کتاب «دلتنگ نباش!» به قلم زینب مولایی، شرح زندگی روح الله قربانی، شهید مدافع حرم است که با همراهی زینب عبد فروتن همسر شهید قربانی تهیه و تدوین شده است.
رهبر معظم انقلاب چندی پیش علاوه بر دریافت کتاب «دلتنگ نباش!» با نویسنده کتاب و همسر شهید مدافع حرم دیدار و گفت وگو کردند.
رهبر انقلاب پس از مطالعه کتاب «دلتنگ نباش!» در ابتدای آن نوشتند: «بسمه تعالی
سلام و رضوان خدا بر شهید عزیز روح الله قربانی. از همسر شهید باید تشکر شود بخاطر فرستادن این کتاب و از ایشان و خانم مولایی بخاطر تدوین این اثر. »
شهید روحالله قربانی از شهدای مدافع حرم اهل بیت علیهمالسلام است که ۱۳ آبان ماه ۹۴ در حلب سوریه به شهادت رسید.
کتاب «دلتنگ نباش!» که سال گذشته توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده، فرازهایی از زندگانی شهید روحالله قربانی است و حاصل مصاحبههای مؤلف با همسر شهید و نزدیکان وی است.
منبع:کتاب دلتنگ نباش/ ج1
درباره کتاب «دلتنگ نباش»
زینب مولایی نویسنده کتاب «دلتنگ نباش» درباره تالیف این کتاب میگوید: تقوای شهید که در همه مراحل زندگی از او میبینیم ویژه ترین خصوصیت اوست، اینکه با وجود تمام مشکلات و سختیهایی که در زندگی داشته است باز همیشه خدا را مد نظر قرار میداد، به قول یکی از دوستان شهید که میگفت: روح الله تو زندگی رَنده شد بعد شهید شد. به نظرم این موضوع خیلی شخصیت شهید را جذاب کرده است، در وصیت نامهاش هم نوشته است که «شهادت خوب است و تقوا بهتر، تقوایی که در قلب باشد و در رفتار بروز کند.»
منبع: کتاب دلتنگ نباش/جلد1
کتاب «خودسازی به سبک شهدا از مشارطه تا مراقبه» روایتگر طی طریق در همین مسیر است. آینه تلاش و تمرین در طریق خودسازی که خود دلیل پیروزی آنها شد و رمز ماندگاریشان. در این کتاب حکایتهای کوتاه از شهدای دفاع مقدس با موضوع خودسازی روحی و اعتقادی و پرورش فضائل اخلاقی ارائه شده است. فرایندی که در قالب مراحل خودسازی نظیر مشارطه (شرط کردن با خود برای انجام ندادن گناه)، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه (مجازات خود برای نرفتن به سمت گناه) میشود.
همانگونه که در مقدمه کتاب نیز آمده است، این اثر شامل حکایتهایی واقعی از کسانی است که «پس از نماز صبح «مشارطه» میکردند. با نفس خود شرط میگذاشتند که امروز نباید گناهی از من صادر شود. در طول روز از خود « مراقبه » میکردند که مبادا در گفتار، رفتار و حتی نیتهای خود از جاده بندگی خدا منحرف شوند و شب هنگام مانند یک بازپرس نفس خود را «محاسبه» کرده اعمالشان را از نظر میگذراندند. اگر کار خوب و شایستهای انجام داده بودند، شکر پروردگار را به جا میآوردند و اگر خطا و لغزشی از آنها سر زده بود به سجده و استغفار و توبه میافتادند و نفس اماره خود را معاتبه و نکوهش میکردند و برای آن که نفس سرکش نشود و بار دیگر به سمت گناه نرود، آن را مجازات و «معاقبه» میکردند».
در این کتاب، فرایند خودسازی شهدا در قالب خاطراتی کوتاه و با قلمی روان و صمیمی ارائه شده است. پس از بیان مشخصات هر شهید، خاطرهای از وی با ذکر منبع و راوی نقل شده و در پایان هم توصیههای اخلاقی،کاربردی و مستند به آثار بزرگان بیان میشود. ۷۳ خاطره از شهدای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی که از اقشار و سنین مختلف هستند، نشان میدهد که خدایی شدن با رعایت نکات اخلاقی و اعتقادی برای تزکیه روح، امکانپذیر است.
منبع:انتشارات موسسه فرهنگی حماسه
محل کارش شمال شهر بود. هر روز با کت و شلوار می آمد سر کار. با کت و شلوار قامت ورزشکاری اش بیشتر معلوم بود و جذاب تر نشان می داد. یک روز گرفته و ناراحت به نظرم آمد. توی حال خودش بود. رفتم سراغش. گفتم: « ابراهیم چیزی شده؟» گفت:« نه چیز مهمی نیست.» گفتم : « اگه چیزی هست بگو, شاید بتونم کمکت کنم.» سرش پایین بود. چند لحظه سکوت کرد. معلوم بود از چیزی ناراحت است. خیلی آرام گفت:« چند روزه یه دختر بی حجاب توی این محله بهم گیر داده.گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمی کنم!»
اول چیزی نگفتم و رفتم توی فکر; ولی بعدش زدم زیر خنده. ابراهیم سرش را بلند کرد و پرسید «خنده داره؟! » گفتم « بابا ترسیدم. فکر کردم چی شده؟!» بعد هم نگاهی به قد و بالایش انداختم و گفتم:« با این تیپ و قیافه ای که تو برای خودت درست کردی,خیلی هم عجیب نیست!» گفت:« یعنی چی؟» یعنی به خاطر تیپ و قیافه ام اون حرف رو زده! پوزخندی زدم و گفتم « شک نکن! » روز بعد که آمد, روده به دلم نماند. سرش را تراشیده بود. خبری از کت و شلوار هم نبود. با همان قیافه آمده بود سرکار. روز بعدش , با سر و وضعی ژولیده تر آمد. شلوار کردی و دمپایی پوشیده بود. چند وقت کارش همین بود تا بالاخره از دست دختر هم محله ای و وسوسه هایش راحت شد.
کتاب خودسازی به سبک شهدا / صفحه 95 و 96
هر كس كه در دل براي سرنوشت خود، سرنوشت اين ملت و آينده ايران اسلامي ارزش قائل است آن كسي كه براي استقلال و هويت ملت خود ارزشي قائل است، آن كسي كه از تسلط قدرتهاي بيگانه بيزار است، آن كسي كه برايش آينده اين كشور و اين ملت و آينده دنياي اسلام يك هدف بزرگ محسوب مي شود، آن كسي كه از رنج هاي ملت فلسطين دلش خون است … آن كسي كه مايل است بيش از يك ميليارد مسلمان دنيا قدرت عجيبي را تشكيل بدهند كه بشريت را به سمت كمال هدايت كنند و خودشان در قله كمال قرار بگيرند، آن كسي كه اين احساسات و اين دركها را دارد و حاضر است در اين راه قدمي بردارد او بسيجي است.
بسيج يعني حضور بهترين و بانشاط ترين و باايمان ترين نيروهاي عظيم ملت در ميدان هايي كه براي منافع ملي، براي اهداف بالا، كشورشان به آنها نياز دارد، هميشه بهترين و خالص ترين و شرافتمندترين و پرافتخارترين انسانها اين خصوصيات را دارند. بسيج در يك كشور، معنايش آن زمرهاي است كه حاضرند اين پرچم افتخار را بر دوش بكشند و برايش سرمايه گذاري كنند.
- چرا در تبليغات جهاني و راديوها به بسيج اهانت مي شود؟ بسيج را كه در خور تشويق و تعظيم و تحسين است مورد اهانت و بي مهري قرار ميدهند؟ چون نقش بسيج را در حفظ استقلال ملي، در حفظ غرور ملي در حفظ افتخارات ملي، در تأمين منافع ملي، و بالاخره از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوري اسلامي ميدانند به جد با بسيج دشمنند، امّا دشمني آنها فايدهاي ندارد.
منبع/بلاگفا