قرآن و روايات اهل بيت هم ميگويند مساله،مساله ی زيربنايي است و اگر نباشد، روبنا نيست. ولو کوه باشد، کاه است و گردوي پوچ است. و آن بحث، بحث خلوص است که ما در زندگيمان و در گفتار و کردارمان بايد مخلِص باشيم، تا اينکه برسد به جايي که مخلَص شويم. پيغمبر اکرم در يک روايتي ميفرمايد: «النّاس کُلّهم حالکون الاّ العالمون»؛ همه و همه در بدبختي و در هلاکت و نابودي هستند مگر کسي که به احکام دينش و اعتقادات و اخلاق دينش آشنا باشد. بعد ميفرمايد: «والعالمون کلّهم حالکون الاّ العاملون»؛ همۀ علما هم در هلاکت و بدبختي و نابودي هستند مگر اينکه بر طبق علمش عمل کند و احکام و اخلاص و اعتقادات را بداند و بر طبق آن عمل کند. بعد ميفرمايد: «والعاملون کلهم حالکون الاّ المخلصون»؛ آن کساني هم که عالم و عامل هستند، اينها هم نابودند و در هلاکت بدبختي هستند مگر اينکه مخلص باشند و کارهايشان رنگ خلوص داشته باشد. همان رنگي که خدا ميگويد بهترين رنگهاست. (صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً)؛ بعد ميفرمايد: «والمخلصون في خطرِعظيم»؛ آن کساني هم که مخلصند، در مخاطرۀ عجيبي هستند. يعني به دست آوردن کلمۀ خلوص مشکل است، اما لازم است. اگر نباشد، اعمال ولو کوه باشد، اما کاه است و اگر درياست، قطره است. ولو گردو به حسَب ظاهر سالم باشد، اما پوچ است.
منبع:
جلسه درس فقه ایت الله مظاهری /مرداد 91
این بیانات در دو سال اخیر و در پی شهادت دانشمندان شهید آقایان علیمحمدی، شهریاری، رضایی نژاد و احمدی روشن بیان شده است.
ـ دست جنایتکاری که این ضایعه (شهادت استاد دانشمند مرحوم آقای دکتر مسعود علیمحمدی) را آفرید، انگیزه ی دشمنان جمهوری اسلامی را که ضربه زدن به حرکت و جهاد علمی کشور است، افشاء و برملا کرد. بی گمان همت دانشمندان و استادان و دانش پژوهان کشور، به رغم دشمن، این انگیزه ی خباثت آلود را ناکام خواهد گذاشت.[1
ـ شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمان های بلند و الهی، به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزش های معنوی دست یافتند.
اجر و پاداش الهی برای این جانفشانی ها و خون های به ناحق ریخته، بزرگ ترین تسلی است. ضمن آن که قدردانی و ارزش گذاری مردم و رسانه ها، تسلای دیگری برای تحمل این حادثه سخت و سنگین است و این صبر و تحمل شما، موجب جلبِ رحمت الهی می شود. راه معنوی و علمی آنان را ادامه دهید و چراغ پرفروغی برای ارشاد و راهنمایی جوانان این سرزمین باشید.[2]
ـ عزیزان من! فشارهایی که در طول این سی و سه سال بر ایران اسلامی، بر جمهوری اسلامی وارد شد، شاید بشود گفت علت اصلی همین بود که نگذارند یک الگو در مقابل چشم مردم مسلمان منطقه به وجود بیاید؛ چون بدون الگو، حرکت ها دشوار است؛ با وجود الگو، حرکت ها آسان است. وقتی یک ملتی الگو شد، یک حرکتی الگو شد، تشویق می کند، استعدادها را به حرکت درمی آورد. می خواستند این نشود.
تحریم می کنند، برای اینکه به خیال خودشان کشور را از لحاظ اقتصادی ضعیف کنند، تا دیگران نگاه کنند، بگویند اسلام ملت را از لحاظ اقتصادی به عقب می راند. دانشمند را ترور می کنند تا حرکت علمی را متوقف کنند، تا ملت ایران نتواند حرکت عظیم و پیشرفته ی علمی خودش را که به برکت اسلام و انقلاب است، روی دست بگیرد و به دنیا نشان بدهد، به امت اسلامی نشان بدهد. تهمت می زنند به اختناق، به ضدیت با حقوق بشر و از این قبیل چیزها متهم می کنند، برای این که افکار عمومی دنیا را برگردانند؛ لیکن با وجود همه ی این تلاش ها، این تبلیغات، این خباثت ها، انقلاب درخشید و دارد می درخشد.[3]
ـ نکته ی مهم و تکان دهنده ی دیگر، محاسبات شیطانی قدرت های مسلّطی است که بهره برداری از تروریسم را به مثابه ی ابزاری برای رسیدن به هدف های نامشروع، وارد چرخه ی سیاست ها و برنامه ریزی های خود کرده اند.
… نمونه ی دیگر، رژیم ایالات متحده ی امریکا است که در چند دهه ی اخیر، سیاهه ی بالابلندی از رفتارهای تروریستی و نیز پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از تروریست های سازمان یافته در کشورهای این منطقه، پدید آورده است. حملات مرگبار هواپیماهای بدون سرنشین به خانوارهای بی دفاع در روستاها و مناطق محروم در افغانستان و پاکستان که بارها جشن عروسی آنها را به عزا مبدّل کرده است، جنایات بلک واتر در عراق و کشتار شهروندان و نخبگان عراقی، کمک به گروه های بمب گذار در ایران و عراق و پاکستان، ترور دانشمندان هسته ای در ایران با همکاری موساد، سرنگون کردن هواپیمای مسافری ایران در خلیج فارس و کشتن حدود سیصد کودک و مرد و زن مسافر و… گوشه هایی از این سیاهه ی ننگین و فراموش نشدنی است.[4]
فرض بفرمائید در کشور ترور اتفاق می افتد؛ شهید علی محمدی، شهید شهریاری، شهید رضائی نژاد را ترور میکنند. خب، این یک کار تروریستی است. یک وقت به این مسئله به چشم یک عمل تروریستی ضد امنیتی نگاه میکنیم؛ خب، انسان غصه هم می خورد؛ چند تا دانشمند ما مورد اصابت جنایت دشمن - یک چند تا تروریست - قرار گرفتند. یک وقت نه، با همان چشمِ جبهه ای نگاه می کنید: این یک حرکت در مجموعه ی حرکت های خصمانه ی علیه نظام اسلامی است. مثلاً در جبهه ی جنگ مرزی با عراق - که هشت سال جنگ داشتیم - یک جا اگر چنانچه توپخانه ی دشمن کار کند، معنایش این نیست که دشمن با اینجای بالخصوص کار دارد؛ این معنایش این است که این یک حرکتی است که دشمن دارد اینجا انجام می دهد، احتمالاً برای اینکه شما حواستان به اینجا منعطف شود، او به یک جای دیگر حمله کند - به قول خودشان حرکت های پشتیبانی، که این در واقع حیله است - یا برای این است که رزمنده ی ما را در اینجا تضعیف کند تا مثلاً بتواند یک حمله ی سراسری انجام دهد. وقتی با این چشم نگاه می کنید، معلوم می شود که دشمن به دنبال کوبیدن حرکت علمی در کشور است؛ یعنی یکی از حلقه های توطئه ی دشمن این است. چند تا حلقه ی به هم پیوسته وجود دارد؛ مثلاً حلقه های تحریم اقتصادی، ترویج ابتذال، ترویج مواد مخدر، کارهای امنیتی، ایجاد تزلزل در مبانی و مسائل اعتقادی؛ چه اعتقاد به اسلام، چه اعتقاد به انقلاب. اینها حلقه های گوناگونِ به هم پیوسته است؛ یکی از این حلقه ها هم - که مکمل این زنجیره است - کوبیدن حرکت علمی در کشور، با ترساندن دانشمند ما، با حذف دانشمند ماست. با این چشم به قضیه نگاه کنیم.[5]
ـ یکی از ارکان و ستون های اصلی ایستادگی کنونی ملت ایران عبارت است از پیشرفت های علمی کشور؛ که به دنبال این پیشرفت های علمی، پیشرفت های عملی و اجرائی هم در موارد بسیاری بوده. ایستادگی ملت ایران، در دنیا یک حادثه ی باشکوه است. ما توی قضیه قرار داریم. آن کسانی که از بیرون نگاه می کنند، عظمت این ایستادگی را بیشتر احساس می کنند.
شما ملاحظه کنید؛ قدرت های اقتصادی اول دنیا، قدرت های علمی درجه ی یک دنیا، قدرت های نظامی و امنیتی ردیف اول دنیا، امروز یک جبهه ی وسیعی را در مقابل این ملت تشکیل دادند. اینجور نیست؟ هر کاری هم از دستشان برمی آید، دارند می کنند. تهدید امنیتی می کنند، تهدید اجتماعی می کنند، تهدید سیاسی می کنند، دانشمند ما را ترور می کنند، تحریم می کنند، فشارهای سیاسی فراوان وارد می کنند، دائم تهدید به تحرک نظامی می کنند، در داخل تا هر جا دستشان برسد، فتنه انگیزی و آشوب آفرینی می کنند؛ اما ملت ایران و جمهوری اسلامی با کمال قدرت و استقامت در مقابل همه ی اینها ایستاده؛ آن «بله»ای را که به زور می خواهند از او بگیرند، آن «بله» را نمی دهد. آن «بله» عبارت است از تعظیم در مقابل قدرت مسلط جهانی - نظام سلطه - این کار را نمی کند. ما که در مقابل نظام سلطه ی جهانی «نه» می گوئیم، این نه، «نه»ی به علم نیست، «نه»ی به تمدن نیست، «نه»ی به پیشرفت نیست، «نه»ی به تجربه های متراکم بشری نیست؛ «نه» به سلطه طلبی و زیاده خواهی و استعباد و به زیر مهمیز کشیدن ملتهاست؛ این «نه» را ما گفتیم، پایش هم ایستادیم؛ «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». ایستادگی ملت ایران، خیلی ایستادگی باشکوهی است.
… خب، من قصدم این نیست که مناقب دانشگاه را در جمع دانشگاهی ها بگویم؛ من از این می خواهم یک نتیجه ای بگیرم. دشمن ما از این مرکز قدرت افزائی غافل نیست و غافل نخواهد بود؛ این را همه بدانیم. هر چیزی که مایه ی عزت کشور و عزت ملت و ایستادگی ملت و استقامت ملت است، بدون شک آماجی از آماج های دشمن است. احساس دینی، احساس انقلابی، استقلال طلبی و هرچه که در این زمینه هست - از جمله با این بیانی که عرض شد، دانشگاه - آماج دشمن است. در دانشگاه چه کار می خواهند بکنند؟ دشمن علی القاعده دو تا کار را برای دانشگاه ما برنامه ریزی می کند: یکی علم زدائی، یکی دین زدائی؛ از دانشگاه علم زدائی بشود، از دانشگاه دین زدائی بشود. علم زدائی از دانشگاه چگونه است؟ یکی از کارهای کوچکش همین ترور دانشمندان است؛ که آخری اش همین دو سه تا دانشمند عزیز هسته ای ما بودند که در این یک سال اخیر از دست ما گرفته شدند. برنامه، وسیع تر از اینهاست؛ این یکی از آسانترین هایش است. پیچیده تر از این، این است که دانشگاه ما را، استاد ما را و دانشجوی ما را به کار غیر علمی سرگرم کنند؛ نگذارند این شکوفائی علمی که آرزوی ماست، تحقق پیدا کند.[6]
ـ اگر دانشمندِ علاقه مند به سرنوشت کشور، آماده ی فداکاری در این راه - فداکاری به حسب خودش - در یک کشوری وجود داشت، آن کشور رشد می کند. چیزی که می تواند این نیرو را به وجود بیاورد، این پیشرفت را به وجود بیاورد، بهتر از همه چیز، ایمان است. اگر این ایمان بود، کشور پیشرفت می کند. پیشرفت های علمی ای که امروز در کشورمان وجود دارد - که البته حتماً به آنها قانع نیستیم - ارزش و قیمت ذاتی اش از پیشرفت های متعارف علمی در دنیا بمراتب بیشتر است. چرا؟ چون ما از تبادل علمی، از استفاده ی علمی، از کمک علمی دیگران محروم بودیم. ما زیر فشار بودیم، درها به روی ما بسته بود؛ در عین حال شخصیت های برجسته ای پیدا شدند، «شهید شهریاری»ای پیدا شد - که البته ده ها نفر مثل او در بین ما بودند و الحمدللَّه هستند - ده ها و صدها نفر در رشته های مختلف پیدا شدند که اینها کارهای برجسته ای کردند؛ هیچ استفاده ای هم از دانشگاه ها و پژوهشگاه های غرب و از اساتید غربی نکردند. البته از دستاوردهای غرب حتماً استفاده کردند؛ باید هم بکنیم.[7)
ـ این ترور بزدلانه که عاملان و طراحانش هرگز جرأت نخواهند کرد به جنایت کثیف و پلید خود اعتراف کنند و مسئولیت آن را بپذیرند مانند دیگر جنایات شبکه ی تروریزم بین الملل دولتی، با طراحی یا همراهی سرویس های سیا و موساد عمل شده و نشانه ی به بن بست رسیدنِ استکبار جهانی به سردستگی آمریکا و صهیونیزم، در مقابله با ملت مصمّم و مؤمن و پیشرونده ی ایران اسلامی است. آنها در این رفتار شنیع و قساوت آمیز نیز شکست خواهند خورد و به اغراض پلید و شریرانه ی خود دست نخواهند یافت. رشد شتابنده ی علمی و فتح قله های دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خلل ناپذیر ملی است. ما به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و اراده ی راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشک آور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید، و البته از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنه ی آن هم هرگز چشم پوشی نخواهیم کرد.[8]
منبع:
[1]. پیام تسلیت مقام معظم رهبری در پی شهادت دکتر علی محمدی؛ 25 دی 1388.
[2]. بیانات مقام معظم رهبری در منزل شهیدان دکتر شهریاری و دکتر علی محمدی؛ 4 بهمن ماه 1389.
[3]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار هزاران نفر از مردم آذربایجان شرقی؛ 27 بهمن ماه 1389.
[4]. پیام مقام معظم رهبری به همایش بین المللی مبارزه جهانی با تروریسم؛ 3 تیرماه 1390.
[5]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از دانشجویان؛ 15 مردادماه 1390.
[6]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه ها؛ 3 شهریورماه 1390.
[7]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی؛ 13 مهرماه 1390.
[8]. پیام تسلیت در پی شهادت شهید احمدی روشن؛ 23 دی ماه 1390.
سخنان مقام معظم رهبری در منزل شهیدان احمدی روشن و رضایی نژاد
رهبر انقلاب فرمودند: تلاش دشمنان برای ترور جوانان نخبه كشور، نشان دهنده عظمتِ كاری است كه آنان انجام می دهند.
به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پنجشنبه شب با حضور در منزل شهیدان مصطفی احمدی روشن و داریوش رضایی نژاد، دو تن از شهدای نخبه كشور، در فضایی معنوی با خانواده های آنان دیدار و گفتگو كردند.
ایشان در جمع خانواده شهید احمدی روشن با اشاره به اینكه این شهدای نخبه جوان مایه افتخار كشور هستند، خاطر نشان كردند: ارزش وجودی این شهدا از دو بعد قابل توجه است، جنبه اول؛ فعالیتهای علمی و تحقیقی و تسلط آنان به كارهای مهم و حساس است كه نشان از استعداد برتر و نخبگی آنان دارد و جنبه دوم؛ ابعاد الهی و معنوی این جوانان است كه همین عامل زمینه را برای شهادت آنان آماده می كند.
حضرت آیت الله خامنه ای شهادت این جوانان را، در راه خدا و زمینه ساز پیشرفت اسلام دانستند و تأكید كردند: با پیروزی انقلاب اسلامی از تهمت های بزرگی كه دشمنان علیه این انقلاب مطرح می كردند این بود كه، راه علم در این كشور بسته شد، اما جوانان كشور با مجاهدت و تصرف عرصه های علمی و به میدان آوردن حرف نو و ظرفیت های بالای خود، این تهمت دشمن را باطل كردند.
رهبر انقلاب همچنین با حضور در منزل شهید داریوش رضایی نژاد با تأكید بر اینكه تلاش دشمنان برای ترور جوانان نخبه كشور، نشان دهنده عظمتِ كاری است كه آنان انجام می دهند، خاطر نشان كردند: امروز پیشرفت جمهوری اسلامی مایه دلگرمی ملتهای مسلمان و جوانان كشورهای اسلامی است.
شهید مصطفی احمدی روشن از دانشمندان و نخبگان برجسته كشور هفته گذشته در اقدام تروریستی عناصر وابسته به استكبار به فیض
شهادت نائل شد، شهید داریوش رضایی نژاد نیز مرداد ماه امسال (1390) در اقدام تروریستی دیگر به شهادت رسیده بود.
منبع:
تاریخ انتشار، ۳۰ دی ۱۳۹۰ ، ۱۰:۴۲
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 45 تا 47 سوره مبارکه «نحل» به گناهان افراد و مجازاتهای الهی اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّف فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ؛ آیا توطئهگران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فرو برد، و یا مجازات (الهى)، از آنجا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟! یا به هنگامى که (براى کسب مال و ثروت افزون تر) در رفت آمدند، دامانشان را بگیرد در حالى که قادر به فرار نیستند؟! یا به طور تدریجى، با هشدارهاى خوف انگیز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رئوف و رحیم است». (نحل/ 45 تا 47)
انواع مجازاتها در برابر انواع گناهان!
قرآن، در بسیارى از بحثها، مطالب استدلالى را با مسائل عاطفى چنان به هم مىآمیزد، که برترین اثر را در نفوس شنوندگان داشته باشد، آیات فوق، نمونهاى از این روش است.
آیات گذشته یک بحث منطقى در زمینه نبوت و معاد با مشرکان داشت، ولى آیات مورد بحث به تهدید جباران و مستکبران و گنهکاران لجوج مىپردازد، و آنها را به انواع عذابهاى الهى بیم مىدهد.
نخست مىگوید: «آیا این توطئهگرانى که براى خاموش کردن نور حق به انواع نقشههاى شوم متوسل شدند از عذاب الهى ایمن گشتند، که ممکن است خداوند هر آن آنها را در زمین فرو ببرد»؟! (أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ).
آیا بعید است: زمین لرزه وحشتناکى رخ دهد، پوسته زمین بشکافد و دهان باز کند، آنها و همه زندگانیشان را در خود فرو برد، همانگونه که در تاریخ اقوام، کراراً اتفاق افتاده است؟!
جمله «مَکَرُوا السَّیِّئاتِ» به معنى توطئه چینى و نقشهکشى براى مقاصد شوم و رسیدن به هدفهاى نادرست است، همانند توطئههایى که مشرکان براى خاموش کردن نور قرآن، و نابود کردن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و اذیت و آزار مؤمنان مىچیدند.
«یَخْسِفُ» از ماده «خسف» (بر وزن وصف) به معنى پنهان گشتن و مخفى شدن است، لذا پنهان شدن نور ماه در زیر سایه زمین را «خسوف» مىنامند و چاه «مخسوف» به چاهى مىگویند، که آب در آن پنهان گردد، و نیز پنهان شدن انسانها و خانهها را در شکاف زمین (شکافى که بر اثر زلزلهها پدید مىآید) «خسف» مىنامند.
و اضافه مىکند: «یا این که هنگامى که آنها در حال غفلتند عذاب الهى از همانجا که انتظارش را ندارند به سراغشان بیاید» (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ).
«و یا به هنگامى که آنها براى کسب مال بیشتر و در آمد فزونتر در رفت و آمد هستند، عذاب دامانشان را بگیرد» (أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ).
«در حالى که قادر به فرار از چنگال عذاب نیستند» (فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ).
همانگونه که سابقاً هم گفتهایم «مُعْجِزِیْن» از ماده «اعجاز» به معنى ناتوان ساختن است، و در این موارد به معنى فرار کردن از چنگال عذاب و مقاومت در برابر آن مىباشد.
و یا این که: مجازات الهى یک مرتبه به سراغشان نیاید بلکه «به طور تدریجى و ضمن هشدارهاى پى در پى، آنها را گرفتار سازد»؟ (أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّف).
امروز همسایه آنها گرفتار سانحهاى مىشود، فردا یکى از بستگانشان گرفتار حادثهاى و روز دیگر بعضى از اموالشان نابود مىگردد، و خلاصه هشدارها یکى بعد از دیگرى به سراغ آنها مىآید اگر بیدار شدند، چه بهتر، و گرنه، مجازات نهایى آنها را فرو خواهد گرفت.
دلایل تدریجی بودن برخی عذابها
تدریجى بودن عذاب و مجازات در این گونه موارد، براى آن است که: هنوز احتمال هدایت در این گروه، وجود دارد، و رحمت خداوند اجازه نمىدهد که با اینها همچون سایرین رفتار شود «زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است» (فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).
جالب توجه این که: در آیات فوق، سخن از چهار نوع مجازات به میان آمده است: نخست خسف و فرو رفتن در زمین.
دوم مجازات غافلگیرانه، از آنجایى که انسان انتظار آن را ندارد.
سوم عذابى که به هنگام تلاش و کوشش در جمع مال به سراغ انسان مىآید.
و چهارم مجازات تدریجى.
مسلّماً که هر یک از این چهار نوع مجازات، تناسب با نوعى از گناه دارد، هر چند همه آنها در مورد: الَّذِیْنَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ: «آنها که توطئههاى شوم مىچینند» وارد شده است، زیرا مىدانیم همه کار خدا بر طبق حکمت و تناسب استحقاقها است.
مفسران تا آنجا که ما دیدهایم در این زمینه سخنى ندارند، ولى چنین به نظر مىرسد: مجازات، نخست مخصوص آن گروه از توطئهگرانى است که در صف جباران و مستکبران خطرناکند همچون قارونها که خداوند چنان آنها را از اوج قدرت پائین مىکشد و بدرون خاک و اعماق زمین فرو مىفرستد که مایه عبرت همگان گردد.
نوع دوم ویژه توطئه گرانى است که در عیش و نوش و هوسهاى سرکش خود غرقند، ناگهان عذاب الهى دامانشان را از آنجا که انتظار ندارند مىگیرد.
نوع سوم مخصوص دنیاپرستان زراندوزى است که شب و روز در «تقلب» و تلاشند که از هر طریق و با هر جنایتى که ممکن است بر حجم ثروت خود بیفزایند که خداوند آنها را در همان حال که سرگرم جمع ثروتند گرفتار عذاب مىکند.
و اما مجازات نوع چهارم از آن کسانى است که: طغیان و توطئه و گناهشان به آن حدّ و پایه نرسیده است که راه بازگشتى براى آنان وجود نداشته باشد.
در اینجا خداوند از طریق «تَخَوُّف» (هشدار و تهدید) آنها را کیفر مىدهد یعنى نخست با حوادث دردناکى که در اطراف آنها به وقوع مىپیوندد به آنها بیدار باش مىدهد، اگر بیدار شدند و وضع خود را اصلاح کردند چه بهتر و گرنه آنان را در کام عذاب فرو مىۀبرد.
بنابراین ذکر رأفت و رحمت خداوند، به عنوان یک علت مربوط به گروه چهارم است که هنوز تمام پیوندهاى خود را از خدا نبریدهاند و همه پلها را پشت سر خود ویران نساختهاند.