هنگامی که وارد شدند، جبرئیل طبق دستور خداوند نخست به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تهنیت گفت، وسپس تسلیت عرض کرد. حضرت پرسید: آیا امت من اورا شهید می کنند؟ عرض کرد: آری. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: آنان از امت من محسوب نمی گردند؛ زیرا هم من از آنها بیزارم و هم خداوند ازایشان بیزاراست. جبرئیل عرض کرد:«یا محمد، من نیز ازآنان بیزارم».
آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نزد حضرت زهرا علیه السلام رفت و پس از تهنیت وتسلیت خبرشهادت فرزندش حسین علیه السلام را به او داد. فاطمه علیه السلام با شنیدن سخن پدر گریست، اما پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: حسین را نمی کشند مگر پس از آنکه امامی از نسل اومتولد گردد که نسل امامان هدایت کنندۀ پس ازمن از آن فرزند خواهد بود. امامان پس از من اینانند: علی که هدایت کننده است؛ حسن که هدایت شده است، حسین که یاری دهنده است؛ علی بن حسین که یاری شده است؛ محمد بن علی که شفاعت کننده است؛ جعفربن محمد که منبع خیراست؛ موسی بن جعفر که امین است؛ علی بن موسی که رضا است؛ محمد بن علی که سختکوش دردین است؛ علی بن محمد که مورد اعتماد است؛حسن بن علی که عالم (است)
وآخرین امامان است و عیسی بن مریم پشت سراو نماز می خواند. فرزند حسن بن علی که قیام کننده است.
[1] غایة المرام: ج1ص 148، ج2 ص 186، 263. کتاب الاربعین:ص 363. عوالم العلوم: ج 17 ص 13. مدینة المعاجز: ج 3 ص 432. بحارالانوار:ج 43 ص 248، ج 56ص 184. کمال الدین ج 1 ص 282
در شب ولادت امام حسین علیه السلام یکی از ملائکه درآسمان و زمین ندا داد: ای بندگان خدا، لباس حزن و اندوه برتن کنید و مصیبت زده گردید و آه و ناله سردهید؛ چرا که نوۀ محمد سر بریده می شود و مظلوم و مقهور می گردد. آنگاه نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و عرض کرد:« ای حبیب خدا، عده ای از فرزندانت را فرقه ای ظالم و طاغی و فاسق از امت تو شهید می کنند.آنان فرزندت حسین پسر دختر طاهرت را در سرزمینی به نام کربلا شهید می کنند».
سپس از زمین کربلا مشتی خاک برداشت و عرض کرد:« این تربت اوست. یا محمد، این تربت را تزد خود نگاه دارو هر گاه دیدی تغییر کرد وسرخ شد و همچون خون گردید، بدان که فرزندت حسین شهید شده است». سپس آن ملک مقداری از تربت امام حسین علیه السلام را برداشت و به آسمان برد. همۀ ملائکه آسمان ها آن تربت را بوییدند و خود را به آن متبرک نموند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تربت را دردست گرفت و آن را بویید و بوسید وفرمود: ای حسین، خداوند قاتلت را بکشد و او را درآتش جهنم اندازد. خدایا، در نسل قاتل حسین شخصی مبارکی قرار مده وآنان را درآتش انداز و سرانجامشان را بدترین قرارده.
آنگاه تربت را به همسرش ام سلمه داد و از شهادت تازه مولود در کربلا به او خبرداد و فرمود:« ای ام سلمه، این تربت را همراه داشته باش و پس ازمن آن را محافظت کن. هر گاه دیدی تغییر کرد وسرخ شد و همچون خون تازه گشت، بدان که فرزندم حسین را درکربلا به شهادت رسانده اند».
مدینة المعاجز: ج 3 ص 438. کتاب الفتوح: ج 4 ص 323 / موسسه گلهای یاس
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین مختاری- رییس دانشگاه مذاهب اسلامی و استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم- در یادداشتی که به صورت اختصاصی به مناسبت سوم شعبان میلاد امام حسین (ع) در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:
ظلمستیزی در نهضت حسینی، داستان پیوند امت و امامت است
میلاد با سعادت امام حسین(ع)، بهانهای است برای بازشناسی حماسۀ عاشورا که به علت بهره گیری از ماهیت ظلم ستیزانه در معنا بخشی مبارزات جوامع بشری علیه ظلم و ستم نقش به سزایی ایفا کرده است.
حصول این مهم، در بستر عدالت و اخلاق شکل میگیرد؛ یعنی واقع شدن هر چیزی در جای خود، اما به راستی معیار شناخت عدالت چیست؟ اینگونه است که عقلانیت و بهره گیری از حکمت، به عنوان پیش نیاز اجرای عدالت مورد توجه قرار می گیرد و از این رهگذر عقل سلیم و قلب سلیم امام، امت را به سوی اهداف روشن هدایت میکند و اینچنین عقلانیت دینی با محوریت عدالت، کار را به کاردان (انسان کامل) میسپرد زیرا انتخاب غیر کاردان، اولین و آخرین ظلم در تحقق مدینه فاضله محسوب میشود. همانگونه که معاویه بر خلاف پیمان صلح، یزید را به جانشینی برگزید که با مخالفت و عدم بیعت امام با حکومت ظالمانۀ یزید همراه شد.
البته ریشۀ ساختاری این مسأله از امتزاج عرفان متحجر، خشک و مناسکی اسلام اشرافی با عرفان اباحه گری اسلام اموی پدید آمد که در واقعۀ عاشورا در مقابل اسلام نبوی قد علم کرد و در نهایت ظالمانه ترین و خشن ترین تصاویر را رقم زد که پیامدهای آن در فضای کنونی امت اسلامی، تحت عنوان جریانات تکفیری، دامنگیر جهان اسلام شده است.
این جاست که عمق این جمله سیدالشهدا علیه السلام که فرمود: «وَ عَلَی الاِسْلامِ، ألسَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ؛ زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید فاتحه اسلام را خواند». اوج کفر و شرک دشمنان اسلام و ظلم بزرگ یزیدیان در نفی عدالت، آشکار می گردد. البته قیام امام حسین علیه السلام، نابودی بنی امیه را به همراه داشت و به خوبی توانست اسلام را به مسیر اصلی خود بازگرداند.
از سوی دیگر باید دانست که ظلم از جهل ناشی میشود؛ جهلی که جامعه عصر امام حسین علیه السلام را فرا گرفت، لیکن نهضت حسینی، از باب قاعده حفظ نظام، صیانت از ساختار اجتماعی امت اسلامی، بر مدار عدالت طلبی و مبارزه با ظلم، آنان را از جهالت و گمراهی رهایی بخشید. لذا در زیارت معروف اربعین میخوانیم: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ؛ او (حسین) خون پاکش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد».
لذا داستان ظلم ستیزی در نهضت حسینی، داستان پیوند امت و امامت است که از عقل عاطفی و زندگی محوری امام نشأت می گیرد؛ از سوی دیگر تحقق مصلحت مردم و ارتقای ساحت مادی و معنوی امت اسلامی بر مبنای حفظ نظام اجتماعی؛ نظریهای ثابت و تغییر ناپذیر در نظام اسلامی خلق می کند که بر احکام و فروع دینی، حاکم و وارد است و در نهایت تقویت بنیاد امنیتی جامعه را رقم می زند.
این رویکرد کلیدی در فقاهت امام حسین (ع)، برخلاف نگاه فیلسوفان و عالمان علوم اجتماعی غرب است که با هدف تأمین سود و منفعت(پیشرفت)؛ پستی و رذالت و نابودی جوامع را دنبال کردند که رهآوردی جز وقوع جنگ جهانی اول و دوم و کشته شدن ٥٥ میلیون نفر به همراه نداشت؛ پدیده ای تلخ که از تئوری شوم فیلسوفان جنگ طلب غربی هم چون پوپر و کانت در ایجاد پیوند میان خشونت و پیشرفت نشأت گرفت.
لیکن نهضت امام حسین علیه السلام، مقولهای معرفتی و شهودی و سرشار از عشق و محبت است؛ لذا خانواده محوری، صلح گرایی و غایتمندی در زندگی، مهمترین شاخصۀ نهضت حسینی است و براین اساس شاهدیم که آن حضرت به هیچ عنوان شروع کننده جنگ نبود و تا آخرین لحظه، به هدایتگری لشکر دشمن پرداخت و در غروب عاشورا و در حالی که همه یاران آن حضرت به شهادت رسیدند و در آن وضعیت خشم انسانی بسیار طبیعی می نمود، لیکن سیدالشهدا علیه السلام با کرامت و عزت جنگید؛ «فَقَدْ قاتَلَ کَریماً، وَقُتِلَ مَظْلُوماً؛ بزرگوارانه جنگید و مظلومانه کشته شد».
جنگ کریمانۀ آن حضرت منبعث از حریت و آزادگی و رهایی از درون است که پیروزی نظریۀ پیوند عینیت و ذهنیت(صلح عزتمندانه و دفاع ارزش مدارانه) بر عینیت گرایی خشن و جنگ محور لشگر عمر سعد را طنین انداز کرد و اینچنین جنگ کریمانۀ امام حسین علیه السلام در جهان جاوادنه شد و قلوب انسان های آزاده را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک ساخت، به نحوی که عشق به آن حضرت فرا زمانی و فرامکانی گردید و حماسۀ عاشورا، حلقۀ وصل عدالت خواهی و ظلم ستیزی در جوامع انسانی لقب گرفت.
این دستاورد مهم ارمغان «فقه الدفاع» امام حسین علیه السلام یان توحیدی و حتی دیگر جوامع بشری، با زیبایی شناسی عاشورا از قبیل عاطفه ورزی و ایثارگری و ظلم ستیزی امام حسین (علیه السلام) ، آینده روشن جهان را رقم زد.
تجلی آن را می توان در خروش همۀ انسانهای آزاده در اجتماع میلیونی اربعین حسینی مشاهده کرد که نمونهای از تشکیل جبهۀ جهانی و صلح طلب برای مقابله با استکبار جهانی به ویژه مبارزه با شیطان بزرگ آمریکاست؛ جبههای که با نفی جهانی شدن برای جهانیسازی پیام امام حسین (علیه السلام) گام برمیدارد و اینک ماهیت ظلم ستیزانۀ آن در پیروی از نهضت حسینی در قالب موج فراگیر امت اسلامی برای اخراج آمریکا از منطقه به شدت فعال شده که تحقق این مهم، شاه کلید خروج جهان اسلام از مشکلات و بحرانهای ناشی از اختلاف افکنی آمریکا در جهان اسلامی و زمینه ساز وحدت روز افزون امت اسلامی است.
تولد : 1360/4/29
شهادت : 1395/8/22
حلب، تله انفجاری
ساعت یک بعد از ظهر شهید بشیری همراه دوستانش برای پاکسازی منطقه به روستایی در اطراف حلب رفتند
ابتدا یکی از دوستان شهید بشیری به علت انفجار مین هوشمند به شهادت رسید، شهید بشیری به دنبال او میرود و همراه دوستش در حال خنثیسازی مین بودند که با انفجار مین هر دو به شهادت رسیدند.
شهید بشیری در ابتدا مجروح و دقایقی بعد در حالی که زیارت عاشورا را زیر لب زمزمه میکرد به شهادت رسید.
شهید_علی_صیاد_شیرازی
هنوز هلی کوپتر برای برگشت بلند نشده بود که درگیری سنگینی آغاز شد.20 دقیقه طول کشید تا نیروها آرایش بگیرند و عملیات پاک سازی منطقه را آغاز کنند.
ناآشنایی با محل و کم بودن مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند.
هلی کوپتر آمد و بچه ها را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند.علی که متوجه نگاه های نگران و ناامید همراهان شد، شروع کرد دوره های نظامی مختلفی را که دیده بود برای آنان شرح دادن تا بدین وسیله اعتمادشان را جلب کند و تابع دستوراتش باشند.
علی به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- متوسل شد و دعای فرج خواند.
خودش می گفت:” همین که دعا را خواندم، بلافاصله طرح عملیات به ذهنم خطور کرد و تمام تاکتیک هایی را که به صورت تئوری خوانده و هیچ وقت عملا استفاده نکرده بودم به ذهنم رسید؛ آن هم تاکتیک عبور از منطقه خطر و شرایطی که احساس می کردیم در محاصره ایم".