در زندگی اجتماعی یکی از کارهای که انسان نیازمند آن می باشد کار و تلاش و به دست آوردن ثروت و دارائی می باشد، تا این که به واسطه این ثروت و دارائی بتواند بسیاری از مشکلات خود را حل کند در واقع کار و تلاش یکی از تأکیدات مهم در آداب و سنن اسلامی می باشد. امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «کسی که برای تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهد در راه خداست».
چه کاری از همه بهتر و پر سود تر است
انتخاب کار همیشه یکی از دغدغه ذهنی بعضی از افراد بوده است.در واقع همه به دنبال این هستند که در انتخاب کار به بهترین و بیشترین سود دست پیدا کنند.البته این دغدغه به تنهایی نه قابل ستایش است و نه قابل نکوهش ولی دغدغه ارزش دارد که برای رسیدن به رضایت الهی باشد.برای نمونه اگر این کار و تلاش و صرف زمان و نیرو،در جهت رسیدن به رضایت الهی باشد، قابل تقدیر می باشد و الا چیزی که برای رضایت الهی نباشد مورد تحسین عقل و دین نیست.« رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ [مائده/119] هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند این، رستگارى بزرگ است!»
معرفی بهترین تجارت و کارها از طرف خداوند متعال
وقتی که با کلام الهی همراه و مانوس می شویم با کمال تعجب متوجه می شویم که خداوند متعال هم انسان را دعوت به تجارت و کار کرده است،البته قدری متفاوت تر از آنچه که ما در ذهن خود داریم،هر گاه اسم تجارت به میان می آید انسان بلا فاصله ذهنش رو به سوی بازار صرافها و بقالها می رود غافل از این که در دنیای که زندگی می کنیم بازار سرمایه گزاری جود دارد که هر کسی در آن سرمایه گذاری کند بیشتری سود را عائید خود کرده است و لی بسیار از افراد از این بازار غافل شده اند« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ[صف /10] اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم»«تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ *یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ »[صف/12-11]
بهترین تجارت ها از لسان قرآن کریم
ایمان به خدا (تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ)
همه ما در زندگی دنیا وقتی تجارتی و معامله ای انجام میدهیم،نوعاً از نوع معامله دنیایی می باشد،که ثمن و مثمن هم رنگ و ارزش دنیابی دارد.ولی گاهی یک تجارت از رنگ و بوی دنیایی فراتر می رود و سود و حاصل آن چیزی فراتر از آنچه ما در ذهن تصور می کنیم می باشد.کلام الله مجید اولین و بهتریم و پر سود ترین تجارت را ایمان به خداوند متعال معرفی میکند،واقعاً چه تجارت و سودی از این بالاتر که انسان در این دنیای خاکی و مادی به یک خدای بلند مرتبه و بزرگ ایمان و اعتقاد داشته باشدو از ثمرات این باور و اعتقاد آسمانی خود را بهره مند سازد.
ایمان به رسول خدا (وَ رَسُولِهِ)
بعد از ایمان به خداوند متعال که بالاترن معامله و تجارت در این دنیای پول و ثروت و تجارت و رقابت می باشد،می بایست علاوه بر ایمان به خدا به رسول و فرستاده این خداوند متعال و بلند مرتبه هم ایمان داشت ایمانی که انسان را به این باور رهنمود که این فرستاده جز خیر و سعادت برای انسان نیاورده و تمام دستوراتی او الهی و به سود انسان می باشد.«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ[التوبة /128]هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد ، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می آید سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است»
جهاددر راه خدا (وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ)
سومین و مهمترین عنصر این بازار سرمایه گذاری بعد از ایمان به خدا و رسول خداوند بلند مرتبه اثبات این ادعای قلبی در وادی عمل و امتحان می باشد یعنی اگر کسی با این باور قلبی دست پیدا کرد که در دنیای که زندگی می کند بهترین تجارت و معامله تجارت با خداوند متعال و ایمان و باور راسخ و قوی به او و پیامبران پاک سرشت او می باشد در وادی عمل باید با بردن همل خد به به این میدان تجارت جهانی بهترین سود را عائد خود کند و آن هم جهاد در راه این باور قلبی می باشد جهاد در این راه یعنی این که با قلب و تمام جوارح و دارایی خود در راه این آرمان خود ایستادگی و مقاومت کند تا به سود نهای و ثمره سعادت بخش دست پیدا کند «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ[هود/112]پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند!»
ثمرات این تجارت پر سود
در دنیا بعضی از افراد اگر مقدار بیشتری از مال و مکنت دنیایی را به دست بی آورند خیال می کنند که به نتیجه مطلب رسیده اند،و برنده بازار تجارت دنیا شده اند،ولی وقتی تأمل و دقت می کنیم می بینیم حاصل این دسترنج و تلاش طاقت فرسا روزی عائد دیگران می شود و این شخص حتی ذره ای از آن را نمی تواند با خود به جهان دیگر یعنی دنیای جاودانی به همراه ببرد،ولی در تجارتی که خداوند متعال معرفی کردند سه ثمره پرارزش به دنبال دارد،که همه ی ثروتمندان و تاجران روزی آرزوی مقدار کمی از آنرا می کنند.
اولین ثمره این تجارت بزرگ (یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ)
غفران الهی اولین ومهم ترین ثمره ی این تجارت می باشد پاک شدن از گناهان اولین و زیبا ترین ثمره ی این تجارت پر سود می باشد، شاید روزی نباشد که انسان مرتکب گناهی نشده باشد و همین گناهان موجب هلاکت انسان را فراهم کرده اند،گناهانی که موجب نزول عذاب الهی در دنیا و آخرت می شود،در این تجارت پر سود محو وپاک می شوند.امام على علیهالسلام:«اِذا ظَهَرَتِ الجِنایاتُ ارتَفَعَتِ البَرَکاتُ؛[2]هرگاه گناهان آشکار شوند، برکتها از میان مىرود.
دومین ثمره این تجارت الهی (تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ)
رهایی از آتش جهنم جهنمی که این انسان از آن غافل شده ولی حقیقتی غیر قابل انکار که بسیار از انسانها با اعمال غیر الهی خود موجبات ورود در آن را برای خود فراهم میکند در این تجارت الهی انسان به این ثمره و سود با ارزش دست پیدا می کند که از عذاب جهنم و قهر الهی در امان باشد.رسول اکرم صلى الله علیه و آله:«أَدنى اَهلِ النّارِ عَذابا یَنتَعِلُ بِنَعلَینِ مِن نارٍ یَغلى دِماغُهُ مِن حَرارَةِ نَعلَیهِ؛[3]کم عذابترین اهل جهنم دو کفش از آتش به پا دارد که از حرارت آنها مغزش به جوش مىآید.»
سومین ثمره با ارزش این تجارت الهی (وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً)
بالاترین سود و نتیجه برای انسان روزی حاصل می شود که این تجارت و معامله ای که انسان در دنیا انجام داده است او را به سعادت و فیض حضور در بهشت بکشاند، بهشتی که جایگاه رضوان الهی و محل آرامش اولیای الهی و همنشینی با مقربان در گاه ایزدی می باشد.رسول اکرم صلى الله علیه و آله:«فِى الجَنَّةِ ما لا عَینٌ رَأَت وَلا اُذُنٌ سَمِعَت وَلاخَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ؛در بهشت چیزهایى هست که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه به خاطر کسى گذشته.»
خلاصه مطلب
در دنیا بهترین و پرسود ترین معامله و تجارت معامله ی با خداوند متعال می باشد، خدای متعال در کتاب الهی خود راه و روش بهترین تجارت را به انسان یاد می دهد، در این روش خدای منان می فرماید، بهترین کارها برای بهره مندی در دنیا و آخرت ایمان به خداوند متعال و رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم ) و همچنین جهاد در راه خدا آنهم جهان با جان و مال می باشد.
مرحوم آیتالله سیداحمد خوانساری از ساداتی است که با سی تبار به امام موسی کاظم(علیه السلام) میرسد، در واقع یکی از فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری است، وی مدتی در شهر تهران امام جماعت مسجد سیدعزیزالله در بازار شهر را بر عهده داشت، درباره چگونگی حضور وی در تهران این گونه بیان شده است: پس از درگذشت آیتالله یحیی سجادی امام جماعت مسجد سید عزیزالله، جمعی از مردم شهر تهران از آیتالله العظمی بروجردی تقاضا میکنند که یک شخصیت بزرگی را برای امام جماعت مسجد معرفی کند تا علاوه بر اقامه نماز به امور دینی مردم هم بپردازد، آیتالله العظمی بروجردی، آیتالله سید احمد خوانساری را معرفی میکند و این گونه میشود که پایتخت شاهد حضور مردی از تبار عارفان میشود.
مشغول قرآن بودم نفهمیدم
آیت الله حاج سید احمد خوانساری به دلیل بیماری زخم معده،به دستور پزشک معالج دربیمارستان بستری شد.چون سالخورده و ضعیف البنیه بود و در وقت بستری شدن 98 سال از عمرش می گذشت، تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود. از طرفی هم اجازه بیهوش کردن را نمی داد،زیرا معتقد بود که در هنگام بیهوشی،تقلید مقلدین اشکال پیدا می کند. دکتر معالج به او گفت طبق آزمایش ها و عکس برداری ها،باید حتما عمل جراحی روی او صورت گیرد.آیت الله خوانساری گفت: مانعی ندارد،عمل جراحی را هر وقت خواستید،شروع کنید،ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشکل بی هوش کردن حل شود. دکتر جراح پذیرفت.لحظاتی بعد گفت: ما آماده هستیم که دست به کار شویم.آیت الله خوانساری فرمود: هروقت من شروع به خواندن کردم، شما هم شروع کنید.دکتر تعریف می کرد تا او شروع به خواندن سوره انعام کرد، چاقوی جراحی را روی شکمش گذاشته و دست به کار شدیم. چنان بی حرکت بود گویا در حال بی هوشی کامل است.بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار،گفتم:حضرت آقا!کار ما تمام شد.ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم. گفتم: آقا دردتان نیامد؟ فرمود: مشغول قرآن بودم، نفهمیدم.
پشت در مهمان داریم
یکی از بازرگانان مورد اعتماد تهران می گفت: روزی خدمت ایشان بودم و هیچکس دیگر نبود.«آقا ناگاه فرمود:فردی جلوی در است و خواسته ای دارد.» «عرض کردم آقا: کسی زنگ نمی زند.» «چرا کسی هست،این پاکت را به او بدهید تا برود.» پاکت را گرفتم و جلوی در آمدم، شخص محترمی را دیدم که قدم می زند.گفتم: شما زنگ زدید؟ گفت: خیر!پرسیدم : کاری دارید؟ گفت: همسرم بیمار است و برای بستری شدن هشت هزار تومان کسری دارم. پاکت را به او دادم. همان جا باز کرد و پول ها را شمرد. درست هشت هزار تومان بود!.
عیادت حضرت عزرائیل
یکی از علمای تهران که در آخرین روزهای حیات پر برکت آیت الله خوانساری برای عیادت خدمت رسیده بود، از ایشان نقل می کند: شخص ناشناسی نزد من آمد و گفت: من عزرائیل هستم.پرسیدم برای قبض روح آمده ای؟ گفت: نه برای عیادت آمده ام، اگر مشکلی داری بگو. گفتم: قسمتی از پایم درد می کند.او به پایم دست کشید و برطرف شد. موقع خداحافظی به من گفت: ده روز دیگر برای قبض روح می آیم. و ده روز بعد آن عالم جلیل به لقاالله پیوست.
نماز آیت الله سید احمد خوانساری
ببخشید آقا، وقت نماز است اجازه میفرمایید به نماز بروم
این عالم بزرگوار همواره در مواجهه با دیگران صبور بود و اگر کسی به ایشان آزاری میرساند، ایشان تحمل میکرد. از آیتالله حاج میرزا جواد آقا تهرانی(رحمهالله) نقلشده است که: «شخصی به منزل آیتاللهالعظمی سید احمد خوانساری (رحمهالله) رفته و به ایشان جسارت کرد و لحظاتی به فحش و ناسزا ادامه داد، تا اینکه موقع اذان و نماز رسید، آیتالله خوانساری فرمودند: «ببخشید آقا، وقت نماز است اجازه میفرمایید به نماز بروم، آن شخص با دیدن این همه صبر و گذشت و اخلاق اسلامی پشیمان شد و از ایشان عذرخواهی کرد»
«نیکول کوئین» دختر عکاس آمریکایی است که در کلوبهای شبانه عکاسی میکرد. وی به صورت اتفاقی یک کلیپ درباره مسلمانشدن یک شهروند آمریکایی در سایت یوتیوب میبیند و پس از علاقمند شدن به این فیلمها و دیدن کلیپهای از این نوع، به مرور به اسلام علاقمند می گردد. نیکول جوان با گذشتن از لذات شهوانی جوانان آمریکایی، درباره اسلام مطالعه کرد و در نهایت به دین مبین اسلام مشرف شود.
وی که اکنون سبک زندگی جدیدی را برگزیده است می گوید: با ایمان بودن و با حجاب شدن، همه اینها چیزهایی است که باید در اعماق قلبتان نسبت به آن متعهد باشید.
-«هاله فاخر» بازیگر سینمای مصر که حجاب را انتخاب کرد، گفت: سه ماه کامل برای انتخاب حجاب درگیر بودم و حجابم امروز رزق من را زیاد کرده است.
- «ماشا الیلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسیزبان است. او حدود 2 سال پیش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زیبا مطرح بود و شهرت و محبوبیتش با اوج گرفتن «گروه رقص و موسیقی فابریک» در روسیه، به بالاترین حد رسید.
ماشا الیلیکینا، ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک حجاب اسلامی در بر دارد و به تدریس در مدارس مشغول است. وی میگوید از جلوههای کاذب سابق متنفر است و اکنون احساس خوشبختی میکند.
اینها تنها بخشی از خبرهای مسلمان شدن عده ای از افرادی است که به دین اسلام گرویدند و حجاب را انتخاب کردند این درحالیست که متاسفانه برخی از مسلمانان اخیرا اعتراضاتی را علیه داشتن حجاب اجباری برگزیده اند .برخی بر این باورند که حجاب اجباری نیست خدا هم در قرآن کسی را مجبور به داشتن حجاب نکرده اند گویا منظور آنان از اینکه می گویند خدا حجاب را اجباری نکرده است این آیه است : «لا اکراه فى الدّین قد تَبَیّن الرّشدُ مِن الغىِّ [بقره/256] در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه به خوبى آشکار شده است.» اما بیایید کمی با خودمان روراست باشیم و سعی نکنیم آیات را بر طبق میل خود تفسیر کنیم . شما حتی برای ورود به یک سازمان هم موظف هستید طبق قوانین آن سازمان عمل کنید لذا شرط ورود به اسلام هم پذیرش دین و احکام اسلامی است و معنای لا اکره فی الدین شامل مسلمانان نمی شود و تنها معنای آن این است که اسلام برای پذیرش دینش هرگز غیر مسلمانان را اجبار نمی کند .حال مسلمانان باید طبق احکام اسلامی عمل کنند که یکی از شرایط و ضروریات اسلام، حجاب است.
حجاب با چادر یا با حیا ؟
آیا چادر مصداق حجاب است ؟! خیر.چیزی که بیش از چادر اهمیت دارد حیا و عفت یک زن است که داشتن حیا ،با خود ،حجاب اسلامی را به ارمغان می آورد.چادر به تنهایی شرط محجبه بودن نیست چرا که “حیا را که نفهمی “چادر سیاه هم نمی تواند محجبهات کند .
بحث اساسی آن جاست که حجاب باید در مسیر عفت و حیا باشد. چنانچه کسی چادری باشد اما با ابزارهای دیگرجلب توجه کند در اینصورت چه فرقی با بدحجاب یا بی حجاب خواهد داشت ؟
در واقع می توان گفت رابطه عمیقی بین حجاب و عفاف وجود دارد.حجاب میوه ی عفاف است و عفاف ریشه ی حجاب. برخی افراد از حجاب ظاهری برخوردارند اما عفاف داخلی را در خود ایجاد نکرده اند، از طرف دیگر برخی ادعای عفاف می کنند و با تعبیری چون آدم باید دلش پاک باشه، انسان باید چشم پاک باشه، خدا با باطن آدم ها کار دارد و … خود را سر گرم می کنند در حالیکه امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «الحیاء لباس سابع و حجاب مانع و ستر عن المساوی واق؛ حیا لباسی بلند و حجابی منع کننده و پوششی نگهدارنده از بدی هاست.»(1)
حجاب توهین به مردها است!
برخی می گویند داشتن حجاب نوعی توهین به شعور مردهاست اما به راستی هیچ کس منکرغریزه جنسی و تاثیر بی حجابی بر تشدید آن نیست. طبیعتا بدحجابی بر افراد جامعه تاثیر می گذارد . با این استدلال که حجاب توهین به شعور مردهاست پس باید بگوییم قوانین راهنمایی و رانندگی هم نوعی توهین به شعور انسان هاست! یعنی شما عقلتان نمی رسیده که اگر عابر پیاده در حال عبور خیابان بود به او اجازه تردد دهید ؟! پس گذاشتن خط کشی ها توهین است؟! خیر! ما شاهدیم که با وجود قوانین موجود هر ساله چقدر در اثر بی توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی جان خود را از دست می دهد حال تصور کنیم که این قوانین و اجبارها هم وجود نداشته باشد چه اتفاقی می افتاد؟! در رابطه با مساله حجاب هم همین گونه است و باید قانونمند باشد.
تاثیر حجاب در تحکیم بنیان خانواده
برخی از محیط های کاری یا حتی محیط های دانشگاه را دیده اید؛هیچ حد و مرزی در روابطشان قائل نیستند و انگار همه با هم محرم هستند! و حضور در چنین محیط هایی دغدغه هایی را برای خانواده های مذهبی و حتی غیر مذهبی ایجاد می کند که مبادا چنین محیطی بر رفتار و کردار همسر یا فرزندانشان تاثیر مخربی داشته باشد و زندگیشان را به ویرانی بکشاند لذا داشتن حجاب و عفاف برای دختران و زنان چه در محیط خانواده، چه در محیط کار و یا دانشگاه و … نقش موثری در تحکیم نظام خانواده خواهد داشت که نقش تاثیر گذار آن را در موارد زیر می توان یافت :
1-کاهش روابط نامشروع با داشتن حجاب
شما تصور کنید میخواهید زمینه ی ارتباط نامشروع با یک نفر را فراهم کنید آیا به خودتان اجازه می دهید چنین پیشنهادی را به یک فرد محجبه دهید؟!مسلما پاسختان منفی است. آن چیزی که زمینه ی روابط نامشروع را در جامعه امروز فراهم کرده است بیبند و باری های موجود در جامعه است لذا به میزانی که پوشش و حجاب از میان زنان و مردان برداشته شود ،روابط آسان تر خواهد شد.
در احادیثی که از پیشوایان معصوم (علیه السلام) وارد شده، از حجاب زنان به عنوان مایه خیر و برکت و استحکام خانواده یاد شده است؛ چنان که امام علی(علیه السلام) برای فرزندش امام حسن(علیه السلام) فرمود:
«وأاکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن فان شده الحجاب خیر لک و لهن … فان شده الحجاب ابقی لهن»
«برای این که دیده زنان به نامحرمان نیفتد آنان را در پرده نگهدارید؛ زیرا هر چه آنان در حجاب باشند برای تو و آنها بهتر است و هر چه در حجاب باشند محفوظترند».
2-تاثیر حجاب بر بالا بردن کیفیت کار
با توجه به حضور زنان در عرصه تولید و محیط کار و اختلاط آنها با مردان نقش حجاب تاثیر زیادی بر کیفیت تولید و همچنین اقتصاد خانواده خواهد داشت چرا که حضور زنان بد حجاب باعث می شود که خواه ناخواه تمرکز حواس و دقت کافی از دست برود و اقتصاد جامعه که زیان آن به خانواده بر می گردد آسیب ببیند .
3- بالا رفتن ارزش و احترام زن با داشتن حجاب
حجاب زن باعث می شود که در امنیت و آرمش باشد و از نگاه های هرزه به دور باشد و همچنین آرامش خود را به مر خویش منتقل کند و برعکس عدم پوشیدگی زنان و بی بند و باری زنان و مردان در معاشرت همواره هیجانات جنسی را افزایش می دهد چرا که این مردم برای جنس ارزان ترمز میزنند! فرقی هم ندارد برایشان میوه و پیاز باشد یا آدمیزاد!
جنس ارزان مشتری زیاد دارد…
بانو! خودت را ارزان نفروش…با داشتن حجاب برای خودت ارزش و شخصیت قائل شو…
ممکن است ما از فقر و نداری شکایت کنیم، خدای ناکرده گیر یک مرض لاعلاج و مشکلات حادتری بیافتیم، که بگوییم: خدایا همان تنگدستی برایم مناسب تربود.
سعدی یک داستان خوبی دارد می گوید: کسی جوراب نداشت، کفش نداشت، ناله می زد، نوحه می زد این چه وضعی است؟! خدایا نداشتی چرا خلق کردی؟ یک روز د دید یک نفر دو پا ندارد. به سجده افتاد و گفت: خدایا من اشتباه کردم! دخیل تو هستم! اگر من کفش ندارم، یا جوراب ندارم، یا شب عید چهار تا چیز ندارم، اما هزارها چیز دیگر دارم.
یک هشدار در کلمات قصار مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که می فرماید: «مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکبَارِهَا» (1) کسی که در بلاهای کوچک صبوری نکند، ناشکری کند، ممکن است خدا او را به بلاهای بزرگتری گرفتار کند.
با خدا گلایه نداشته باشیم
نمی گوییم مشکلات نیست،اما نکته ای که خیلی مهم است در این هیاهوی مشکلات مدنظر داشته باشیم این است که با خدا گلایه نداشته باشیم، با خدا قهر نکنیم. با اهل بیت قهر نکنیم، آنچه را که داریم شکرگزار و قدردان باشیم تا «لأَزیدَنَّکم» نعمت ها برایمان زیاد شوند.
آیا داده هایی که خدا داده است را درست مصرف کرده ایم؟، شکرگزارش بوده ایم که دنبال بقیه اش هستیم؟
این واقعاً خطری است که حضرت امیر می فرماید؛ اگر ابتلائات کوچک را کسی بزرگ جلوه بدهد، خدا او را به بلای بزرگ مبتلا می کند که قدر آن عافیت را بداند.
مثل اینکه یک پشه و مگس به ما حمله کرده، ما مرتب ناشکری می کنیم این چه وضعی است؟ خدا چرا پشه و مگس را خلق کرده است؟ بعد ممکن است گرفتار گرگی شویم که آرزو کنیم که ای کاش همان هزار هزار پشه بود گرفتار این گرگ و بلای بزرگ نمی شدیم؛ قدر عافیت را بدانیم.
حداقل نگاهی که می توان به خدا داشت
ساعت ده صبح دکتر به همراه پرستاران و مامور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید:
« به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب.»
مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند و در آخر هم سپاسگزار دکتر است.
باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند که هیچ شکرگزار خدمات او هم می شود، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم و شکرگزار داده ها و نداده هایش باشیم.
منبع:
1- شرح نهج البلاغه/ج20/ص98
2- ابراهیم/7
3- نقلی از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
منابع:
سایت حوزه
بیانات حجت الاسلام فرحزادی؛ برنامه سمت خدا
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی؛ مجموعه سلوک ابرار
حجه الاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو به موضوع مراقب از نگاه می پردازد.
چشم و نگاه کردن از آن دسته حقایقی است که برای اهل توحید باید مکررا مورد مرور و تحلیل و توجه قرار گیرد و دارای حیثیات و وجوه متعدد و معتنابهی است که لایه های متعددی از ظهور حقایق در اهتمام به این توجه نهفته است.
لذا یک نکته ی کوتاه را متذکر می شویم و آن هم اینکه مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: الْعَیْنُ بَرِیدُ الْقَلْبِ (غرر و درر) این کلام دریای نامتناهی از حقایق معنوی و معرفت النفسی است که زاویه ای از آن را اشاره می کنیم .
ترجمه: چشم و نگاه رسول و فرستاده قلب است…!
این بدان معناست که نظرهایی که می کنیم بر عالم خارج از حقیقتمان حاکی از طلب و عطش و حقیقتی است که قلبمان در پی آن است و چشم را رسول و فرستاده ی خویش قرار داده است.
عالم قلب عالمی است بس عجیب و پر تقلب و سراسر تحرک… و قلب در لغت همان معنای انقلاب و تحول و رنگ به رنگ شدنی است که در وهله ی اول از این لفظ متوجه می شویم …
دمادم و لحظه به لحظه توجه قلب از موضوعی به موضوع دیگر و از خواسته ای به خواسته ی دیگر معطوف می گردد و مهم اینجاست که حقیقت انسان همان قلب اوست و به تعبیری انسان همان قلب است و آن هنگام که زمان سفر آخرت هر کس می رسد حقیقت انسان بدن را رها می کند و با هویّت اصلی اش که همان قلب است وارد عرصات خواهد شد…
اگر قلب کسی در نشئه ی دنیا مطمئن و مستقر و ثابت به روحانیت مقامات ولایت گشته بود،در قیامت صاحب قلب مطمئنه و آرامش حقیقی و بی مثال خواهد بود و اما اگر قلب انسان فانی در کثرات و شکستگی ها و بهم ریختگی های عالم دنیا بود صحنه محشر با قلب خود مواجه می شود در حالیکه مرکّب از بوزینه و خوک و سگ و کفتار و مار و عقرب و هزار انگاره ی دلهره آور دیگر جبلّت یافته است.
لذا روایت شریفه محک خوبی است برایمان که بدانیم دستور قلبمان به چشمانمان چیست و حقیقتی که قلب دنبال فنای در آن و سنخیت و یگانگی و بهره و بردن از آن است زمینی است یا آسمانی …
مثلا کسی چشمانش دائم دنبال صحنه های شهوت آلود است ، فارغ از گناه داشتن یا نداشتن باید در این بیندیشد که قلب اوست که حاکی از این خواهش و مملو از یگانگی با أرجاس شده است و او اگر در همین حال از میان برود قلبش به شکل شهوانی از دار دنیا رخت بربسته است.
چشمی دنبال مُد است ، چشمی جستجوگر بازیگران ،چشمی تشنه ی تکنولوژی های مدرن، چشمی در پی ناموس دیگران، چشمی در طلب اسکناس ها و سکه های طلا، چشمی مدهوش صحنه های خشونت بار و هزاران چشم لرزان سرگردان که خود را در فضای حقیقت و مجاز رها کرده اند تا جستجو کنند آن چیز را که نمیدانند چیست و گذر عمر و تحیّر قلبشان باید خوراکی از نجاسات جهان غرب را برایشان تحفه سازد و غذای قلب سرگردان خسته و بیمار و معتادشان نماید…
به هر چیز نگاه می کنی همان هستی نگاه کن دنبال چه می گردی
صدی نود افراد در عصر مدرن قبل از خواب غرق گوشی یا همان بت های دستی شان اند و تا چشم باز می کنند اولین چیز که سراغ آن میروند و نفس مظلومشان را محصور و مدفون آن می نمایند این موجود عزیز تر از جان است تا نکند لحظه ای فارغ از هجوم بی نهایت اطلاعات و دانستنی های بی سرانجام و ارتباطات و افسرده ساز گردند…
و کجایند مردان الهی چون مرحوم قاضی و حداد و انصاری که می فرمودند کور است آن چشم که هر صبح که بیدار می شود نظرش بر امام زمانش نیفتد …
قلب انسان خلق شده است تا نظر بر وجه الله نماید نه آنکه در بیابان تاریک شیاطین قفس هایی از نگاه های عطش آور برای خویش بسازد و خود را غریق طوفان های مهلک غمها و افسردگی ها نماید…
و اما در آخر یادم آمد از کلام آن پیرمرد عارف کربلایی که صاحب چشمانی لاهوتی و بی انتها بود و پیشه اش را توحید و فنای در ولایت قرار داده بود، که با تصرفّی جهان سوز فرمود:
اگر به غیر تو کردم نگاه در همه عمر بیا و جرم و غرامت ز دیده ام بستان
چگونه غیر تو بیند کسى که غیر تو نیست بدان سبب که توئى عین جمله اعیان…
الْعَیْنُ بَرِیدُ الْقَلْبِ . . . غررالحکم، ص ٦٠
یک نگاهِ حرام می تواند سالها عبادتت را بسوزاند.
امام علی(علیه السلام): چشم پیغام رسان دل است. . .
میزان الحکمه،ص ٥٠٤