از جمله خصلتهایی که ممکن است گریبانگیر افراد شود و زمینه را برای خطاهای بعدی فراهم کند، صفتی است که درست در مقابل تواضع و فروتنی قرار دارد که همان تکبر است. این خصلت به قدری ناپسند است که خداوند در آیات قرآن آن را به بدترین افراد نسبت داده که در رأس آنها ابلیس است.
امام کاظم(علیه السلام) در مذمت خصلت تکبر فرمودند: «زراعت در زمین هموار مىروید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت در دلهاى متواضع جاى مىگیرد نه در دلهاى متکبر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است.» (تحف العقول، ص396)
از سوی دیگر همان طور که اشاره شد خداوند تکبر را به بدترین و دشمنترین موجود بشریت یعنی ابلیس نسبت داده است تا جایی که به واسطه همین خصلت او را از درگاه خود اخراج کرد.
خداوند متعال در سوره صاد آیه74 در بیان علت عدم سجده ابلیس بر آدم(علیه السلام) میفرماید: «إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ؛ مگر ابلیس [که] تکبر کرد و از کافران شد.» در ادامه میفرماید: «قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ؛ فرمود اى ابلیس چه چیز تو را مانع شد که براى چیزى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آورى آیا تکبر کردی یا از [جمله] برترىجویانى.» و در آیات بعد میفرماید: «قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ؛ فرمود پس از آن [مقام] بیرون شو که تو راندهاى.»
بر اساس این آیات، خداوند مهمترین علتهای عدم سجده ابلیس بر آدم(علیه السلام) را تکبر معرفی کرده است که زمینه کفر او را فراهم میکند.
آیا تاکنون این سوال برایتان پیش آمده که چرا در نماز شب اشک از دیدگانم جاری نمیشود؟
گریه کردن هنگام نیایش، برترین ادب نزد پروردگار است، چرا که اوج هیجان و احساسات و عشق و علاقه در این هنگام بروز میکند و خبر از نرمی دل و خشوع قلب میدهد و آن هم دلیل پاک دلی و صفای باطن فرد گریهکننده است. در روایت است که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: اگر نتوانستید گریه کنید، خود را به حالت گریهکنندگان درآورید.»[۱]
به قول شاعر:
آب کم جو، تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
تا نگرید طفلک نازک گلو
کی روان گردد زپستان شیر او
راهکارهای گریه در نیایش و به خصوص نماز شب
۱٫ در موقع نماز متوجه باشیم که خداوند ما را مشاهده میکند. چنانکه پیامبر اکرم فرمودند: «خداوند را جوری عبادت کن که تو او را میبینی؛ اگر تو او را نمیبینی او تو را مشاهده میکند.»[۲]
۲٫ جوری با خداوند راز و نیاز کنید مثل اینکه آخرین وداع شما با نمازاست. امام زینالعابدین ـ علیه السلام ـ فرمودند: «وقتی نماز میخوانید مثل آن کسی باشید که میخواهد با نماز وداع کند.»[۳] زیرا ممکن است اجل نگذارد به نماز بعدی برسی، و خودِ معصومین ـ علیهم السّلام ـ همین حال را داشتند. وقتی امام زینالعابدین ـ علیه السّلام ـ نماز میخواندند آتش سوزی در مکان مجاور آن حضرت اتفاق افتاد، برای خاموش کردن آن سر و صدا شد، حضرت متوجه نشدند، بعد از آنکه نمازشان تمام شد به عرض ایشان رساندند که در اینجا آتش گرفته بود و ما داشتیم خاموش میکردیم و با این همه سر و صدا شما متوجه نبودید؟! فرمودند خیر، عرض کردند: چطور؟ فرمود من داشتم یک آتش دیگری را خاموش میکردم، من داشتم آتش آن عالم را خاموش میکردم.[۴] پس یکی از عواملی که میتواند در گریه کردن انسان در حین عبادت نقش داشته باشد، به یاد آتش روز قیامت بودن است.
۳٫ اعتراف به گناهان:
اعتراف به تقصیرات و گناهان باعث میشود انسان به خدا نزدیکتر شده، قلبش خاشع شود. علاوه بر این یاد آوری گناهان، انسان را به حالت گریه کردن نزدیکتر میکند. مقصر دانستن خود در پیشگاه الهی، اینکه از عهده تکالیف الهی بر نیامدهایم، آن طور که باید اطاعت و فرمانبرداری خدا نکردهام، انسان را به گریه کردن وا میدارد. چنانکه امام زینالعابدین ـ علیه السلام ـ در دعای ابوحمزه ثمالی با سوز و گداز چنین میگوید: «چه کسی بد حالتر از من است، اگر با این حالت به قبرم منتقل شوم، قبری که آنرا برای خوابیدن مهیا نکردهام، آن را با عمل صالح فرش نکردهام، چرا نگریم در حالی که نمیدانم مسیر به چه طرف است. میبینم نفس با من خدعه میکند روزگارم با مکاری و عقاب مرگ بر سرم پر و بال گشوده، چرا نگریم؛ میگریم برای خروج نفس و جانم، میگیرم برای تاریکی قبرم برای تنگی لحدم، میگریم برای سؤال نکیر و منکر از من، میگریم برای خارج شدن از قبرم، در حالی که برهنه و عریانم و ذلیل و حملکننده بار اعمالم بر پشتم هستم…»[۵]
باید بدانیم که عبادات، توشه راه آخرت ما است، راهی بس دور و دراز و دشوار پیش رو داریم. آیا این عبادات کفاف آنهمه راه و برآوردن نیازهای ما را میکند. مگر نالههای علی ـ علیه السلام ـ بلند نیست که: آه از کمی توشه، دوری راه، ما، بیش از دنیا در عقبههای بعدی در قبر، برزخ، محشر و آخرت، به خدا و عنایات او سخت نیازمندیم. آیا این عبادتها تأمینکننده آن همه نیازها میباشد؟ فکر کردن به این مسائل واقعاً انسان را وادار میکند که انسان در درگاه خدای منان زار زار گریه کند بلکه ضجه بزند. واقعاً ائمه ـ علیهم السّلام ـ بخصوص علی ـ علیه السلام ـ باور داشت که چنین نیازهایی وجود دارد که در موقع عبادت مانند مارگزیده به خود میپیچد و مانند مادر فرزنده مرده اشک میریخت. به حدیث زیر توجّه کنید: ابودرداء میگوید: در مسجد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ درباره اعمال اهل بدر وبیعه رضوان گفتگو بود. من گفتم: عبادت و ورع علی بن ابیطالب از همه بیشتر است. وقتی این سخن به عدهای گران آمد، این خاطره را که خود شاهد آن بودم نقل کردم، شبی علی ـ علیه السلام ـ را دیدم که در نخلستان پنهان شد او را تعقیب کردم ولی از نظرم ناپدید گشت، فکر کردم به خانه رفت ولی صدای او را میشنیدم که میگفت: خدا… آه از آن گناهی که من فراموشش کردهام ولی تو به حسابم نوشتهای،… آه از آن آتش سوزان… آنقدر گریست که بیهوش و بیحرکت شد فکر کردم از دنیا رفته است به خانه زهرا ـ سلام الله علیها ـ رفتم تا خبر دهم، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ فرمود این حالت، از خوف خدا برای علی ـ علیه السلام ـ پیش میآید؛ سپس آبی آوردیم و علی ـ علیه السلام ـ به هوش آمد و من نیز میگریستم. وقتی به هوش آمد، گفت ای ابودردا! چگونه مرا میبینی، آنگاه که در قیامت، مرا بسوی حساب، فرا خوانند و گناهکاران به عذاب خدا یقین کنند.[۶]
۴٫ برخی از عالمان وارسته برای ایجاد نشاط در نماز شب توصیه میکردند که قبل از شروع به نماز مقداری خوراکی صرف شود.
البتّه در پایان، تذکر این نکته لازم است که مسئله مُهم بپاداشتن مداوم و با شوق نماز شب است و حتی اگر اشک انسان در نماز جاری نشود دلیل بر عدم پذیرش نماز نیست بلکه میتوان با استفاده از راهکارهای فوق در جهت تکمیل ارزش نماز شب تلاش نمود.
منابع:
۱٫ جوادی آملی . اسرار عبادت .
۲٫ فهری زنجانی . احمد . شمع سحر در فضیلت احکام و آداب نماز شب .
۳٫ ستاد اقامه نماز . نماز حقیقت درخشنده .
۴٫ امام خمینی (ره) . آداب نماز .
۵٫ قرائتی . محسن . یکصد و چهارده نکته درباره نماز .
میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اگر خدای نخواسته انسان منطق و سلیقه کج داشته باشد، راه بهشت را گم میکند. ما قافله بهشتیم و مقصدمان بهشت است؛ رو به خوشی میرویم، پیغمبر(ص) هم به علی(ع) فرمود: هر کس صلوات را فراموش کند و یا تغییر بدهد بهشت را گم میکند. زنهای قدیم خیلی معرکه بودند، تا چیزی گم میکردند، با صلوات آن را پیدا میکردند.
امّت محمّد(ص) مسیری که می روند به سمت بهشت است. پیر میشوند، مریض میشوند، علیل میشوند، امّا دائم به سمت بهشت در حال حرکتند، ولی اگر صلوات را تغییر دهند، راه را گم میکنند. یک نشانهاش هم این است که امّت رسول الله(ص) هرگاه عصبانی شوند و کمی گرد و خاک برپا میشود و صلوات میفرستند، گرد و خاک فرو مینشیند و روشنایی میآید و قلبها زنده میشود.
منبع:کتاب طوبای محبّت / جلد دوم/ ص71
حکیم گفت: تهمت زدن به شخص پاک از آسمان ها سنگین تر است، حق گسترده تر از زمین است، دل قانع بى نیازتر از دریاست، حرص و حسد سوزان تر از آتش است، حاجت بردن به پیش خویشاوند هرگاه برآورده نشود سردتر از زمهریر است، دل کافر سخت تر از سنگ است و سخن چین هرگاه کارش آشکار شود خوارتر از یتیم است.
گویند مردى به دنبال حکیمى هفتصد فرسنگ راه را پیمود تا از وى هفت کلمه بیاموزد. چون بر او وارد شد گفت: من خدمت شما آمدم تا از علمى که خدا به شما ارزانى کرده بهره ببرم پس از آسمان و آنچه سنگین تر از آن است، از زمین و آنچه از آن فراخ تر است، از سنگ و آنچه از آن سخت تر است، از آتش و آنچه از آن داغ تر است، از زمهریر و آنچه از آن سردتر است، از دریا و آنچه از آن غنى تر است و از یتیم و کسى که از او خوارتر باشد مرا خبر بده؟
حکیم گفت: تهمت زدن به شخص پاک از آسمان ها سنگین تر است، حق گسترده تر از زمین است، دل قانع بى نیازتر از دریاست، حرص و حسد سوزان تر از آتش است، حاجت بردن به پیش خویشاوند هرگاه برآورده نشود سردتر از زمهریر است، دل کافر سخت تر از سنگ است و سخن چین هرگاه کارش آشکار شود خوارتر از یتیم است.
منبع:
مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی درشرح حدیثی از امام صادق (عَلَيهِ السَّلَامُ) به تبیین امور شش گانه ای که منشاء گناهان است اشاره کرده و تصریح نموده است که اين موارد شش گانه سرآمد گناهان هستند؛ نه اين كه موارد ديگر موجبِ گناه نميشود.
رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ (عَلَيهِ السَّلَامُ) قَالَ: إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ ؛ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ.
درروايتی از امام صادق(صلوات الله عليه) منقول است كه حضرت فرمودند: سرآمد اموري كه موجب ميشود انسان از فرمان الهي سرپيچي كند و نسبت به خداوند گناه وعصيان كند، شش مورد است. يعني اين شش مورد سرآمد هستند؛ نه اين كه موارد ديگر موجبِ گناه نميشود. اينها غالباً سرآمد هستند. گناهانی كه از انسان سر ميزند، منشأش غالباً يكي از اينها است.
حبّ الدنيا؛
پول دوستي موجب ميشود كه نه حرام سرش بشود نه حلال. لذا موجب عصيان مي شود. دو نوع گناه داريم كه يكي از آنها ترك واجب است؛ خودِ ترك واجب هم گناه است. پول دوستي منشأ گناه ميشود.
حبّ الرئاسة؛
جاه طلبي، رياست طلبي. اين هم منشأ گناهان و معاصی دیگر ميشود.
حبّ الطعام؛
«ابن البطن»، یعنی كساني كه به اسارت شكم ميروند. این هم منشأ گناهان بعدی میشود.
حبّ النساء؛
منظور «ابن الفرج» است. مراد از حبّ النساء ؛ شهوت جنسي است از آن طرف، حبّ الطعام به تعبير ما شهوت بطني و شكم پرستي است، از اين طرف هم شهوت جنسي را مطرح میفرماید كه از اين دو تعبير ميشود به «ابن البطن و الفرج». اينها اسيرند و به اسارت شكم و شهوت جنسيشان درآمدهاند و اين خود منشأ گناه می شود.
حبّ النوم؛
«يعني كساني كه خيلي مقيّدند به خوابيدن. اينها هم به معصيت ميافتند. يك سنخ معاصي هست كه منشأش حبّ نوم و خواب است. صبح نماز صبحش قضا ميشود، براي چه؟ چون ميخواهد بخوابد.»
حب الراحة؛
«یعنی راحت طلبي. این هم منشأ یک سنخ از معاصی است.»يك رشته ای وجود دارد كه همه اين شش مورد را به هم پيوسته ميكند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنيا»، «حبّ الرئاسة»، «حبّ الطعام»، «حبّ النساء»، »حبّ النوم»، «حبّ الراحة». همه اینها مثل دانه هاي تسبيحی در یک نخ هستند و آن نخ تسبیح، همین «حبّ دنيا و امور مادّي» است. لذا همه اینها مربوط به هم هستند. متعلّق به اين عالم مادّه است كه انسان را به گناه ميكشاند که اگر این نباشد، هيچ وقت گناه سر نميزند و واجب هم ترك نميشود.
منبع:
بحارالانوار، ج70 ، ص60