وظیفه جوانان مسلمان
راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسان ها، جنایتی بزرگ و جبران ناپذیر است. این عمل ناجوانمردانه، با هجوم اندیشه های شوم و هجوم سپاه نامرئی دشمن، به صورت ویروس های فکری و شبهه های ویرانگر عقیدتی پدید می آید؛ شبیخونی که تنها راه رهایی از آن، فراگیری دانش های دینی و قوی ساختن بنیان های اعتقادی است. حضرت امام رحمه الله در این باره فرموده است: «توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام، موجب تقدیر است. ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم. شما نسل جوان موظف هستید غرب زده ها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومت های ضد انسانی آن ها و عمال آن ها را برملا نمایید». ایشان در جای دیگری می فرماید: «در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید».
جوانان و خطر اندیشه های وارداتی
هدف دشمنان اسلام و استقلال ما آن است که افق نگاه جوانان را به سوی خواسته های شیطانی خویش تنظیم کنند و با عناوین فریبنده، جوانان را منحرف سازند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این نکته مهم فرموده است: «عوامل و ایادی استعمار که می دانند با آشنایی ملت ها، به خصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلامی، سقوط و نابودی استعمارگران وقطع دست آنان از منافع ملت ها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و می کوشند که با سمپاشی و آلوده ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوه گر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتب های رنگارنگ، جوانان ما را منحرف سازند».
منبع:
مجله گلبرگ مرداد 1384، شماره 65
سردار غلامحسین غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین طی سخنانی در همایش فرماندهان بسیج کارکنان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در تالار فردوسی دانشگاه تهران با اشاره به ایام دهه مبارکه فجر اظهار داشت: انقلاب اسلامی، متوجه کردن انسان به سمت توحید و خداباوری بود و کار و هنر امام(ره) این است که نوع بشر را با خدا آشتی داد. غیبپرور ادامه داد: در قرن های گذشته کلی هزینه کردن که به مردم بگویند دین خدا توان حکومت و اداره جامعه را ندارد و تفکر لیبرالی بخوبی میتواند این کار را انجام دهد و برای همین دین باید به مسجد و کلیسا برود. وی گفت: در زمان شاه مسئولین میگفتند
صفحات: 1· 2
دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامیآیتالله محسن اراکی گفت: مبارزه امروز در کشور، نبردی نظامی نیست بلکه ایران در نبرد سنگین فرهنگی، اقتصادی و سیاسیبا دشمن قرار دارد.
آیت الله اراکی یکشنبه شب در آئین بزرگداشت نخستین سالگرد شهادت شیخ نمر، رهبر شیعیان در عربستان در مسجد اعظم قم، افزود: ملت ایران با پیروی از تعالیم الهی به شکوفایی رسیده است، این ملت برخلاف آن چه دشمن سعی دارد نشان دهد، ملتی شاداب و سرزنده است.
وی با گرامیداشت این عالم فقید مبارز خاطرنشان کرد: شیخ نمر در راه جهاد در راه حق جان خود را از دست داد و به مقام شهادت رسید و طبق آیات الهی تقابل میان حق و باطل یک سنت ثابت است و پیروان حق در سنتی الهی پیروز هستند. خداوند در تقابل میان حق و باطل، قدرت را به انسانهای مومن میدهد، همان گونه که در منطقه قدرت ستمگران در حال تضعیف است و افراد ستمدیده در حال افزایش قدرت هستند.
آیتالله اراکی اظهار کرد: در این مسیر نباید به دشمن اعتماد کرد، چرا که تکیه بر دشمن بزرگترین خطاست و موجب ذلت و نابودی می شود.
وی بیان کرد: تحقق وعدههای الهی در تضعیف ستمگران ،نیازمندِ بسترسازی و زمینهسازی است که مهمترین شرط آن صبر است؛ بر همین اساس پیروزی ملتهای مظلوم بحرین و یمن و عربستان و مناطق دیگر جهان با صبر و روحیه مقاومت قطعی است.
منبع:http://www.shahrekhabar.com/cultural/148334256016360
آیت الله قرهی گفت: تفکّر، زندگی و حیات است، دل مرده را زنده و بصیر میکند. دل انسان حیات پیدا میکند، نوع حیاتش هم این است که بصیر میشود و میبیند.
” تمام شرافت انسان، به صورت ظاهر، به تفکّر است، این که اشرف مخلوقات است و قوّهی عاقله دارد. آن چیزی هم که عامل خطورات نفسانی و شیطانی میشود، همین تفکّر است. این تفکّر یا الهی میگردد و یا شیطانی.
به قدری شرافت تفکّر زیاد است که اگر به معنی حقیقی تفکّر باشد، از عقل است. لذا تفکّر غیر حقیقی هم داریم، چون در باب گناه هم بعضی از علمای اخلاق و عرفای عظیمالشّأن، حسب روایات شریفه بیان میکنند که گناهکاران هم فکر میکنند.
آن مرد الهی، ملّا محسن فیض کاشانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تمثیل بسیار زیبایی در این زمینه دارند، میفرمایند: تفکّر در مورد گناه و مطالب نفسانی و شیطانی، ظهور تفکّر است، نه حقیقت تفکّر. چون حقیقت فکر، مِن العقل است. تفکّر حقیقی همان است که آیات الهی اشاره میکند و اتّفاقاً به آنها که در گناه میافتند، میفرماید: چرا شما تفکّر نکردید؟! لذا فکر در گناه - که در روایات هم بیان شده - تفکّر ظاهری است. چون تفکّر فقط از عقل است و اگر کسی تفکّر کرد، راه نجات پیدا میکند.
حتّی اولیاء خدا فرمودند: تفکّر عامل قرب و ایجاد بندگی است. تفکّر، سیر درونی و باطنی است که از آن مبادی شروع میشود و مقدّماتی را ایجاد میکند تا انسان را به فعل بندگی دعوت میکند.
بنده موقعی بنده میشود که افعالش الهی باشد و به ادّعای بندگی نیست. بارها بیان کردیم که ما یا عبد نفس هستیم، یا عبد شیطانیم و یا عبدالله هستیم. جالب است که هیچ کدام از این سه مورد هم به ادّعا نیست، به عمل است.
اگر تفکّر انسان، الهی نشود، عملش هم الهی نمیشود و به سوی بندگی پروردگار عالم قدم برنمیدارد. لذا عرفای عظیمالشّأن، آن را به سیر درونی و باطنی و آفاق حرکتی روح تعبیر کردند که انسان را از مقاصد اوّلیّه و مِن الجمهولات الی المعلومات میبرد.
به تعبیر خودمانی، تفکّر اگر به حقیقت تفکّر شد، انسان از جهل بیرون میآید و به کسی تبدیل میشود که به دنبال کسب معلومات و علم است. علم بما هو علم هم انسان را اهل عمل میکند. اگر انسان علم به مطلبی پیدا کرد، عامل به آن میشود.
اگر تفکّر کسی زیاد شد، سکوتش زیاد می شود؛ یعنی چه؟
علمای بزرگوار حسب روایات شریفه میفرمایند: اگر تفکّر کسی زیاد شد، سکوتش زیاد میشود. این مطلب بدین معناست که بیجا سخن نمیگوید و اگر سخن میگوید، سخن درست و حقّ میگوید. «و الّذین هم عن اللّغو معرضون» میشود؛ یعنی از لغو دوری میجوید. چه برسد بخواهد نعوذبالله لسانش به فحّاشی، تهمت و غیبت باز شود. معلوم میشود که کسی که لسانش هر چه میخواهد میگوید، اهل تفکّر نبوده است.
آن که زبانش هرزه شد، آن که لغو گفت و بعد از آن به گناه و معصیت مبتلا شد، دلالت بر این است که اهل تفکّر نبود و وقتی اهل تفکّر نبود، اعضاء و جوارج خودش را یله و رها کرد و نفس و شیطان، او را بردند. گاه معالأسف ژست عقلایی هم میگیرد. چون شیطان اعمالشان را برایشان زینت میدهد «زیّن لهم الشّیطان». لذا مؤمنین و اهل معنا را انسانهای اُمّل و عقبافتاده میدانند و خودشان را صاحب خرد و عقل میپندارند.
امّا تفکّر حقیقی، انسان را به خدا نزدیک میکند. مبدأ، تفکّر است و مقصد را برای انسان معلوم میکند که آن، بندگی خداست و این که انسان بداند هیچ اختیاری از خود ندارد، نه دستش، نه پایش، نه چشمش و ..، هر چه هست، اراده ذات احدیّت است. اینجاست که اولیاء خدا میفرمایند: این تفکّر، تفکّر به معنی تفکّر حقیقی است.
بالهای نفس برای پرواز به بندگی
آن مرد عظیمالشّأن و الهی، ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) جملهای بیان فرمودند که عین جملهی ایشان را آیتالله العظمی شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هم بیان فرمودند. آن جمله، این است: تفکّر، بالهای نفس است که انسان را به آشیان قدسی خودش که همان بندگی خالص است، پرواز میدهد.
کنترل فکر صاحبان خرد، حتّی در بستر!
لذا پروردگار عالم هم انسان را به تفکّر دعوت کرده است و حتّی میفرماید: اوّل نگاه به آسمان و زمین برای اهل تفکّر و اهل خرد است. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ» مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههای (روشنی) برای خردمندان است.
حتّی بیان کردیم: پروردگار عالم در مواردی انسانها را مؤاخذه میکند که شما اهل تفکّر و اهل بصیرت نیستید (چون تفکّر، بصیرت میآورد و روایاتش را بیان خواهم کرد). پروردگار عالم در سوره ذاریات بیان میفرماید: «وَ فِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلاَ تُبْصِرُونَ»، - و در زمین آیاتی برای اهل یقین (آنهایی که تفکّر میکنند) است، و در وجود خود شما نیز آیاتی است (همین که دارید حرف میزنید، همین که دارید گوش میدهید، همین که دارید با این چشم که به صورت یک دوربین کوچک هست، میبینید و رنگها را هم تشخیص میدهید، دوری و نزدیکی را میبینید و …)؛ آیا نمیبینید، خرد ندارید؟!
اولیاء الهی میفرمایند: حال انسان باید حالی باشد که دائم کنترل فکر داشته باشد. اگر این کنترل فکر درست شد، معلوم است انسان در این دنیا و مافیها، ولو تک باشد؛ یعنی به فرض همهی عالم، بندگی را درک نکرده باشند و فقط او خلاف جهت حرکت کند، بندگی را درک میکند. این خصوصیّت کنترل فکر است.
میدانید یکی از ثمرات بندگی، شبخیزی است. بیان میکنند این آیه شریفه که در سورهی آلعمران بیان شده، برای اهل شب است. پروردگار عالم میفرمایند: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار» با همین الّذین، علاوه بر صله و موصول، حصر ایجاد میشود. آنهایی که همیشه خدا را یاد میکنند. چه موقعی که ایستادهاند و چه زمانی که نشستهاند. در بستر هم که از این پهلو به آن پهلو میشوند، دائم یاد خدا هستند.
یکی از خصوصیّت اهل ذکر (الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ) این است که اهل تفکّر هستند. یَذْکُرُونَ اللَّهَ … یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ. حال اهل ذکر این است که دائم در خلقت آسمان و زمین تفکّر میکنند. وقتی تفکّر میکنند، معلوم است که اینها به جای بدی نمیروند.
حالا یک کسی در بستر میخوابد و نعوذبالله فکر گناه میکند. امّا اگر بخواهی خلاصی از این حال داشته باشی، باید فکرت را کنترل کنی. حالا روایات آن را بیان خواهیم کرد، من کدهایی را جلوتر بیان میکنم که بدانید بحث چیست. بعضیها در بستر فکر گناه میکنند، امّا آنها که در بستر هم خوابیدند و از سمتی به سمت دیگر مدام میچرخند و باز تفکّر میکنند، «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ». یعنی حتّی در خلوت هم اجازه نمیدهند که شیطان، تفکّر آنها را ببرد که اگر فکر از دست رفت، همه چیز از دست میرود. لذا در خلوتشان هم فکرشان، الهی است.
قیام میکنند، مینشینند، میخوابند، مدام به یاد خدا هستند و تفکّر میکنند. لذا اگر خواستیم یاد خدا وجودمان را فرابگیرد و دائم بر ما سیطره داشته باشد، باید فکرمان را کنترل کنیم.
منبع:
http://www.shahrekhabar.com/cultural/148214862098035
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر درگذشت عالم فرزانه مرحوم آیِة الله آقای حاج شیخ محمد واعظ زادهی خراسانی رحمة الله علیه را با تأسف و تأثر دریافت کردم. این روحانی بزرگوار و پرکار و روشنبین از جملهی مردان با همّت و جامعی بود که علوم اسلامی همچون فقه و حدیث و رجال و تراجم را از برترین استاد این فنون یعنی مرحوم آیة الله العظمی بروجردی اعلی الله مقامه فراگرفته و خود در عمر پربرکت خویش به تحقیقات بدیع در آن و نیز علوم قرآنی و تاریخ و کلام پرداخته بود. آثار قلمی و تحقیقی ایشان در برخی از این رشتهها در شمار افتخارات علمی حوزههای علمی شیعه است و مورد استفادهی ماندگار دنیای اسلام خواهد بود انشاءالله. ضایعهی رحلت این عالم جلیل را که در کهنسالی نیز از کار و تلاش علمی باز نماند به فرزندان گرامی و همهی بازماندگان و مستفیدان از دانش و تجربهی ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
منبع: