به گزارش کارگر آنلاین ، بنابر اخبار حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی بر عملیات موشکی ایران علیه پایگاههای آمریکا نظارت داشتهاند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بامداد امروز در پاسخ به اقدام ناجوانمردانه آمریکا در به شهادت رساندن سپهبد قاسم سلیمانی، با شلیک دهها موشک بالستیک قیام پایگاه عینالاسد که بزرگترین و مجهزترین پایگاه آمریکاییها در عراق محسوب میشود را هدف قرار داد.
منبع/خبرگزاری آنا
همزمان با شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی با هماهنگی نماینده ولی فقیه در سوریه تصویر حاج قاسم سلیمانی بر دیوار حرم حضرت زینب (س) طراحی شد.
به گزارش ایسنا، به نقل از دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در سوریه شامگاه 17 دی ماه نقاشی تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی بر روی دیوار مقابل ورودی صحن شمالی حرم حضرت زینب(س) و در انتهاء دیوار نگاره شهدای مدافع حرم، بر روی دیوار حرم مطهر آن حضرت به پایان رسید.
در طرح اولیه این دیوارنگاره مقرر شده بود که بر روی این دیوار نقاشی عصر عاشورا استاد فرشچیان کشیده شود که پس از اعلام خبر به شهادت رسیدن سپهبد حاج قاسم سلیمانی با دستور آیت الله طباطبایی نماینده رهبر انقلاب و تولیت مصلی حرم حضرت زینب(س) تصویر حاج قاسم سلیمانی بر آخرین قاب از دیوار نگاره شهدای مدافع حرم در مقابل ورودی صحن شمالی حرم مطهر نقش بست.
این طرح که از سوی معاونت فرهنگی دفتر رهبری انجام میپذیرفت توسط هنرمند ایرانی امین هنر تبار نقاشی و انجام گرفت.
قدرت طلبی در هر که باشد، اسباب این می شود که زمین بخورد. قدرت طلبی از هر که باشد از شیطان است؛ می خواهد رئیس جمهور آمریکا قدرت طلبی کند یا یک طلبه ای در مدرسه (و یا …) بخواهد قدرت طلبی بکند؛ و شیطان ما را هم از این راه، بیشتر از جاهای دیگر می تواند بازی بدهد؛ که تو فلانی هستی! تو چه هستی! دیگران چی اند!. هیچ فرقی مابین آدمی که به حسب ظاهر قدرتمند دنیا است و دارد باز هم دنبال قدرت می گردد، با آن آدم زاهدی که توی یک صومعه نشسته است، در این جهت فرق نیست. تمام فسادهایی که در عالم پیدا می شود، از خودخواهی پیدا می شود، از حبّ جاه، از حبّ قدرت، از حبّ مال، از امثال این هاست و همه اش برمی گردد به حبّ نفس و این «بت» از همه بزرگ تر است و شکستنش هم از همه مشکل تر است. تعقیب کنید که اگر نمی توانید به تمام معنی بشکنید –که می توانید ان شاءالله– مشغول باشید به شکستن دست و پای یک همچو بتی.
منبع: امام خمینی –ره - صحیفه نور، ج 13، ص 2
من از این ماموریت آخر اصلا خبر نداشتم. مثل همیشه آمد خانه ما برای خداحافظی و گفت: قرار است امشب برای ماموریت برود، اما نگفت کجا. نمی دانم چرا اصلا نپرسیدم. با خود گفتم: حتما از همان ماموریت های کاری همیشگی است. خیلی عجله داشت. گفت: «ماموریتم یه دفعه پیش آمده، می خواهم بروم کار دارم و خیلی عجله دارم.
وقتی داشت می رفت نمی دانستم برای آخرین بار او را بغل می کنم و می بوسم. سرتاپایش را نگاه کردم و در دلم قربان صدقه اش رفتم. از ریش هایش خوشم می امد. مثل همیشه بوی عطر گل و گلاب می داد. یک بار از او پرسیدم: «مامان! چیزی زدی این قدر بوی خوبی می دهی؟» خندید و گفت «نه!» بچه ام خوشبو بود و آن هم به خاطر رفتار خوب، ایمان قوی و زیارت عاشورایی بود که هر روز می خواند.
منبع:خاطرات شهدا/ج1
دونفر بیشتر نبودیم . من بودم و،او فقط می دانستم اسمش حسن است . او آرپیجی می زد. من هم به او کمک
می کردم . دل شیر داشت . از هیچ چیز نمی ترسید .
در محاصره مانده بودیم . هیچ کس کمک ما نبود . نه راه پس داشتیم نه راه پس . حسن گفت:مااینجا یا شهید
می شویم یا اسیر.اگر اسیر شدیم تو هیچ کاره ای من همه چیز را به عهده می گیرم.
ازموضع استتار عراقی ها استفاده می کرد . یکی یکی تانکهایشان را می زد.
وحشت عجیبی در دل عراقی ها ایجاد شده بود . ساعتیبعد گلوله هایمان تمام شد.یکدفعه کار عجیبی کرد .دوید
به سمت یک تانک نیمه سوخته عراقی !
رفت روی تانک وبا تیربار تانک ستون نفرات آنها را به رگبار بست! تعداد زیادی را روی زمین ریخت وبرگشت.
غروب بود که هردوی مارا جداجدا اسیر گرفتند.
من خودم را آشپز معرفی کردم .افسر عراقی به حسن گفت:فامیلیت چیه؟خمینی نام پدر:خمینی
نام جد:خمینی
حسن را می شناختند . می دانستند چه بلایی به سرشان آورده . در مقابل دیدگان ما او را به ستون پل بستند
با صدای بلند شهادتین را گفت. بعد هم از نزدیک او را با آرپی جی هدف قرار دادند. حسن در عشق خدا
می سوخت.
بعثی هاهم سوختند، از آتشی که حسن به جگرشان زده بود.
منبع: کتاب شهید گمنام-صفحه 109-گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی