بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عل الفرجهم
عبادتگاه
قبل از رفتن به مدرسه، ایستاده بود توی حیاط و مشغول وضو گرفتن بود. با تعجب پرسیدم:«مگه الآن وقت نمازه که داری وضو میگیری؟» گفت:«می دونی مادر! مدرسه عبادتگاهه؛ بهتره آدم هر وقت می خواد بره مدرسه، وضو داشته باشه».
بعدها که بیشتر به کارهایش دقت کردم، فهمیدم که وضو گرفتن کار هر روزش شده.
شهید رضا عامری
? سفر بیست و پنجم، ص ۲۶.
سیره_شهدا
برای شادی روح شهداء صلوات.
☘️ #امام_صادق (ع) فرمودند:
❤️ به زودى خداوند، دنیا و آخرت را به ما و شیعیان ما خواهد داد. ?
? الکافی : ج 1 ص 474 ?
تعجیل در ظهور امام_زمان صلوات ?
اهتمام به نمازهای یومیه اهتمام به نمازهای یومیه؛ مهم تراز خواندن نماز شب. توجه به نمازهای یومیه و اهتمام به حال و حضور قلب در آن، مهم تر از هر عمل عبادی دیگر است. به تعبیر مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی، اگر ابتدا نماز یومیه مان را درست کنیم، آن چنان تلألؤ و نورانیتی در زندگی انسان ایجاد می شود که انسان را برای نماز شب بیدار می کنند و خداوند باب توفیقات دیگر را برای او باز می نماید! .
مرحوم آیت الله بهجت از استادشان سید علی آقای قاضی نقل می نمود که:اگرکسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند!» در وصیت نامه ی کوتاه آن مرد الهی نیز، اولین مطلبی که بدان دستور داده شده ، اهتمام به نماز است: «اما وصیت های دیگر، عمدهی آنها نماز است. نماز را بازاری نکنید، اول وقت به جا بیاورید، با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ می ماند، و تسبیح صدیقه ی کبری سلام الله علیها و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود…
منبع کتاب ادب حضور اسرار ماه رجب
☘ گاهی عشق معجزه میکند و بیسیمچی گردان، آشنای غریب شهدا می شود.
امیر_امینی ، رزمنده ی ساده ی گردان که حال و هوای هر عملیات را با بیسیم به جاماندگان خبر میداد.
☘ فرمانده قلبش شد و بیسیمچی اشک و مناجاتش برای خــ?ــدا .
? آنقدر دعا کرد تا عاشق ، مخلص وشهید شد.
☘ عکاس جنگ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد ، شهادت بیسیمچی عاشق را ثبت کرد و این عکس برگی شد از دفتر عشق، که این روزها دل هر آدم سردرگمی را می لرزاند .
◾️سربندش…
◾️چشم هایش که از خستگی دنیا آرام گرفته است…
◾️ و لب های خونینش، که گویی هنوز هم ذکر میگویند… اینها هرکدام روضه ای است برای آنان که گرفتار دنیا شدهاند .
? او با مناجات و گریههایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و عزیز شد برای دنیا و آدمهایش.
☘ کاش میشد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای غفلت و گناه کمی بندگی کنیم…
و او با بیسیمش از عشق به محبوب بگوید…
✍ نویسنده: طاهره_بنائی_منتظر
کتاب «تو شهید نمیشوی» روایتهایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم، شهید محمودرضا بیضایی، از جمله آثار انتشارات راه یار است که از سوی مخاطبان در ماههای گذشته با استقبال خوبی همراه بوده است. این اثر اخیراً از سوی این ناشر به چاپ هجدهم رسید.
«تو شهید نمیشوی»، روایتهای احمدرضا بیضای، برادر شهید از فراز و فرودهای یک زندگی با برکت، کودکی و نوجوانی، مسجد و مدرسه تا دانشگاه و پادگان، تبریز تا تهران و از تهران تا شام است.
در معرفی این کتاب آمده است: «تو شهید نمیشوی»، روایتهایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی به قلم برادرش احمدرضا است. محمودرضا که به آرمان جهانی امام خمینی(ره) یعنی تشکیل حکومت جهانی اسلام میاندیشید، مطالعات دینی و سیاسیاش تعطیل نمیشد و با زبان عربی و لهجههای عراقی و سوری آشنایی داشت. با آغاز جنگ در سوریه از سال 1390 برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آلالله(ع) عازم سوریه شد. او در آخرین اعزامش که دی 1392 بود، به یکی از یاران نزدیکش گفته بود این سفرش بیبازگشت است.
سرانجام در 29 دی 1392 همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفرصادق(ع) در منطقه «قاسمیه» دمشق در مقابله تروریستهای تکفیری به شهادت میرسد.
در یکی از این خاطرات درج شده در این کتاب، روحیه شهید برای خدمترسانی به محرومین چنین توصیف شده است:
میدان انقلاب سر خیابان کارگر جنوبی با هم قرار داشتیم. یک پراید سفید رنگ داشت که آن روز با همان آمد سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. همیشه مینشستم توی ماشین و بعد روبوسی میکردیم. آن روز موقع روبوسی دیدم چشمهایش سرخ است و سر و ریشش پر از خاک از زور خواب به سختی حرف میزد؛ حتی کلمات را اشتباه ادا میکرد. مرتب دستش را میکشید روی سرش. به زور چشمهایش را باز نگاه داشته بود.
گفتم: چرا اینطوری هستی؟
صفحات: 1· 2