تکمیل مکارم اخلاق
جامعه ما - از فرد و مجموعه - باید روزبهروز، خود را به آنچه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در یک جمله نمىتوان گنجانید؛ اما نمىتوان سرفصلهایى از آن [را ]سرمشق کار خود، در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.
یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى؛ «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمىتواند به هدفهاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مىرساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو، فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود، دچار حسد باشند، دچار بدخواهى یکدیگر باشند، دچار حیلهگرى باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینهورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه، حتى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت وجود ندارد اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعه بشرى مطلوب نیست.
جامعهاى که انسانها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مىورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینهورزى مىکنند، براى او توطئه مىچینند و نسبت به او و دارایىاش، حرص مىورزند، راحتى در این جامعه نیست؛ اما اگر در جامعهاى، فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر، مهربان باشند، نسبت به یکدیگر، گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند، بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر، مانعتراشى نکنند و مردم آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه، حتى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفتهاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مىکنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبهروز پرورش دهیم. قوانین فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیلههایى براى سعادت بشرند؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.
منبع:
از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با بسیجیان، 6/1/85.
تکمیل مکارم اخلاق
جامعه ما - از فرد و مجموعه - باید روزبهروز، خود را به آنچه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در یک جمله نمىتوان گنجانید؛ اما نمىتوان سرفصلهایى از آن [را ]سرمشق کار خود، در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.
یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى؛ «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمىتواند به هدفهاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مىرساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو، فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود، دچار حسد باشند، دچار بدخواهى یکدیگر باشند، دچار حیلهگرى باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینهورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه، حتى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت وجود ندارد اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعه بشرى مطلوب نیست.
جامعهاى که انسانها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مىورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینهورزى مىکنند، براى او توطئه مىچینند و نسبت به او و دارایىاش، حرص مىورزند، راحتى در این جامعه نیست؛ اما اگر در جامعهاى، فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر، مهربان باشند، نسبت به یکدیگر، گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند، بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر، مانعتراشى نکنند و مردم آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه، حتى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفتهاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مىکنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبهروز پرورش دهیم. قوانین فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیلههایى براى سعادت بشرند؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.
منبع:
از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با بسیجیان، 6/1/85.
آيا مي توان با دختري كه نماز نمي خواند، ازدواج كرد و پس از ازدواج او را راهنمايي كرد؟
ازدواج يكي از مهم ترين حوادث زندگي است و نقش اساسي در خوشبختي و سعادت يا بدبختي و شقاوت انسان دارد و از آن جا كه مذهب واعتقادات جزيي از زندگي فردي واجتماعي انسان ها بوده و در زندگي مشترك نقش تعيين كننده داشته و حتّي گاهي اختلاف در اين زمينه باعث اختلافات خانوادگي خواهد شد لذا به نظر مي آيد در اين امر مهم با احتمالات پيش رفتن، و اميدواري بي جا به خود دادن نسبت به اين كه بعدا متديّن مي شود و نمازي مي خواند، كار معقول و منطقي نباشد.
فراموش نكنيم كه شخصي كه تصميم ازدواج با ديگري را دارد هدف از ازدواج او نمازخوان كردن و يا اصلاح اعتقادات طرف مقابلش نمي باشد بلكه مي خواهد با ازدواجش به آرامش،سكون و… دست پيدا كند. چرا كه طبق قائده همسر آدمي بايد قبل از ازدواج همان گونه كه حق است تربيت شده باشد، نه آن كه در منزل شوهر بخواهد تربيت شود؛ زيرا تجربه نشان داده آن هايي كه همسر مناسب و تربيت يافته انتخاب نموده اند در ادامه زندگي با مشكلاتي مواجه مي شوند چه رسد به آن كه شوهري بخواهد همسرش را در منزل خود(بر اساس شاخصه هاي مورد نظرش) تربيت نمايد؛ لذا بهتر است وضعيت فعلي طرف مقابل را در نظر گرفته و به اين دل خوش نكرد كه بعد از ازدواج نماز خوان خواهد شد.
در نتيجه كسي كه مقيد به احكام شرعي و پايبند به دين و مسائل ديني هست و دوست دارد در آينده با همسري متديّن زندگي كند بايد از همان ابتدا همسري انتخاب كند كه حد نصاب از ايمان و التزام عملي به احكام شرعي را داشته باشد و الّا در آينده نزديك نسبت به موضوعات مختلفي هم چون طهارت و نجاست[1]، تربيت فرزند، مخالفت خانواده شوهر و… مواجه خواهد شد.
در پايان اين نكته را نيز متذكّر مي شويم كه در اسلام هم كفو بودن دختر و پسر شرط ازدواج مي باشد و از نظر معارف اسلام و روايات مأثوره از اهل بيت و نيز سيره ي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) و ائمّه(علیهم السلام) تنها چيزي كه كفويت را احراز مي نمايد ايمان است. ايمان يعني اعتقاد باطني به خداوند و التزام عملي به مقتضاي ايمان، يعني به دين و آموزه هاي اسلام. لذا پيامبر خدا جوبير كه مردي سياه پوست و فقير بود را به«دلفار» دختر زيادبن لبيد تزويج نمود و فرمود:«الْمُؤْمِنُ كُفْوٌ لِلْمُؤْمِنَةِ وَ الْمُسْلِمُ كُفْوٌ لِلْمُسْلِمَة»[2]؛«مرد مؤمن همتاي زن مؤمن و مرد مسلمان همتاي زن مسلمان است.»
بنابراين در صورتي كه انسان با همسري ازدواج كند كه از نظر ايماني و يا التزام عملي به احكام و اخلاق اسلامي هم چون نماز مشكل دارد و از اين نظر كفويت ندارد، نمي تواند آينده و خوشبختي خود را تضمين شده بداند.
پي نوشت :
[1] - كسي كه نماز نمي خواند و تصميم ندارد لباس و بدن خود را براي نماز پاك نگه دارد، به طور طبيعي نسبت به رعايت نجاست و پاكي سهل انگار خواهد بود و اين مساله براي كسي كه مي خواهد نماز بخواند بسيار مشكل ساز مي شود .
[2] - بحار، ج22، ص 117
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)
آقای من ،مولای من
به شمارا می گویندغایب، این اشتباه است چراکه شما ظاهر نیستی نه این که حاضر نباشی.
می خواهم بنویسم قصه تکراری این دل تنگ را،به عنوان دل نوشته، دوباره نامه، دوباره حرفای دلم روی کاغذ، دوباره…
پس این گونه می نویسم …
آقاجون! دلم خیلی گرفته احساس می کنم کمکم کن اونی بشم که تو می خوای؛ یه بنده محبوب.
می دونم که بین مایی.
وبادلی پر از امید نامه عمل ما رو هر هفته می خونی و به حال بعضی ها می خندی و به حال بعضی هامون هم اشک های قشنگت از گوشه چشمت جاری می شود.
پس مولای من من را ببخش به خاطر همه کاستی هایم این را به حساب دیگر منتظرانت نذار آخه من جدای از اون هایم ،چرا که من بسی گناهکارم اما امیدم به شماست میدانم فراموشم نمی کنیداما من…
منبع:
دلنوشته
دلم بی قرارت نیست، آقا
” انگاری داریم تظاهر میکنیم”
چشم انتظار نیستیم آقا
” انگاری داریم تظاهر میکنیم”
بر لب دعای ندبه و
دل غرق شهوت وگناه
این رسم انتظار نیست آقا
” انگاری داریم تظاهر میکنیم”
آقا محب واقعی ات در میان ما
یک از هزارنیست
” انگاری داریم تظاهر میکنیم”
منبع:
دلنوشته