استاد برجسته حوزه و دانشگاه رحمت و مهربانی را اساس جذب پیامبر اکرم(ص) در جریان تبلیغ دین مبین اسلام توصیف کرد و گفت: اگر سبک زندگی مؤمن بر پایه سیره و سبک زندگی حضرت رسول اکرم(ص) استوار شود مسیر تمدن سازی برای جهان اسلام هموار خواهد شد.
حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله فرحزادبه تحلیل سیره و رفتار رسول اکرم(ص) و تشریح جایگاه تمسک به سبک زندگی نبوی در جریان تمدن سازی نوین اسلام پرداخت و اظهار داشت: اگر سبک زندگی مؤمن بر پایه سیره و سبک زندگی حضرت رسول اکرم(ص) استوار شود مسیر تمدن سازی برای جهان اسلام هموار خواهد شد بر این اساس توجه و تأمل در سیره و سبک رفتارهای پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) در الگوی رفتاری حضرت در ارتباط با خانواده، دوستان و دشمنان به صورتی بود که حق مطلوب مخاطب را آنچنانکه بود ادا میکردند.
کارشناس رسانه ملی در مبانی اسلامی با بیان اینکه«رحمت للعالمین» اساس الگوی رفتاری پیامبر اکرم(ص) را شکل داده است، گفت: اگر مؤمن رفتارهای پیامبر گرامی اسلام را الگوی کنشهای فردی و اجتماعی خود قرار دهد مسیر برای ترویج اسلام حقیقی هموار خواهد شد بر این اساس نص آیات قرآن کریم به انسان میآموزد«فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ؛ به برکت رحمت الهی، در برابر آنان مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند.»
محبت اساس جذب در سیره نبوی است
استاد برجسته حوزه و دانشگاه رحمت و مهربانی را اساس جذب پیامبر اکرم(ص) در جریان تبلیغ دین مبین اسلام توصیف کرد و عنوان داشت: اگر مؤمنان و مدعیان پیروان حضرت رسول اکرم(ص) منش و روش رسول خدا را در آداب معاشرت با دیگران حتی با دشمن سرلوحه زندگی قرار دهند در مسیر تحقق اهداف نظام اسلامی در تاریخ شگفتانگیزترین رویدادها ثبت خواهد شد.
دشمن با اسلام هراسی به نبال حذف سیره نبوی از تاریخ اسلام است
حجتالاسلام والمسلمین فرحزاد به هجمههای دشمن در حوزه فضای مجازی و حضور تکفیر در حوزه ایجاد اسلام هراسی اشاره کرد و گفت: از اسلام چهره خشنی در جامعه جهانی ایجادشده است؛ بر این اساس بازگو کردن و احیاء سیره نبی گرامی اسلام(ص) مقدمه ترویج حقیقی اسلام در سبک تبلیغ نبوی است.
کارشناس رسانه ملی حب به اهلبیت(ع) را اساس مبانی اسلامی اسلام را توصیف کرد و گفت: رسول خدا(ص) فرمودند«اساس الاسلام حبی و حب اهلبیت؛ اساس اسلام، دوستی من و اهلبیت من است.» بر اساس نص این روایت مهر و محبت به پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) مقدمه فهم صحیح و دریافت اسلام است./
منبع:http://www.rasanews.ir/detail/News/463960/19
ماه ربيع الاول، سومين ماه تاريخ هجري قمري و از ماههاي معروف و سرنوشت ساز تاريخ اسلام است.
حوادث و رويدادهاي مهمي در اين ماه به وقوع پيوست كه سرنوشت بشريت را دگرگون ساخت، بدين جهت از جايگاه مهم و ويژهاي برخوردار است و مسلمانان عالم هميشه آن را با ديدگاه خاصي مينگرند.
گرچه ربيع الاول بسان ساير ماههاي سال توأم با حوادث تلخ و شيرين و رويدادهاي تأسف بار و سرورآفرين است، وليكن با وجود چند رويداد حزنانگيز، در نزد شيعيان، اما به خاطر وقايع شادي آفرين از ايام مسرت بخش و دلنواز محسوب ميگردد.
روز هشتم ربيع الاول، روز وفات امام حسن عسگرى عليه السلام است. پس سزاوار است در اين روز اندوهگين باشد، بخصوص با در نظر گرفتن اين كه صاحب مصيبت حضرت امام عصر (عج ) است؛ پس بايد آن امام عليه السلام را با هر زيارتى كه به ذهنش مى رسد زيارت کرده و به امام زمان عليه السلام تسليت بگويد.
روایت ابوسهل نوبختی از انتقال امامت به امام زمان (عج)
شيخ طوسی در كتاب غيبت از احمد بن على رازى و او از محمد بن على و او از عبيد اللَّه بن محمد بن جابان دهقان از ابو سليمان داود بن غسان بحرانى روايت نموده كه گفت: بخدمت ابو سهل اسماعيل بن على نوبختى رسيدم و سلام نمودم، ابو سهل گفت: ولادت (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب صلوات اللَّه عليهم اجمعين در سامره بسال 256 اتفاق افتاد. مادرش صيقل، و كنيه اش ابو القاسم مي باشد، و همين كنيه است كه پيغمبر خبر داده و فرمود: نام او چون نام من و كنيه اش مثل كنيه من است، لقبش مهدى و حجت و منتظر است و هم او صاحب الزمان مي باشد.
روایت انتقال امامت از امام عسگری علیه السلام به امام زمان عج
سپس ابو سهل گفت: در مرض مرگ امام حسن (عسكرى عليه السّلام) روزى من در خدمتش بودم، حضرت به عقيد خادم خود كه غلامى سياه چهره و اهل نوبه «1» بود و پيش از آن حضرت خدمتكار پدرش امام على النقى بود. و امام حسن عسكرى عليهما السلام را بزرگ كرده بود، فرمود: اى عقيد! قدرى آب مصطكى براى من بجوشان عقيد هم آب را روى اجاق نهاد، و صيقل مادر امام زمان عليه السّلام آن را بخدمت حضرت آورد.
حضرت كاسه را گرفت و خواست بياشامد ولى دست مباركش لرزيد و بدندان نازنينش خورد و سپس آن را بزمين نهاد. آنگاه رو كرد بعقيد و فرمود: برو باندرون كه مي بينى كودكى در سجده است، او را نزد من بياور.
ابو سهل مي گويد: عقيد گفت: وقتى باندرون براى جستجوى او رفتم، ديدم كودكى سجده ميكند، و انگشت سبابه «2» خود را بسوى آسمان گرفته است، من سلام كردم و او نمازش را كوتاه كرد، سپس گفتم: آقا شما را مى طلبد كه بخدمتش درآئى. در اين وقت مادرش صيقل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.{چون عرب موقع سب كردن يعنى بدگوئى باشخاص با آن بطرف مقابل اشاره ميكرد، آن را «سبابه» گفتند.}
ابو سهل مي گويد: موقعى كه بچه خدمت حضرت رسيد، سلام كرد. رنگش همچون درّ (سفيد) موهاى سرش كوتاه و ميان دندانهايش باز بود. وقتى امام حسن عسكرى عليه السّلام او را ديد، گريست و فرمود: اى آقاى خاندانم! اين آب را بمن بده كه من اينك بسوى خداى خود ميروم. بچه كاسه آب جوش را برداشت و بدهان پدر بزرگوارش نزديك ساخت تا آن را نوشيد.
آنگاه امام حسن عسكرى عليه السّلام فرمود: مرا آماده نماز كنيد. بچه حوله اى در دامن امام پهن كرد و بدين گونه حضرت، يك يك اعضا را شست و سر و پاى را مسح نمود. آنگاه امام حسن عسكرى عليه السّلام فرمود:
اى فرزند! بتو مژده ميدهم كه صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمين توئى. تو فرزند من و جانشين من مي باشى. از من متولدشدها ى و تو (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب (عليهم السلام) مي باشى و هم از نسل پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و خاتم ائمه طاهرين هستى.پيغمبر (ص) مژده تو را داده و نام و كنيه تو را تعيين فرموده است. اين را پدرم از پدران پاك سرشتش بمن اطلاع داد. صلى اللَّه على اهل بيت ربنا انه حميد مجيد
حضرت اين را فرمودو همان موقع رحلت نمود. صلوات اللَّه عليهم اجمعين.
مردی که هیچگاه در برابر تهدیدها و زورگویی های مستبدانی چون رضا خان سر فرود نیاورد و در نهایت نیز در همین مبارزه به شهادت رسید.
* مدرس در آیینه کلام امام خمینی رحمه الله
امام خمینی (ره) مکرر از مرحوم مدرس به عنوان نمایندۀ واقعی مردم و حامی استقلال، امانت دار ملت و مبارزه گر با قلدران روزگار خود یاد می کند و در سخنانش می فرماید: «شما ملاحظه کرده اید، تاریخ مرحوم مدرس را دیده اید؛ یک سیّد خشکیدۀ لاغر (عرض می کنم با لباس کرباس)… یک همچون آدمی در مقابل آن قلدری که هرکس آن وقت را ادراک کرده می داند، که زمان رضا شاه غیر از زمان محمد رضا شاه بود، آن وقت یک قلدری بود که شاید تاریخ ما کم مطّلع بود، در مجلس در مقابل او آن طور ایستاد. یک وقت رضا شاه گفته بود: سید چه از جان من می خواهی؟ گفته بود: می خواهم که تو نباشی، می خواهم تو نباشی».
(صحیفه امام، جلد 16صفحه452)
همچنین در قسمتی از حکم تاریخی امام، مورخه 28 شهریور 1363ش، مبنی بر بازسازی مزار مدرس آمده است:
«… در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است، ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می نمود و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی تواند درک کند. ملت ما مرهون خدمات و فداکاری های او است و اینک با سربلندی از بین ما رفته، بر ما است که ابعاد روحی و بینش سیاسی – اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف و دور افتاده او را تعمیر و احیا نماییم»
(صحیفه امام، ج 19، ص 74؛)
* شهید مدرس در کلام مقام معظم رهبری
مگر خصوصیت مدرّس چه بود؟ از مدرّس عالِمتر هم داشتیم. مدرّس خصوصیت عمدهاش این بود که” هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگرى در او اثر نمىکرد. همان وقتى که علىالظّاهر فضا را بر ضدّ او آنچنان متشنّج کرده بودند که علیهش شعار مىدادند، او ایستاد و حرف خودش را زد. این خصوصیت یک نماینده خوب در مجلس است. بعضیها زود مرعوب مىشوند! من بارها عرض کردهام که قدرتهاى استکبارى - یعنى همین قدرتهاى سلطهگرِ جهانى - که مرتّب روى این کشور و آن کشور دست مىاندازند و دولتها و ملتها را زیر یوغ خودش مىکشانند، عمده کارشان از ترساندن مىگذرد. قدرت واقعیشان آن قدر نیست که بر زبان مىآورند. بدیهى است این همه که اینها با این انقلاب و با این کشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاکنون این انقلاب اینطور رشد نمىکرد و اینگونه نمىماند
86/12/09(بیانات در دیدار اعضای انجمنهاى اسلامى دانشآموزان)
فریادهاى مرحوم آیتاللَّه مدرس در صحن مجلس ملى آن روز در مقابلهى با رضاخان و دیگران و دیگران، در مقابله با آن قرارداد خائنانهاى که آن روز داشتند مىبستند که همهى کشور را تحویل انگلیسها بدهند. اینها برقه ایى در این فضا روشن کرد؛ دلها را روشن کرد، عزمها را محکم کرد. نهضت به وسیلهى پیشروان این فکر شروع شد، رهبرى الهى و با عزم و اردهاى مثل امام، خداى متعال در اختیار ملت گذاشت؛
78/11/26(بیانات در دیدار کارگزاران حج )
منبع:
مارا نمانده است دگر وقت گفت گو حسین / تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو حسین
از خار گر چه گرد حرم پاک کرده ای / تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو حسین
تنها گذاشتیم تنت را و می رویم / اما سر تو همسفر ماست کو به کو حسین
بی تاب نیستیم…خداحافظت حسین / بی آب نیستیم…. خداحافظت حسین
منبع: با تصرف
مجموع غزلیات حق السکوت/محمد مهدی سیار/ص76
این آفتاب مشرقی بی کسوف را / ای ماه سجده آر و بسوزان خسوف را
«لاتقربوا الصلاه»* مخوان و بهم مزن / این مستی، بهم زده نظم صفوف را
نقاره ها به رقص کشند اهل زهد را / شاعر کند خیال تو هر فیلسوف را
می ترسم از صفای حرم با خبرشود / حاجی و نیمه کاره گزارد وقوف را
این وازه ها کم اند برای سرودنت / باید خودم دوباره بچینم حروف را
روح القدس بیا نفسی شاعری کنیم / خورشید چشم های امام رئوف را
*قرآن کریم:لا تقربوا الصلاه و انتم سکری، درحال مستی نزدیک نماز نشوید
منبع:
حق السکوت/محمد مهدی سیار/ص70