صحن عقیله بنیهاشم سلامالله علیها در شهر کربلای معلی است. این پروژه قصه خیلی جالبی دارد. اگر در جریان باشید برای صحن حضرت زهرا سلامالله علیها یک مناقصه بینالمللی اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران برنده این مناقصه شد اما درباره کربلا خود تولیت حرم مطهر امام حسین علیهالسلام مردد بود که آیا این پروژه را به ایران بدهد یا نه؟ یعنی حتی خود شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیهالسلام شک داشت آیا این پروژه عظیم را به ما ایرانیها بدهد یا نه؟
بچههای ما هم خیلی تلاش کردند و چند بار مدیران وقت ستاد به دیدار تولیت حرم مطهر رفتند و رایزنی زیادی صورت گرفت و درخواست داشتند که این پروژه به ما داده شود اما پاسخی قطعی و قاطعی دریافت نکردند و مشخص بود که این پروژه احتمالاً به ما داده نمیشود، تا اینکه در کمال تعجب یک روز دوشنبه بود از دفتر شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیهالسلام تماس گرفته و گفته بودند پنجشنبه بیایید که در رابطه با این پروژه صحبت کنیم! مجدد ساعت ۱۰ صبح از طریق دفتر شیخ مهدی کربلایی تماس گرفته و گفته بودند فلان ساعت حتماً دفتر شیخ مهدی کربلایی باشید که درباره این پروژه صحبت کنیم.
ما و بچههای فنی مهندسی حرم هم نمیدانستیم ماجرا چیست و چرا ما را خواستند و حتی خود شیخ مهدی تاکید داشتند مدیران ستاد حضور داشته باشند که فیلم این موضوع هست و حتماً ملاحظه فرمودهاید که در آن جلسه شیخ مهدی کربلایی تعریف میکرد که یک دوست لبنانی دارد که آدم متدین و متشرعی است.
شیخ مهدی میگفت که ایشان از لبنان به من زنگ زد و گفت که کربلا چه خبراست؟ من هم درباره وضعیت کلی و درباره داعش برایشان توضیح دادم، این دوست لبنانی گفت که داعش چیز مهمی نیست و تمام میشود، بازهم چه خبر است؟ که گفتم خودم هم کمی کسالت دارم و مریضم.
گفت مشکلی نیست خودت هم خوب میشوی، ازحرم مطهر چه خبر؟ شیخ مهدی این سخنان را با اشک تعریف میکند که دوست من گفت خواب دیدم که در باب رأس حرم مطهر، امام حسین علیهالسلام جلو حرکت میکردند، شما هم بودید و آیتالله #بهجت (ره) از ایران هم بود، حضرت بیبی فاطمه زهرا سلامالله علیها هم در این جمع حضور داشتند و زیر چادرشان قنداقه حضرت زینب سلامالله علیها را به حضرت آیتالله بهجت دادند و فرمودند که این دست شما ایرانیها باشد!
تولیت حرم مطهر امام حسین علیهالسلام در ادامه میگفت به این دوست لبنانیام گفتم که یک چنین پروژه را ما در کربلا داریم و فعلاً مردد هستیم که ساخت آن را به کدام کشور بدهیم، این دوست ما در پاسخ گفت آقا اصلاً تعلل نکنید و این پروژه را تحویل ایرانیها بدهید، چون تعبیر این خواب غیر از این نمیتواند باشد.
وخلاصه صحن مطهر عقیله بنیهاشم ۱۴۰ هزار متر مربع هست و در بهترین نقطه کره خاکی که همان گودال قتلگاه است واقع شده که از یک طرف به تل زینبیه وصل میشود و از طرف دیگر به خیمهگاه حسینی و مهندسان و کارگران ما مشغول به کار هستند.
عظمت خطبه ها
عظمت مقام علمی وفکری زینب(س)ازمطالعه خطبه های او تنها دردوشهر کوفه وشام می توان در یافت، درجه علمی
و ادبی خطبه ها با همه مختصر بودنش به میزانی است که اگر از زینب کبری هیچ اثری نمانده بود جز همین دو خطبه، با ز هم کافی بود که او را در جنبه علمی و ادبی در سطح بسیار بالایی قرار دهد، به ویژه که این سخنان از سوی زنی دردمند و رنج دیده بود، زنی که داغ عزیزان را دیده و در سوگ و ماتم گرانقدرترین محبوبان خود می سوخت.
سخن زینب نثری است چون نظم، برای شنوندگان مفهوم است و برای نکته سنجان در مرحله عالی ارزش از نظر تعریف و ترکیب کلام فوق العاده فنی و ادبی و از نظر ظاهر بسیار ساده است و در عین حال توان ابداع شبیه آن سخت است. او فصیحه و بلیغه است و نمونه سخنان موجود او بهترین گواه بر این مدعا. برخی نویسندگان سخنانش را به سحر آمیز بودن شبیه کردند و حتی دشمنان او که در مسند قدرت بودند و از موضع سلطه سخن می گفتند، نمی دانستند در برابر سخنانش چگونه موضع بگیرند.
علامه مامقانی (ره) با استناد به خطبه های زینب در وصف شیرینی و رسایی سخنانش می گوید: «او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گویی زبان علی (ع) در کام داشت و این مدعا را می توان از خطبه های او دریافت و البته غرض او همان خطبه هایی است که در کوفه و شام ایراد کرده است»
زینب از دیدی ادیبه است، ادیبه ای که در عین آن مخمصه ها و بحران ها، با همه دردمندی ها سجع و قافیه سخن را از دست نداد و ادیبانه سخن گفتن به صورت ملکه ای از او درآمده بود. سخنانش که از جان بر می خواست و برای خدا ادا می شد و در جان مردم نفوذ کرد. به عنوان نمونه او در کوفه خطبه خواند؛ هنوز بیش از دو سه خط حرف نزده بود که مردم زار زار شروع به گریه کردند و پس از مدتی فریاد از دل ها برخاست.
کلام او برای خدا پاک و حرکات او تسبیح بود؛ برای خصم شمشیری بران، برای مردمان راهنما، برای زنان هدایتگر و برای طبقات مختلف مردم حرکت انگیز بود. خطبه های زینب بدن ها را می لرزاند و صداها را در گلوها خاموش می کرد و حتی به گفته بزرگی زنگ شتران را از نوا می انداخت.
سخنان او شور انگیز، در نهایت فصاحت و بلاغت، با احاطه به آیات قرآنی وبا نگاه به فلسفه و جهان بینی اسلام بود و از نظر برهان و استدلال همگان را حیرت زده داشت. آثار بعدی این سخنان بیداری مردم غفلت زده و هشیار کردن جامعه خفقان زده بود که حیاتی گله وار داشتند و از آزادی و مردانگی و شهامت غافل بودند. زینب به آنان هشیاری و جرأت داده بود و آنها را در تعقیب هدف به حرکت انداخت.
خطبه حضرت زینب (س) در کوفه
این خطبه عقیله بنی هاشم راویان بسیاری دارد که یکی از آنها خزینه اسدی است که می گوید: «سال ۶۱ هجری وارد کوفه شدند و زمان ورود مصادف بود با ورود اسیران آل محمد (ص). در میان آنها زینب را دیدم که به خدا قسم تا آن روز زنی را به این نجابت و حیا و به این پوشیدگی و عفاف و این سخن وری ندیده بودم، چنان شجاعانه خطبه می خواند که گویی زبان علی در دهان داشت»
همانطور که گفته شد خطبه ایشان چه در کوفه و چه در شام از فصاحت و بلاغت عجیبی برخوردار است و سراسر ان با الهام از قرآن و سوابق تاریخی اسلام و متقین و استوار و قابل دفاع است، سخن گفتن در آن موقعیت عظیم توسط زنی داغ دیده و دردمند و خسته برای شنونده هیجان انگیز و موج آفرین بود و آن را جز معجزه و کرامت نمی توان نامید.
آغاز خطبه ایشان با حمد و ثنای پروردگار می باشد و می فرمایند: «سپاس و ستایش خاص خداست و درود بر پدرم محمد و بر خاندان پاک و برگزیده اش باد»
دختر علی (ع) اسیر دشمن بود در حالی که برادر و فرزندان برادر و فرزندان خود را از دست داده و سرهای بریده را بر نیزه ها نظاره گر بود. حمد و ثنای این زن قهرمان آن هم در اوج سهمگین بلا و مصیبت و سپاس و درود او بر پیامبر خدا (ص)، مقام صبر و استقامت و ایمان زینب را در راهی که انتخاب کرده می رساند و دلبستگی شدید و بینش و شناخت عمیق و دانش او را به اسلام جلوه می دهد. بیان حمد و سپاس از زبان زینب در این بارگاه که مرکز تجمع و هسته اصلی همه جنایات زمینیان و بازمانده قابیلیان علیه هابیلیان برجسته تاریخ انسان ها بود، تجلی کامل ایمان آن بزرگ حماسه زنان جهان به عدل خداست.
سپس به سرزنش و توبیخ مردم می پردازد: «توبیخ آن ها از آن بابت بود که آنان با صد مکر و حیله امام خود را دعوت کردند و پس از اجابت خود در برابرش صف آرایی کردند. چرا فریب دشمن خوردند؟ چرا تسلیم زور شدند؟ آنها را که از شدت هیجانات به گریه آمده بودند مورد سرزنش قرار داد که می گریید؟ آیا هنگام گریه است؟ این اسارت ها را چه کسی پدید آورد؟ جز آن بود که توانمندان بذل همت نکرده و آبرومندان از آبروی خویش برای حسین مایه نگذاشتند؟»
زینب (س) در خطبه هایش از مثال بهره می برد به این صورت که وضع آنها را به وضع پیرزنی شبیه می کند که رشته های خود را محکم و استوار می بافت شب هنگام آنها را باز می کرد، چرا که آن ها نیز پیمان محکم بستند و زود آن را از هم گسستند.
به آن ها هشدار می دهد که بد زمینه ای را برای خود فراهم کرده اند و بد سرنوشتی را برای خود پدید آورده اند. ننگی برای خود خریده اند که هرگز از دامان خود آن ها قابل شستشو نیست و به همین جهت در خود گریه کنند و باید اشک بریزند بدان خاطر که ننگ کشتن نسل پیامبر را نمی توانید از میان بردارید.»
در این خطبه، جامعه و حکومت شناسی این بانوی علیمه دیده می شود، چرا که بیان می دارد هر کسی در خور حکومت نیست، رهبری امت باید در اختیار کسی باشد که سر حلقه مردم است، اهل صفا و صلح و ارامش است. رأی او قاطع است، پشتیبان رأی او منطق است و او رهبر طریقه هدایت است»
او به معرفی امام و رهبر واقعی می پردازد تا به آنها بفهماند که امام باطل کیست و امام حق که بود؟ زینب (س) که اسیر دشمن بود با شجاعت تمام می گوید حکومت موجود حکومت فاسد ، اهل ریا، و تزویر ، دارای ظاهری خوش و درونی فاسد است، و کوشید آن را بر ملا سازد که جلوه آن مفسده عظیم قتل نوه پیامبر، سر حلقه مردم، و مرهم دل دردمندان بود. حاکم باید پناهگاه مردم باشد و چه کسی پناه دهنده تر از حسین ؟ حاکم باید دادرس مردم در عین بلا باشد و غیر از حسین چه کسی در خور این مقام؟ و حاکم باید چراغ روشنی و حجت خدا بر مردم و مدار و جایگاه باشد و حسین این چنین بود.»
ما رأیت الا جمیلا
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی سیدکمال حیدری (دامظله)