⚀شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید میخواهم در قبر در پایم باشد.
⚁وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به عالم اظهار کرد.
⚂ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میتی را بجز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!
⚃ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید…
⚄در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:
⚅ پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به تو هم اجازه ی بردن یک کفن بیشتر نخواهند داد.
پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست
افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبرخواهی برد همان اعمالت است.
?روزي مرد نابينايي روي پلههاي ساختماني نشسته و کلاه و تابلويي را در کنار پايش قرار داده بود. روي تابلو نوشته شده بود:
من کور هستم لطفا کمک کنيد.
روزنامه نگارخلاقي از کنار او مي گذشت. نگاهي به او انداخت، فقط چند سکه در داخل کلاه بود. روزنامه نگار چند سکه داخل کلاه انداخت و با مرد کور درد و دل کرد.
مرد کور خيلي آه و ناله مي کرد و از اينکه مردم بينا به فکر امثال او نيستند، شِکِوه و شکايت داشت.
روزنامه نگار، ايده ايي به ذهنش رسيد و بدون اينکه از مرد کور اجازه بگيرد، تابلوي او را برگرداند و اعلان ديگري روي آن نوشت و تابلو را کنار پاي او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است! حال مرد کور را پرسيد. مرد کور از صداي روزنامه نگار، او را شناخت و از او پرسيد که بر روي تابلو چه چيزي نوشته که امروز خيلي از مردمان رهگذر به او کمک نمودند؟
روزنامه نگار نوشته بود: امروز بهار است، ولي من نمي توانم آن را ببينم!
?وقتي کارتان را نمي توانيد پيش ببريد استراتژي خود را تغيير دهيد، خواهيد ديد بهترين ها ممکن خواهد شد.
١- “کمیت گرا نباشید؛ کیفیت جو باشید!”
دنبال ختم آیات و ادعیه نباشید؛ بلكه در پی هضم آنها باشید! غذای اندک را خوب بجوید تا جزء جان تان شود. بزرگترین مشکل ما قشرینگری به دین و شریعت است. با خود فکر کنید آنقدر در سال های قبل با ولعِ زیادخوانی اعمال انجام دادید، به کجا رسیدید؟!
آغاز ماه رمضان حتماً نیت کنید فقط براى الله روزه بگیرید؛ فقط الله! آداب روزهداری را تا آنجا که نشاط دارید، انجام دهید:
?٢- تفکر
حتماً دقایقی از ساعات رازآمیز روزهداری خود را به برترین عبادت اختصاص دهید و آن هم چیزی نیست جز «تفکر»! با خود و خدای خود خلوت کنید.
خصوصاً به نوع رابطه حضرت حق با خودتان بیندیشد؛ امید است ابوابی از معرفت به رویتان باز شود.
?٣_ یکی از مهمترین حالات بندگی خصوصاً در ماه رمضان، حالتی است که توصیهى مؤکد نبی مکرم است و آن «سجده طولانی» است.
فقط خدا و اولیاء الهی میدانند هنگام سجدهى عبودیت چه بارانی از ابر رحمت و چه برکاتی از عالم ربوبیت بر سر شما میبارد. حتماً در روز یک سجدهى طولانی داشته باشید.
?۴- حتیالمقدور در خانه خود افطار کنید؛ حتی در مساجد افطار نکنید.
بگذارید برکت افطار و دعای مستجاب لحظهی افطار به خانواده و خانهى شما تعلق گیرد.
در ضمن، هنگام افطار دِلال کنید!
“دِلال يعنى ناز کردن”
هنگام افطار برای خدا ناز کنید! چون براش روزه گرفتید وحضرتش خوان کرم گسترده؛ لقمهى اول را نزدیک دهان ببرید، اما نخورید! دعا کنید؛ یعنی به خدا عرض کنید: “اگر حاجتم را بدی، افطار میکنم!”
این حالت معجزه میكند!
?۵- رمز ماندگاری در ضیافت الهی رمضان کیمیای«حُسن خلق» است.
با فرزندان، خویشان و دوستان خود با اکسیر حسن خلق و مهربانی برخورد کنید. لحظهى عصبانیت و خشم شما همان لحظه اخراج شما از این مهمانی الهی است!
?۶- کشتی رؤیایی رمضان سوار بر امواج دریای «اشک» به ساحل نجات می رسد! از خدای سبحان در این ماه خصوصاً اسحار سحرآمیز آن اشک و گریه درخواست کنید.
?۷- از ابتدای ماه رمضان باید هدفگذاری شما “لیلة القدر” باشد که جان رمضان است.
در این خصوص، سخن زیاد است؛ لکن، «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز» فقط سعی کنیم شب قدر در ما واقع شود نه در ماه!
?۸- این ماه ماه «ربیع القرآن» ماست.
در این بهار قرآنی هرروز یک آیه را انتخاب کنید و تا افطار به طور متناوب تلاوت و در پیرامون آن تدبر نمایید. امید است دم دمای افطار آن آیه برای شما پرده از رخسار بردارد!
?۹- در سراسر ماه رمضان توجه شما به روزهدار حقیقی و انسان کامل یعنی امام عصر نباید منقطع شود.
✔️در حالی که مدت زمان یکماهه روزهداری برای تمام مسلمانان جهان یکسان است، اما تعداد ساعات روزانه روزهداری برای هر کشور و منطقهای متفاوت میشود.
?مسلمانانی که در مناطق شمالیتر کره زمین زندگی میکنند، میزان بیشتری در طول روز را به روزهداری میپردازند و کسانی که در مناطق نزدیک به خط استوا یا در نیمکره جنوبی زندگی میکنند، ساعات کمتری را روزهدار خواهند بود.
?شهرهای اسلو، لندن، پاریس به ترتیب با ساعات روزهداری ۲۰، ۱۸ و ۱۷ ساعت بیشترین مدت زمان روزهداری در ایام ماه رمضان را به خود اختصاص دادهاند.
?سلمان می گوید[دلایل الامامه ص ۴۰۲]: روزی پیامبر صلیاللهعلیهوآله به من فرمودند که خدای سبحان هیچ پیامبر و رسولی را نفرستاده است مگر این که برای او ۱۲ نقیب قرار داده، من گفتم: بله من در کتاب تورات و انجیل نقباء موسی و عیسی را شناخته ام …
?پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: یا سلمان! جانشینان من، علی و حسن و حسین هستند (دوازده امام را نام بردند و سپس به آخرین آنها اشاره کردند:«محمدبن الحسن»)
?سپس فرمودند: سلمان! تو وصی آخر من را درک می کنی، و هر که مثل توست او را درک می کند، و هرکس با معرفت حقیقی او را به عنوان «ولی» خود قرار دهد درکش می کند.
?سلمان می گوید: من خدا را بسیار شکر کردم و پرسیدم: آیا من تا روزگار مهدی شما زنده می مانم؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آیات ۵ و ۶ سوره مبارکه اسراء را قرائت فرمودند:
?فإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا ﴿۵﴾ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَیهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِیرًا ﴿۶﴾?
?«زمانی با قدرت خود گروهی را از بین می بریم و شما را برمی گردانیم، و مال و پسران زیادی در اختیار شما قرار می دهیم.»
?سلمان می گوید: بسیار گریه کردم و مشتاق شدم آن زمان را ببینم. از پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسیدم: «شما هم آن روزگار هستید؟» حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله فرمودند: قسم به خدایی که من را به پیامبری مبعوث کرده است آن زمان من هستم و با من علی و فاطمه و حسن و حسین و همه فرزندان حسین هستند.
? هرکس از ما باشد با ماست، و هرکس در راه ما ظلمی را تحمل کرده است، و برای احیای دین آسیبی دیده، او هم در آن روز با ماست. آن روز ابلیس با همه ی قوایش حاضر است، و هرکس ایمان خالص یا کفر محض دارد، آن روز حاضر است. سلمان می گوید در محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایستادم و گفتم: دیگر برای سلمان مهم نیست که مرگ به سراغ او آمده یا او به دیدار مرگ برود.
?عبارت آخر سلمان حاکی از این است که وقتی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله به او خبر دادند زمان ظهور را درک می کند، آنقدر خوشحال و مسرور شد که حتی اگر همان زمان مرگ به سراغش میآمد برایش مهم نبود..
استاد_بروجردی