حضرت خديجه عليهاالسلام در 24 سال زندگي مشترك با پيامبر گرامي اسلام، خدمات بسياري براي آن بزرگوار و دين اسلام انجام داد. حمايتهاي مالي، روحي، عاطفي از حضرت محمد صلي الله عليه وآله، تصديق و تأييد پيامبر در روزگاري كه هيچ كس تأييدش نمي كرد و ياري ايشان در برابر آزار مشركان، گوشه هايي از اين خدمات ارزشمند است. حضرت خديجه عليهاالسلام پس از ازدواج با پيامبر، دارايي اش را به ايشان بخشيد تا آن را هرگونه ميخواهد مصرف كند.[1] رسول گرامي اسلام در اين زمينه ميفرمايد: «هيچ ثروتي به اندازه ثروت خديجه عليهاالسلام براي من سودمند نبود».
حضرت خديجه عليهاالسلام ، اين بانوي بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پيامبر ايمان آورد، بلكه او را در برابر سختي ها و تكذيب مشركان و بدخواهان ياري داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شكنجه مشركان بر رسول خدا صلي الله عليه وآله سخت آيد. هنگامي كه رسول الله صلي الله عليه وآله با باري از مصيبت و اندوه به خانه مي آمد، خديجه او را دلداري مي داد و نگراني را از ذهن و خاطرش مي زدود.
او اولين زني بود كه به اسلام گرويد;[2] چنان كه علي بن ابيطالب (ع) اولين مردي بود كه اسلام آورد. اولين زني كه نماز خواند، خديجه بود. او انساني روشن بين و دور انديش بود. با گذشت، علاقه مند به معنويات، وزين و با وقار ، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به اخبار آسماني بود . همين شرافت براي او بس كه همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت.
خديجه از كتب آسماني آگاهي داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را «ملكه بطحاء» مي گفتند. از نظر عقل و زيركي نيزبرتري فوق العاده اي داشت و مهمتر اينكه حتي قبل از اسلام وي را«طاهره» و «مباركه» و «سيده زنان» مي خواندند.
جالب اين است او از كساني بود كه انتظار ظهور پيامبر اكرم (ص) مي كشيد و هميشه از «ورقه بن نوفل» و ديگر علما جوياي نشانه هاي نبوت مي شد. اشعار فصيح و پر معناي وي در شان پيامبر اكرم (ص) از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مي كند.
خديجه، در عصر جاهليت «طاهره» خوانده مي شد. همچنين منابع كهن درباره او نوشتهاند: رسول خدا خديجه را دوست داشت و به او احترام مي گذارد و در بعضي كارها با او مشورت مي كرد. او وزير صدق و راستي بود[3] و نخستين زني است كه به پيامبر ايمان آورد و پيامبر تا وقتي كه خديجه زنده بود، هرگز همسر ديگري برنگزيد. تمام فرزندانش بجز ابراهيم از خديجه بودند.
پي نوشت: ———————-
[1] . سيد محسن امين، سيره معصومان، مترجم حجتي كرماني، تهران، سروش، 1376، ج5، ص18.
[2] . رسول جعفريان، سيره رسول خدا، قم، دليل ما، 1383ش، ص235.
[3] . سبط بن جوزي، شرح حال و فضائل خاندان نبوت، مترجم محمد رضا عطايي، مشهد، آستان قدس، 1379ش، ص400.
برچسب
درهاي بهشت دراين ماه گشوده است. از پروردگار خود بخواهيد كه آنها را بر روي شما نبندد و درهاي جهنم دراين ماه بسته است، از خدا بخواهيد كه آنها را بر روي شما نگشايد. شياطين دراين ماه در غل و زنجيرند. از خدا بخواهيد كه آنها را بر شما مسلط نگرداند.
به گزارش مشرق، رسول گرامي اسلام(ص) در آخرين روزهاي ماه شعبان با ايراد خطبه اي نوراني که به خطبه شعبانیه معروف است، وظايف روزهداران را در ماه مبارك رمضان مشخص كردند. در اين خطبه حضرت به بيان فضايل و اهميت اين ماه شريف و بايدها و نبايدهاي آن پرداختند و منشور اخلاقي اين ماه را تبيين فرمودند.
***
اي مردم!
ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوي شما روكرده است. ماهي كه نزد خدا، بهترين ماههاست و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست؛ ماهي كه در آن شما را به مهماني خدا دعوت كردهاند و شما در آن از اهل كرامت خدا شدهايد.
نفسهای شما در آن ثواب تسبيح و ذكر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت. اعمال شما در آن پذيرفته است و دعاهاي شما مستجاب؛ پس از پروردگار خويش با نيتهای راستين و دلهای پاك، بخواهيد كه توفيق روزه اين ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنايت فرمايد. شقي و بدبخت، كسي است كه در اين ماه بزرگ، از آمرزش خدا بي بهره باشد.
دراين ماه با گرسنگي و تشنگيتان، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را به ياد آوريد. به فقيران و درماندگان كمك و تصدق كنيد. به پيران و كهنسالان احترام و ارج بنهيد. به كودكانتان ملاطفت و مهرباني كنيد. با خويشاوندان ارتباط داشته باشيد. زبان خود را از گفتار ناشايست نگاه داريد. ديدگان خود را از ديدن ناروا و حرام بپوشانيد و گوشهای خود را از شنيدن آنچه نادرست است، بازداريد. با يتيمان مردم مهرباني كنيد تا بعداز شما با يتيمان شما مهرباني كنند. از گناهان خود به سوي خدا توبه و بازگشت كنيد. در اوقات نماز، دستهای خود را به دعا برداريد، زيرا كه وقت نماز، بهترين ساعتهاست و در اين اوقات، حق تعالي با رحمت، به بندگانش مينگرد و اگر با او مناجات كنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا كنند لبيكشان گويد و اگر از او بخواهند عطا كند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.
اي مردم!
جان هايتان در گرو اعمال شماست، پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج كنيد.
پشت شما از بار گناهان سنگين است، پس با طول دادن سجدهها، آنها را سبك گردانيد و بدانيد كه حق تعالي به عزت خود سوگند ياد كرده است كه نمازگزاران و سجدهكنندگان دراين ماه را عذاب نكند و در روز قيامت آنها را از آتش دوزخ درامان دارد.
اي مردم!
هر كه از شما روزه دارمؤمني را دراين ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزادكردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت. برخي از اصحاب گفتند: يا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نيستيم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزهداران، از آتش جهنم بپرهيزيد، اگرچه به نصف دانه خرما و يا يك جرعه آب باشد.
اي مردم!
هر كه اخلاق خود را در اين ماه نيكو كند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز كه قدمها، برآن بلغزد. هر كه دراين ماه كارهاي غلامان و مستخدمان خود را سبك گرداند، خدا در قيامت حساب او را آسان كند. هر كه در اين ماه از آزار رساندن به مردم خودداري كند، حق تعالي، روز قيامت، خشم خود را از او باز دارد. هر كه در اين ماه يتيم بي پدري را گرامي دارد، خدا او را در قيامت عزيز گرداند. هر كه در اين ماه صله رحم كند و با خويشان بپيوندد، خدا او را در قيامت به رحمت خود واصل گرداند و هركه در اين ماه رابطه اش را با خويشان قطع كند، خداوند در قيامت رحمت خود را از او دريغ نمايد. هر كه دراين ماه نماز مستحبي بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و كسي كه نماز واجبي بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب در ماههای ديگر را به او عطا كند. هر كه دراين ماه بسيار بر من صلوات فرستد، خداوند كفه سبك اعمال او را سنگين گرداند. كسي كه در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثواب كسي را دارد كه در ماههای ديگر قرآن را ختم كرده باشد.
اي مردم!
درهاي بهشت دراين ماه گشوده است. از پروردگار خود بخواهيد كه آنها را بر روي شما نبندد و درهاي جهنم دراين ماه بسته است، از خدا بخواهيد كه آنها را بر روي شما نگشايد. شياطين دراين ماه در غل و زنجيرند. از خدا بخواهيد كه آنها را بر شما مسلط نگرداند.
علي(ع) مي فرمايد: در اين حال از جا برخاسته و عرض كردم، اي پيامبرخدا! برترين اعمال در اين ماه چيست؟
حضرت فرمود: اي اباالحسن! برترين اعمال دراين ماه پرهيز از محرمات است.
(وسایل الشیعه –کتاب روزه ؛ بحارالانوار، ج 96، ص157)
منبع: کیهان
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، قیام 15 خرداد سال 1342 یکی از نقاط عطف تاریخ ایران معاصر است؛ بهطوریکه میتوان گفت نخستین جرقههای انقلاب اسلامی در این قیام زده شد. اما این قیام حادثهای نبود که یکشبه اتفاق بیفتد، بلکه از سالها قبل زمینههای آن فراهم شده بود؛ کودتای 28 مرداد 1332، آغاز دوران سرکوب و خفقان، برقراری روابط مجدد با انگلیس، واگذاری نفت ایران به شرکتهای نفتی اروپایی و آمریکایی، سلطهی سیاسی آمریکا در ایران، غائلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید، تهاجم به مدرسهی فیضیه و سرانجام سخنرانی تاریخی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای 1342 بسترهای لازم را برای شکلگیری این قیام فراهم کردند.
قتل عام و سرکوب شدید قیام 15 خرداد به همراه بازداشت امام خمینی و دیگر علما توسط رِژیم شاه، که خود نشان از رویارویی آشکار حکومت با نیروهای مذهبی بهویژه بعد از کشتار مدرسهی فیضیه داشت، واکنشهای زیادی را در داخل و خارج از ایران نسبت به این وقایع برانگیخت؛ روحانیون و حوزههای علمیه داخل و خارج از کشور در صدر این واکنشها، به طرق مختلف، اعتراض خود را به اقدامات رژیم نشان دادند و خواستار آزادی امام خمینی و دیگر علما شدند. نوشتار حاضر به بررسی چگونگی این واکنشها اختصاص دارد و نحوهی برخورد علما و نیروهای مذهبی داخل و خارج از کشور را در جریان حوادث 15 خرداد 1342 مورد بررسی قرار داده است.
قیام 15 خرداد
سخنرانی آتشین امام خمینی در عصر عاشورای 1342 در راستای محکومیت رژیم شاه و کشتار مدرسهی فیضیه، باعث دستگیری و انتقال امام خمینی به تهران شد. همزمان با دستگیری امام خمینی، آیتالله قمی در مشهد و آیتالله محلاتی نیز در شیراز دستگیر شدند و ساواک در مدت کوتاهی 53 نفر دیگر از علمای تهران و شهرستانها را نیز دستگیر و زندانی کرد.
با انعکاس خبر دستگیری امام و دیگر علما، در 15 خرداد، موج عظیم اعتراض عمومی از قم شروع شد و به سرعت به شهرهای دیگر سرایت کرد؛ تظاهرات اعتراضآمیز در شهرهای تهران، ورامین، قزوین، کاشان، مشهد، تبریز، شیراز، اصفهان و چند شهر دیگر به راه افتاد. اما نبود برنامه برای تظاهرات و خودجوش بودن حرکت اعتراضآمیز مردم، باعث شد دولت امکان سرکوب شدید تظاهرکنندگان را بیابد. لذا شاه دستور تیراندازی به مردم را صادر کرد و بدین ترتیب، قتل عام فجیعی در 15 خرداد اتفاق افتاد؛ قتل عامی که شاه اعلام کرد ابداً از بابت دستور آن متأسف نیست.[2]اما این اقدامات رژیم شاه بیپاسخ نماند و با واکنش شدید علما و روحانیون داخل و خارج از کشور مواجه شد.
واکنش علما در داخل کشور
واکنش علما و روحانیون داخل کشور به دستگیری امام خمینی و دیگر علما به چند صورت بود؛ واکنش اول به شکل ارسال تلگراف، صدور اعلامیه و فرستادن نامه صورت گرفت. تلگرافهای زیادی از طرف علما از شهرستانهای مختلف به تهران ارسال شد که برخی خطاب به مجامع حکومتی بوده است و ضمن انتقاد از حکومت، خواستار آزادی امام و سایر دستگیرشدگان شده بود (مانند تلگراف انتقادآمیز آیتالله شاهرودی و آیتالله میلانی به شاه) و برخی دیگر به زندان قصر و نزد امام ارسال و برای ایشان آرزوی سلامتی شده بود (مانند تلگراف 61 روحانی قزوین و همچنین تلگراف 13 نفر از علمای خرمآباد، قم و شهر ری به امام)؛[3] البته ناگفته نماند که همزمان با تلگرافها، اعلامیههایی نیز از سوی علما و در انتقاد از دولت صادر شد که بهعنوان نمونه، میتوان به اعلامیهی آیتالله گلپایگانی اشاره کرد که دولت را به باد انتقاد گرفته و خواستار آزادی هرچه سریعتر امام و سایر دستگیرشدگان شده بود.
آیتالله میلانی نیز بعد از ورود به تهران با انتشار اعلامیههایی با عناوین «ملت مسلمان ایران» و «ملت مسلمان و ستمدیدهی ایران» با لحن بسیار تندی اقدام جائرانهی حکومت از قبیل کشتار، شکنجه، ضربوشتم و… را مورد انتقاد قرار داد و ضمن حمایت از امام خمینی و دیگر علمای بزرگ، خواستار خاتمه و توقیف و شکنجهی رجال و افراد صالح شد. ایشان همچنین به ملت توصیه کرد که به خانوادههایی که سرپرستشان در جریان حوادث اخیر کشته شده یا زندانی میباشند توجه نمایند
علاوه بر این، برخی از علما طی مکاتبات و نامههایی که به علمای نجف اشرف فرستادند، وقایع اتفاقافتاده را به اطلاع آنها رساندند. بهعنوان نمونه، آیتالله میلانی در نامهای به نجف وقایع اتفاقافتاده در پانزده خرداد را به آگاهی علما و مراجع نجف، از جمله آیتالله خویی، رساند.
واکنش دیگر علما و روحانیون به صورت خودداری از اقامهی نماز جماعت جلوهگر شد؛ بهعنوان مثال، در واکنش به حوادث 15 خرداد، ائمهی جماعات مسجد گوهرشاد در مشهد از اقامهی نماز جماعت خودداری کردند و حتی علمای مدافع دربار هم به حمایت از علمای دستگیرشده پرداختند.
اقدام به مهاجرت، یکی دیگر و در واقع مهمترین واکنش علما و روحانیون نسبت به جنایات رژیم در جریان حوادث 15 خرداد بود؛ البته در تاریخ ایران این اولین باری نبود که مهاجرت با انگیزهی دینی و سیاسی اتفاق میافتاد، بلکه پیش از این نیز در جریان مشروطه، علما و مراجع با مهاجرت صغری و کبری به مقابله با نظام سیاسی حاکم پرداخته بودند، با این تفاوت که این بار مهاجرت نه از تهران به شهرستان بلکه برعکس از شهرستان به تهران صورت میگرفت.
بدین ترتیب، علما و روحانیون از شهرستانهای مختلف دست به مهاجرت زده و هنوز 35 روز از قیام 15 خرداد و دستگیری امام نگذشته بود که گروهی از آنها وارد تهران شدند. به دنبال این اقدام علما، شاه تصمیم گرفت جلو مهاجرت را بگیرد و مانع ورود دیگر روحانیون به تهران شود. برهمین اساس، دولت به هواپیمای حامل آیتالله میلانی، که عازم تهران بود، دستور بازگشت داد و بعضی از علما را مجبور به بازگشت به شهرهای خودشان کرد. اما دیری نگذشت که در این سیاست تجدیدنظر شد و مهاجرت علما ادامه یافت (شاید بتوان گفت ترس از عواقب گسترش اعتراض در سراسر ایران از یکسو و تلاش برای بیاهمیت نشان دادن مهاجرت علما از سوی دیگر یکی از دلایل اصلی این تجدیدنظر بوده است) به هر حال علما و روحانیون از شهرهای مختلف در واکنش به دستگیری امام و دیگر اقدامات رژیم در سرکوب قیام 15 خرداد راهی تهران شدند.
بنا به گزارش اسناد ساواک، اسامی این مهاجرین به شرح زیر است
بدین ترتیب، با حضور مهاجران در تهران، آنها دست به تشکیل جلسات متعددی زدند و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات رژیم اعلام کردند. جو عمومی نیز به نفع علما بود و مردم از آنها حمایت میکردند. در نتیجه، شاه بهناچار عقبنشینی کرد و با اعلام عدم آسیبرسانی به امام خمینی، اجازه داد که نمایندهی علما شخصاً با امام ملاقات کند. بدین ترتیب، جو عمومی با آزادی موقت امام و یارانش آرام گردید و مهاجرت 14روزهی علما با موفقیت پایان پذیرفت
واکنش علمای خارج از کشور
گفتنی است که واکنش علما به حوادث 15 خرداد 1342 به داخل ایران محدود نشد؛ بلکه علما، مراجع و حوزههای علمیه در دیگر کشورهای اسلامی نیز واکنشهای قابل توجهی از خود نشان دادند که در ادامه به آن میپردازیم.
حملهی ایادی حکومت پهلوی به مدرسهی فیضیه در قم و به دنبال آن حوادث نیمهی خرداد، موجب شد تا حوزهی نجف، که پیوند استواری با حوزههای علمیهی ایران داشت و بسیاری از مراجع و طلاب آن در اصل ایرانی بودند، با صدور اعلامیه و ارسال تلگراف در حمایت از روحانیون و تقبیح رفتار حکومت ایران از خود واکنش نشان دهند. در مدارس مذهبی نجف نیز وعاظ به سخنرانی علیه دولت ایران پرداختند و اجتماعات متعددی در این شهر و دیگر شهرهای عراق از جمله کربلا و کاظمین توسط علما و ایرانیان مقیم برپا شد. اعلامیههای متعددی توسط مراجع منتشر شد و علما با دیگر کشورهای اسلامی تماس گرفتند تا حرکتی عمومی در حمایت از قیام و خیزش مردم ایران و بر ضد رژیم شاه انجام دهند.
گزارش اطلاعات خارجی ساواک در این خصوص مینویسد: «… مراجع روحانی اماکن متبرکه… مصمم هستند به وسائل مقتضی از طریق انتشار اعلامیه و بیانیه و همچنین سخنرانی از منابر و تکایا احساسات مردم شیعه را علیه مقامات عالیه دولت شاهنشاهی برانگیزند.»
در صدر واکنشهای علمای خارج از ایران، مواضع آیتالله حکیم، آیتالله سید عبدالله شیرازی و آیتالله خویی قرار داشت؛ آیتالله حکیم که از سال 1341 در همهی حوادث و منازعات میان رژیم شاه و روحانیت، از مواضع علمای ایران حمایت کرده بود، در جریان سرکوب قیام 15 خرداد نیز طی تلگرافی به آیتالله آشتیانی، ضمن محکومیت اقدامات رژیم شاه، اعلام داشت: «خبر حوادث خونین ایران را که همواره موجب شدت یافتن زخمهای حوادث گذشته بسیار نزدیک میباشد، دریافت داشتم. یقین دارم اصرار مسئولین امور در پیروی از سیاست کوبیدن و ارعاب مردم در فاصلههای پیدرپی، کاشف از عجز آنها در ادارهی امور مملکت است. باید از اینگونه سیاستبازی بهراسند که به طور قطع، آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت و اندیشهی بد، دامنگیر صاحبش خواهد شد. نفرت و انزجار شدید ما را به مسئولین امور از این نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنین، به خصوص طبقهی روحانیون ابلاغ نمایید…»
آیتالله سید عبدالله شیرازی از دیگر مراجع نجف نیز 7 روز بعد از حوادث نیمهی خرداد در ایران، ضمن محکوم کردن اقدامات رژیم، خطاب به تمام مسلمانان خواستار قیام آنها برای کمک به برادران ایرانی شد. آیتالله خویی نیز در تلگرافی به آیتالله میلانی، از اقدامات ایشان در حمایت از علمای دستگیرشده در جریان حوادث نیمهی خرداد تشکر کرد.ایشان همچنین، در اطلاعیهای، دولت ایران را از مصادیق دولتهای ظالم معرفی و اعلام کرد: «… نظر به اینکه دولت فعلی ایران برای پیشرفت مقاصد شوم خود (که مخالف مقررات دین اسلام است) از هرگونه تعدی و ظلم… مضایقه ندارد، بر هر فردی از افراد مسلمانان… واجب است از همکاری با این دولت خائن خودداری نمایند…»
اقدامات علما و روحانیون عراق و بهویژه مراجع نجف در حمایت از امام خمینی و قیام مردم ایران به اندازهای شدید و گسترده بود که دولت عراق علیرغم اختلافاتی که با رژیم شاه داشت، به مقابله با آنها پرداخت و تا آنجا پیش رفت که به 120 نفر از روحانیون، که متهم به تحریک شیعیان عراق بودند، ابلاغ کرد که خاک این کشور را ترک کنند. البته ناگفته نماند که در کنار علمای عراق، علمای شیعهی لبنان هم در اعلامیههایی اعمال رژیم شاه در حمله به مردم و روحانیون را محکوم کردند
حمایت از علما و روحانیون ایران و ابراز انزجار از قتل عام مردم در جریان سرکوب قیام 15 خرداد به علما و روحانیت شیعه محدود نشد، بلکه واکنش برخی از علمای اهل سنت را نیز به دنبال داشت؛ بهطوریکه شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر، طی اعلامیهای در تاریخ بیست خرداد 1342، از عموم مسلمانان خواست که از علمای مجاهد ایران حمایت کنند. او در این اعلامیه از دستگیری علما بهعنوان داغ ننگی بر پیشانی بشریت نام برد و گفت: «… به شما مسلمانان هشدار میدهم، به مسلمانان همهی کشورها و به ملت مسلمان ایران که این تجاوز و دستاندازی بیشرمانه را بهسادگی، نگاه نکنید و با تمام نیرو برای نجات علمای ایران از چنگال دژخیمان دیکتاتور ایران مبارزه کنید…»
البته شیخ محمود شلتوت به این اعلامیه اکتفا نکرد و در حمایت از روحانیت ایران، تلگرافهایی نیز به آیتالله حکیم و آیتالله میلانی ارسال کرد. وی همچنین در این راستا، ضمن ارسال تلگرافی به پاپ، اقدامات رژیم شاه در ایران را مورد نکوهش قرار داد. اعلامیهی شیخ شلتوت بازتاب جهانی داشت و خبرگزاریهای مختلف در سطح جهان به آن اشاره کردند؛ بهعنوان مثال خبرگزاری آلمان در 11 ژوئن (21 خرداد) خبر اعتراض شیخ شلتوت را گزارش داد و نوشت: «شیخ شلتوت امروز اقدامات مقامات ایران علیه رهبران مذهبی آن کشور تقبیح کرد. او اعلام کرد روحانیون ایران به جرم اجرای تعالیم اسلام مورد شکنجه و بدرفتاری قرار گرفتهاند. او اقدامات دولت ایران را تجاوز به حقوق انسان خواند و مسلمان همهی کشورها را به کمک برای حفظ جان رهبران مذهبی ایران دعوت کرده است…»
مقامات رژیم شاه در واکنش به مواضع شیخ شلتوت تلاش کردند، در یک گزارش ساختگی، نشان دهند که مواضع وی بازتاب سیاستهای جمال عبدالناصر باشد و دیگر علمای مصر با شیخ شلتوت مخالف هستند. اما واقعیت آن است که بازتاب جهانی مواضع شیخ شلتوت آنها را به هراس افکنده بود.
در نهایت، واکنش علما و روحانیون داخل ایران به دستگیری امام و فجایع 15 خرداد که از حمایت و همراهی علمای شیعه و مسلمان خارج از کشور نیز برخوردار بود نتیجه داد و رژیم شاه را مجبور به عقبنشینی کرد.
فرجام
قیام 15 خرداد 1342 نقطهی عطفی در جنبشهای تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام بهشمار میرود. دستگیری امام خمینی، سرکوب شدید این قیام و موجهای گستردهی دستگیری روحانیون و نیروهای مذهبی حاکی از تلاشهای رژیم برای خاموش کردن شعلههای نهضت امام خمینی بود؛ اما این اقدامات رژیم با واکنش شدید علما، روحانیون، مراجع و حوزههای علمیهی داخل و خارج کشور مواجه شد و نتیجهای معکوس به بار آورد؛ چرا که نه تنها رژیم در مقابل اقدامات علما مجبور به عقبنشینی شد، بلکه این مبارزه تجربهی گرانقدری به دست داد که با رهبری امام خمینی تداوم یافت و به انقلاب اسلامی ختم شد.
منبع:برهان
انشاء الله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست.
شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائكه ، شما را مراقبت می كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند.
شاید این وصفی كه برای حضرت صاحب (سلام الله علیه) ذكر شده است دنبال همین آیه شریفه كه می فرماید كه:
قل انما اعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی
دنبال همین معنا باشد كه همه باید قیام بكنیم، قیام واحد كه بالاترین قیام همان آن شخص واحداست و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. می گویند والعصر ان الانسان لفی خسر عصر، انسان كامل است، امام زمان (سلام الله علیه) است یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان كامل( ان الانسان لفی خسر)
حالا ببینید كه تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان (سلام الله علیه) هفته ای دو دفعه، به حسب روایت؛ من می ترسم ما كه ادعای این را داریم كه تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر یك فرزندتان خلاف بكند شما شرمنده می شوید، اگر این نوكر شما خلاف بكند شما شرمنده اید. در جامعه آدم شرمنده می شود كه پسرش این كار را كرده یا نوكرش این را كرد یا اتباعش این كار را كرده. من خوف دارم كه كاری بكنیم كه امام زمان (سلام الله علیه) پیش خدا شرمنده بشود. نكند یك وقت خدای نخواسته یك كاری از ماها صادربشود كه وقتی نوشته برود، نوشته هائی كه ملائكة الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود، ذره هائی كه بر قلب های شما می گذرد رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد، زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. كسانی كه مراقبت می كنند اینها را، نكند كه خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (سلام الله علیه) یك وقت چیزی صادر بشود كه موجب افسردگی امام زمان (سلام الله علیه) باشد. مراقبت كنید از خودتان، پاسداری كنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما، در دفتری كه پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور كه آنهاپاسداری می كردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری كنید تا ثبت بشود آنجا.
زکات، انسانی ترین و عاطفی ترین احکام دین است. حضرت (ص) می فرماید: زکات خوراکی برای فقرا قرار داده شده است. عاطفی ترین چیز هم همین است که انسان بتواند شکم گرسنه ای را سیر کند.
به گزارش قدس آنلاین، نخستین اجلاس ملی زکات با حضور آیت الله عالمی نماینده ولی فقیه در امر زکات و حجت الاسلام محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز و آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله رشاد صبح امروز سه شنبه ۱۱ خردادماه در سالن آمفی تئاتر حج و زیارت برگزار شد.
آیت الله عالمی در این مراسم گفت: این مسئله را باید بدانیم که تلاش کردن در امر زکات، تلاش برای احیای اساسی ترین حکم دین است. از مسائل اعتقادی و اخلاقی که بگذریم، وقتی به احکام می رسیم، در احکام دین، زکات بر اساس آنچه که در روایات آمده معقول ترین عبادات است.
وی افزود: همان پیامبری که فرموده نماز معراج مومن است و نماز ستون دین است، قبولی همین نماز که وسیله قبولی سایر اعمال است را منوط به پرداخت زکات نموده است. باید از سلیقه ای عمل کردن در امر زکات بپرهیزیم. روشی مستمری برای کارمان باید داشته باشیم و از اعمال سلیقه دوری کنیم. توصیه مان در جمع آوری زکات در همه شهرها و شهرستان ها این است که سلیقه ای عمل نشود زیرا اگر سلیقه ای عمل کنیم مردم دلزده می شوند.
نماینده ولی فقیه در امر زکات فرمود: پیامبر در ماه رمضان مردم را در مسجد جمع کرد و آیه زکات نازل شد. پیامبر با انگشت به عده ای اشاره کرد و گفت از مسجد بیرون بروید. از حضرت پرسیدند برای چه این کار را کردید؟ حضرت فرمود به خاطر اینکه آنها زکات خود را پرداخت نکردند و نمازشان قبول نیست.
عالمی تصریح کرد: زکات از احکام اجتماعی دین اسلام است. پیامبر (ص) فرمودند: اگر زکات و حقوق مردم به درستی ادا شود، زندگی برای مردم لذت بخش و هدایت بخش می شود. یا این آیه و روایت هم هست که زکات وسیله نجات انسان از لغزش ها است. در روایات آمده زکات، پل اسلام است. یعنی اگر سیلی جاری شود انسانی که بخواهد به آن طرف رودخانه بدون آسیب برود باید از آن پل عبور کند، بالاخره اموال انسان در زندگی دچار خسارت و بلا می شوند. پیامبر(ص) فرمود برای اموالتان و ثروت تانبا زکات حصار قرار دهید تا آسیبی به اموالتان نرسد.
وی افزود: پیامبر(ص) فرمود اگر زکات پرداخت نشود، خداوند عالم، برکت را از زمین برمی دارد. در آیات و روایات هم داریم وقتی زکات داده می شود، علاوه بر اینکه آن ثمرات مادی و معنوی را در جامعه دارد، باطن انسان ها را هم پاک می کند. اگر می خواهید ثروت افزایی به وسیله پروردگار عالم شود، به مردم توصیه کنیم زکات را ادا کنند. زکات موجب وفور و فراوانی اموال می شود. حضرت می فرماید صدقه و زکات برای مداوا کردن بیماران هم تاثیر اساسی دارد.
نماینده ولی فقیه در امر زکات در پایان گفت: می خواستم عرض کنم که اینگونه اگر با مردم سخن بگوییم و این مطالب را برای مردم تبیین کنیم مردم را به بهترین نحو به زکات دادن تشویق کرده ایم؛ تا از آثار و برکات نماز، جامعه بهره مند شود و در نقش داشتن در زکات و اجر و پاداش آن سهیم شویم. باید این فریضه مهم الهی احیاء شود.
منبع:سایت قدس