اِنّى اُريد أن اُنكِحَک)
2. سنّتهاى خوب ازدواج (همچون حضور در منزل دختر و گفتگو با حضور پدرش) را از انبيا بياموزيم. (اِنّ أبى يَدعوک اِنّى اُريد أن اُنكِحَک).
3. شناخت داماد پيش از اقدام به ازدواج، امرى ضرورى است. (فَلَمّا قَصّ عليهِ القَصَصَ - قال اِنّى اُريد أن اُنكِحَک؛ موسى سرگذشت خود را صادقانه به شعيب گفت و او به موسى اطمينان پيدا كرد، آنگاه پيشنهاد دامادى او را براى دخترش مطرح نمود).
4. اگر از امين بودن، توانايى وعلاقمندى به كار جوان مطمئن شديم، (القويّ الامين) نداشتن امكانات و مسكن را مانع ازدواج قرار ندهيم.
5. پيشنهاد ازدواج از جانب پدر دختر مانعى ندارد. (اِنّى اُريد أن اُنكِحَک)
6. رعايت نوبت ميان دختران، و ازدواج دختر بزرگتر قبل از كوچكتر، همه جا ضرورى نيست. (إحدى ابنتيّ) (حضرت شعيب به موسى گفت: مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به ازدواج تو درآورم وشرط نكرد كه دخترِ اوّل باشد يا دوّم)
7. پدر نبايد در امر ازدواج ميان دختران، تفاوت بگذارد. (اِحدى ابنتيّ هاتين)
8. دختر و پسر مىتوانند در هنگام خواستگارى در برابر يكديگر قرار بگيرند. (هاتين)
9. غريزه ى جنسى را جدّى بگيريم. حتّى در خانهى نبوّت، براى سلامت محيط خانه و كار، ابتدا به امر ازدواج اقدام و سپس به استخدام توجّه مىشود. (اُريد أن اُنكِحَک عَلَى أن تأجُرَنِي)
10. ازدواج، با مهريه همراه است. (عَلَى أن تأجُرَنِي)
11. زمان بندى قراردادها را بر اساس زمان عبادات و امور معنوى قرار دهيم. (ثمانِيَ حجج) به جاى هشت سال، فرمود: هشت حج.
12. يكى از راههاى ترويج معروف، بزرگداشت اوقات معنوى و «ايّام الله» است. (ثمانِيَ حجج)
13. هنگام صحبت براى مهريه، پدر عروس، حدّاقل مورد قبول را انتخاب كند و پذيرش بيشتر را به اختيار داماد بگذارد. (فاِن أتمَمتَ عَشراً فَمِن عِندِک) حضرت شعيب به موسى گفت: اگر هشت سال را به ده سال برسانى اختيار با شماست.
14. در ميزان مهريه، داماد را در تنگنا قرار ندهيد. (فمن عندک)
15. پدر عروس در امر ازدواج سخت گيرى نكند و در پرداخت مهريه، توان داماد را در نظر بگيرد. (ما اُريدُ اَن اَشُقّ عليک)
16. كسانى كه به كارگران و زيردستان خود سخت گيرى مىكنند، انسانهايى ناصالح هستند. (ستَجِدُنى اِن شاء الله من الصالحين)
17. داماد بايد از ناحيه بستگان جديد، آرامش خاطر داشته باشد. (ستَجِدُنى اِن شاء الله من الصالحين)
18. بدون استمداد از خدا وگفتن إن شاء الله، براى آينده وعدهاى ندهيم. (اِن شاء الله من الصالحين)
19 اعتمادِ متقابلِ داماد و خانواده عروس لازم است. (ستَجدُني… من الصالحين)
در روايات مىخوانيم: كسى كه براى ازدواجِ برادران دينى خود اقدامى كند، در روز قيامت مورد لطف خاص خداوند قرار مىگيرد.
منبع:
تفسیرنور حاج اقا قرایتی ذیل ایه 27 قصص
ایمان را در بین خودتان ،دربین مجموعه تان،دربین زن وبچه تان وخانواده تان تقویت کنید .من
میخواهم به شما برادران وجوانان ومردان وزنان عزیز هشدار دهم که مراقب خانواده هایتان باشید .
منبع:
سخنان مقام معظم رهبری83/7/13