این یک حقیقت است …
که ما از تـ❤️ـو غافلیم❗️…
یاد تـ❤️ـو میکنیم …
به وقت بلا فقط❗️ …
?داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: “حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی”
??پدرم گفت: معلومه، «پول»
گفتم: نه، جور در نمیاد.
?مادرم گفت: پس بنویس «طلا»
گفتم: نه، بازم نمیشه.
?تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه.
?♂️دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه.
?♂️داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ.
?مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره
?هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال،
▪️پابرهنه میگوید «کفش»
▪️نابینا می گوید «نور»
▪️ناشنوا میگوید «صدا»
▪️لال میگوید «حرف»
و…
? اما هیچ کدام جواب کاملی نبود
? جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود…
محمدرضا کائینی، پژوهشگر تاریخ و فعال رسانه در مطلبی پیرامون شهید آیت الله سید محمدباقر صدر و به مناسبت ایام سالگرد شهادت او (۱۶ فروردین ۱۳۵۹) نوشت:
آنگاه که در یکی از نیمه شب های فروردین ماه هزار و سیصد و پنجاه و نه شمسی، ماموران امنیتی حکومت صدام به همراه گورکنی به نام “عباس بلاش” در حال تدفین پیکر شهید آیت الله سید محمد باقر صدر در پشت ساختمان اطلاعات قبرستان وادی السلام نجف بودند، هرگز گمان نمی بردند که این کالبد شکنجه دیده و سوخته، سه بار دیگر جا به جا شود و ماجرایی تاریخی و تراژیک بیافریند!
اشارت رفت که عباس بلاش تنها کسی بود که جای قبر را -که بی نام و بنا بود- می دانست و سال ها زیر فشار استخبارات حزب بعث که: لو دادن قبر همان و مرگ قطعی همان!
پس از انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱ و سرکوب آن، رژیم صدام برای آزار روحی شیعیان، در قبرستان وادی السلام چندین خیابان احداث کرد که قبر شهید صدر نیز در میان یکی از آنها قرار گرفت. در این میان"سیدکامل عمیدی"نامی -که خود از مریدان سید بود- تصمیم گرفت که پیکر او را به جای امنی منتقل و مدفن او را حفظ کند. او نخست در این باره اجازه علما و همسر و فرزندان شهید را اخذ و قطعه زمینی را در بخش دیگری از وادی السلام تدارک نمود. سپس وی و تنی چند از دوستانش در موعدی مقرر و با رعایت تمامی جوانب احتیاط، پیکر سید را -که همچنان آثار ضرب و جرح و سوخته گی بر آن نمایان بود- از قبر به درآوردند و دوباره کفن پوشاندند و در آستان علوی (ع) طواف دادند و در مکان معهود به نام پدر سید کامل یعنی"سید محمدعلی عمیدی” دفن کردند.
سید کامل پس از سپری شدن پنج سال، دریافت که عباس بلاش در نگاه داشتن راز قبرِ جدید، جانب احتیاط را نگاه نداشته و آن را برای افرادی بازگفته و مصونیت قبر را مخاطره افکنده است. بنابراین بار دیگر و این بار بدون اطلاع بلاش و البته با کسب اجازات لازم، پیکر شهید صدر را به مکانی دورتر از قبر دوم منتقل کردند و البته این بار انگشتری وی را نیز از دستش به درآوردند و نزد همسرش بردند."ام جعفر"نیز در سپاس از زحمات سیدکامل، این انگشتر را به وی بخشید.
پس از سقوط صدام و ابراز تمایل برخی علاقمندان به ایجاد بنایی باشکوه بر مزار شهید آیت الله صدر، پیکر وی برای سومین بار از قبر به درآمد و در مکانی در نزدیکی دروازه نجف دفن گشت که عملیات احداث بنای مرقد و نیز ساختمان های جنبی آن، انجام پذیرد. خانواده شهید از سر اعتماد به سید کامل العمیدی و تقدیر از زحمات وی در حفظ پیکر آیت الله صدر در دوران حکومت صدام، مسئولیت ساخت مرقد آن بزرگ و تمامی ملزومات آن را به وی سپردند.
این تصویر مربوط به سومین مراسم تدفین پیکر شهید آیت الله سید محمد باقر صدر در گورستان وادی السلام نجف است.
کربلایی کاظم ساروقی :
سوره حمد هفت حرف « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف» را ندارد چون این حروف مربوط به هفت طبقه جهنم است و ان را از سوره حمد که سوره رحمت است برداشتند .
پیش آقا امام زمان بودم…….
آقا داشت کارامو و گناهامو میدید گریه ? میکرد….
گفتم: آقا…… آقا،
گفت:جان آقا؟؟؟؟ به من نگو آقا بگو بابا…..
سرمو انداختم پایین? …. گفتم: بابا….شرمندم از گناه?….
آقا گفت:
نبینم سرت پایین باشه ها !!!
عیب نداره بچه هر کاری کنه پای باباش مینویسن…. ????
میفهمی یعنی چی…..؟؟؟؟???
⛔️قول بدهیم #گناه نکنیم…!⛔️
با گناه دل مهدی زهرا عج را خون کرده ایم.??
? ? ? ? ? ?
? درد دل با امام امام زمان(عج)
? اللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج ?