اين آيهى شريفهاى كه تلاوت كردند: انّما يخشى اللَّه من عباده العلماء،خشيت را يكى از خصوصيات علما قرار داده است.خب، علما خيلى خصوصيات دارند، اما خشيت را انتخاب كرده است. بعد از ذكر آيات الهى در كوه و دشت و صحرا و باغ و راغ كه درآيات هست، ميفرمايد: «انّما يخشى اللَّه من عباده العلماء». خاصيت علم همين است كه انسان را مشمول اين نعمت بزرگ ميكند، خشيت الهى بر دل انسان سايه مىافكند؛ اين را بايد به دست بياوريم.
شما جوانها آسانتر از من ميتوانيد اين كار راانجام بدهيد. به سن ما كه رسيديد، اگر كسى در دوران جوانى كارى كرده باشد، به دردش ميخورد؛ والّا كارش سخت است.خشيت را امروز در خودتان ايجاد كنيد؛ خشوع در مقابل خدا را امروز براى خودتان فراهم كنيد؛ باب تضرع الىاللَّه را امروز باز كنيد؛نوافل را كه مقرِب الىاللَّه هستند، از امروز شروع كنيد؛ اينها به دردتان ميخورد. اين عمر كه تمام خواهد شد؛ بعضىها به پيرى ميرسند، بعضى نميرسند. اين را هم شما بدانيد؛ فاصلهى بين بيست سالگى و سى سالگى تا هفتاد سالگى و بعد از هفتادسالگى كه ما هستيم، فاصلهى كمى است؛ مثل برق ميگذرد. انسان در بيست سى سالگى خيال ميكند كه حالا اوه، كِى تاهفتاد سالگى؟ نه، مثل برق ميگذرد؛ بعد هم رفتن است. اگر بناست در اين فاصلهى كوتاه، در اين فرصت اندك، حظى ببريم،كارى بكنيم، توشهاى فراهم كنيم، مايهاش را بايد در جوانى فراهم كنيد.
منبع:
حوزه های علمیه
کتاب را حافظه بشریت خوانده اند مجموعه دانش و معارف تاریخ مدّون چند هزار ساله را در کتاب می توان یافت. هیچ کدام از وسایل ارتباطی، ژرفای لازم را در اندیشه و تفکر و حوزه قدرت خلاقیت انسان آن گونه که خواندن و نوشتن پدید می آورد، ایجاد نمی کند. از این رو ترویج کتاب و کتاب خوانی، وظیفه و رسالت اصلی دست اندرکاران فرهنگ و دانش جامعه ما می باشد.
در شرایطی که روابط پیچیده اجتماعی و مشکلات روزمرّه، توان مطالعه را حتی برای علاقه مندان به کتاب کاهش داده است، و وجود رسانه های سمعی و بصری خودی و غیرخودی، به دلیل سهولت برقراری ارتباط، اوقات فراغت آنان را پر می کند و به موازات آن، مشکل گرانی کاغذ و وسایل چاپ، نیازهای مالی دست اندرکاران به ویژه نویسندگان، مترجمان و مؤلفان را تأمین نمی کند، نمی توان برای گسترش عناوین و افزایش تیراژها و کشاندن انسان ها به دنیای کتاب، به شعار و موعظه بسنده کرد.
آثار هلاکت بار و چندجانبه رسانه های ماهواره ای و ابعاد خطرناک و مرموز آن، به اندازه کافی، روشن و چشم گیر است. اثرات سوء تلویزیون و تماشای آن، حتی در بزرگسالان، و نیز دگرگونی هایی که تماشای این جعبه جادو در کاهش قوای فکر جوانان و حتی خردسالان قبل از دوران دبستان برجای می گذارد، جای تردید، باقی نمی گذارد که رهبران جامعه باید همه توان و امکانات موجود خود را بسیج کنند و یک جریان و نهضت عمومی کتاب خوانی را تدارک ببینند.
به نظر نگارنده، این مسأله آن اندازه از اهمیت برخوردار است که حتی باید با اختصاص درآمد حاصله از فروش یک روز نفت در سال برای تهیه وسایل لازم چاپ و نشر، مقدمات توزیع ارزان و حتی در پاره ای از سطوح رایگان کتاب را تدارک دید. پرداختن سوبسید برای کتاب، بدون تردید، از تهیه پنیر و روغن ارزان کم اهمیت تر نیست.
اگر به ضرورت گسترش نشر کتاب و فراگیر شدن کتاب خوانی برای حفظ فرهنگ انسانی و تقویت قدرت دفاعی انسان در برابر یورش پیام آوران ویرانگر، اعتقاد داریم، باید از همه راه های ارشادی و تشویقی، بهره جوییم، و حتی با برگزاری مسابقه های منطقه ای و سراسری، شوق و ذوق را در افراد جامعه، به ویژه جوانان برانگیزیم.
منبع:
مجله طوبی آبان 1386، شماره 23
حكايت عجيبي در مورد اشك بر امام حسين (ع) از ايشان نقل شده است كه خواندن آن در پنجمين سالروز ارتحال ايشان خالي از لطف نيست.
حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل ميكند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» :در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور ميكرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون ميدانست وي به زيارت حضرت علي عليه السلام ميرود او را مسخره ميكرد. حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد شيعه خيلي ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه: تو ميداني اين مخالف چه ميكند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نميتوانيم او را كيفر دهيم. شيعه ميگويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او ميكند بر شما حق پيدا كرده است؟ ! حضرت فرمودند: بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه ميكرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب ميداد بعد همه را ميكشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نميتوانيم او را جزا بدهيم.
آن مرد شيعه ميگويد: از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟ ! مرد شيعه گفت: آري پيام رساندم و پيامي دارم. او خنديد و گفت: بگو چيست؟ مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد كربلا افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت: خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد.«
منبع (ایت الله بحجت /حج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
{وَالْفَجْرِ (1)وَلَيَالٍ عَشْرٍ (2)وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ (3)وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ (4)هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ (5)}
(سوگند به سپيده دم (1) و به شبهاى دهگانه (2) و به جفت و تاق (3) و به شب وقتى سپرى شود (4) آيا در اين براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است (5) )
بهوش باشیم…
بزرگترین فرصت زندگی
پیوند جدیدی با خداوند
بهترین روزهای خداوند
حتی بافضیلت تراز دهه ی آخر رمضان
رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) می فرماید:
« ما من أيام العمل الصالح فيها أحب إلى الله من هذه الأيام»، يعني أيام العشر ، قالوا : يارسول الله ولا الجهاد في سبيل الله ؟ قال « ولا الجهاد في سبيل الله إلا رجل خرج بنفسه وماله فلم يرجع من ذلك بشىء »
( هیچ یک از روزها عمل صالح نزد خداوند دوست داشتنی تر از این روز ها نمی باشد ، یعنی روزهای دهگانه ، گفتند: ای رسول خدا حتی جهاد در راه خدا؟ فرمود: حتی جهاد در راه خدا ، مگر اینکه شخصی با مال وجانش در راه خدا خارج شده وهیچ از آنها را باز نگرداند). [به روایت بخاری ودیگران ]
این فرصتی گرانبهاست
فرصتی برای شروع رابطه ای جدید با خداوند
فرصتی برای جمع آوری نیکیهای غیر قابل شمارش که تمام گناهان گذشته را جبران می نماید
فرصتی برای کسب حسناتی برابر با کسی که مال ، زندگی وجانش را در مسیر جهاد در راه خدا تقدیم نموده باشد..
فرصتی برای تجدید ایمان در درون قلبمان
براستی برای این ده روز چه آماده کر ده ایم؟
خداوند به زمینیان وعده ضیافتی باشکوه در شب اول ماه رمضان
را داده بود؛
اما هلال لاغر ماه، خود را پشت چادر پولک دار شب پنهان می کرد و مردمان، بر پنجه پایشان قد می کشیدند و در آسمان چشم می چرخاندند و ماه را نمی دیدند.
گروهی، از انتظار خسته شدند و میهمانی را فراموش کردند و به خانه هایشان بازگشتند.
گروهی دیگر، چشم به راه ماه ماندند تا روز میهمانی معلوم شود.
اما گروه سوم تصمیم گرفتند زودتر از موعد میهمانی به پیشواز آن بروند…
آن شب ماه را در آسمان دلشان دیدند.
منبع:
سایت گفتگوی دینی