(يُنبِت لَكم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الاَعْنَب وَ مِن كلِّ الثَّمَرَتِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكرُونَ) سوره نحل/ آيه 11
ممكن است چنين به نظر آيد كه اگر قرآن در آيات فوق از ميان انواع ميوه ها روى زيتون و خرما و انگور تكيه كرده به خاطر وجود آنها در محيط نزول قرآن بوده است ، ولى با توجه به جهانى و جاودانى بودن قرآن ، و عمق تعبيراتش روشن مى شود كه مطلب از اين فراتر است .
غذاشناسان و دانشمندان بزرگى كه ساليان دراز از عمر خود را در راه مطالعه خواص گوناگون ميوه ها صرف كرده اند به ما مى گويند كمتر ميوه اى است كه براى بدن انسان از نظر غذائى به اندازه اين سه ميوه ، مفيد و مؤ ثر باشد.
همانها مى گويند (روغن زيتون ) براى توليد سوخت بدن ارزش بسيار فراوان دارد، كالرى حرارتى آن بسيار بالا است،و از اين جهت يك نيروبخش است و آنها كه مى خواهند همواره سلامت خود را حفظ كنند، بايد به اين اكسير علاقمند شوند.
روغن زيتون دوست صميمى كبد آدمى است،و براى رفع عوارض كليه ها و سنگهاى صفراوى و قولنج هاى كليوى و كبدى و رفع يبوست بسيار مؤ ثر است .به همين دليل در روايات اسلامى نيز از آن مدح و تمجيد فراوان شده ، در حديثى از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) درباره زيتون چنين مى خوانيم : (غذاى خوبى است ، دهان را خوشبو و بلغم را بر طرف مى سازد، صورت را صفا و طراوت مى بخشد، اعصاب را تقويت نموده و بيمارى و درد را از ميان مى برد و آتش خشم و غضب را فرو مى نشاند).
و از آن مهمتر اينكه در خود قرآن از درخت زيتون به عنوان شجره مباركه (درخت پر بركت ) ياد شده است .
با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى اهميت داروئى (خرما) نيز به ثبوت رسيده است.در خرما كلسيم وجود دارد كه عامل اصلى استحكام استخوانها است و نيز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكيل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است،و قوه بينائى را مى افزايد.
و نيز پتاسيم موجود است كه فقدان آنرا در بدن علت حقيقى زخم معده مى دانند، و وجود آن براى ماهيچه ها و بافتهاى بدن بسيار پر ارزش است .
اين سخن امروز در ميان غذاشناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگيرى مى كند، زيرا آمارهائى كه در اين زمينه تهيه شده نشان مى دهد در مناطقى كه خرما بيشتر مى خورند ابتلاى به سرطان كمتر است ، و اعراب و صحرا نشينانى كه در فقر غذائى به سر مى برند بواسطه خوردن خرما هرگز مبتلا به سرطان نمى شوند، عامل اين موضوع را وجود (منيزيم ) مى دانند.قند فراوانى كه در خرما وجود دارد از سالمترين قندها است كه حتى در بسيارى از موارد مبتلايان به بيمارى قند نيز مى توانند براحتى از آن استفاده كنند.دانشمندان در خرما سيزده ماده حياتى و پنج نوع ويتامين كشف كرده اند كه آنرا به صورت يك منبع غذائى غنى و بسيار پر ارزش در آورده است .به همين دليل در روايات اسلامى نيز روى اين ماده غذائى تاءكيد فراوان ديده مى شود، از على (عليهالسلام ) نقل شده كه فرمود: كل التمر فان فيه شفاء من الادواء: (خرما بخوريد كه شفاى بيماريها است).
و نيز روايت شده كه در بسيارى از اوقات غذاى على (عليهالسلام ) را نان و خرما تشكيل مى داد.و در روايت ديگر مى خوانيم : خانه اى كه در آن خرما نيست اهل آن خانه در واقع گرسنه اند!.در آيات سوره مريم نيز خواهد آمد كه خداوند مريم را در آن بيابان كه فاقد وسيله بود هنگامى كه عيسى را به دنيا آورده بود از رطب تازه روزى داد، و اين اشاره اى است به اينكه يكى از بهترين غذاها براى مادرى كه فرزند به دنيا آورده رطب تازه است ، و حتى در رواياتى كه ذيل آيه آمده مى خوانيم بهترين دارو براى چنين زنان همين ميوه است .
و اما در مورد (انگور) به گفته دانشمندان غذاشناس بقدرى عوامل مؤ ثر دارد كه مى توان گفت ، يك داروخانه طبيعى است ؟ علاوه بر اين انگور از نظر خواص ، بسيار نزديك به شير مادر است ، يعنى يك غذاى كامل محسوب مى شود انگور دو برابر گوشت ، در بدن حرارت ايجاد مى كند، و علاوه بر اين ضد سم است ، براى تصفيه خون ، دفع رماتيسم ، نقرس ، و زيادى اوره خون ، اثر درمانى مسلمى دارد، انگور معده و روده را لايروبى مى كند، نشاط آفرين و بر طرف كننده اندوه است ، اعصاب را تقويت كرده ، و ويتامينهاى مختلف موجود در آن به انسان نيرو و توان مى بخشد.انگور علاوه بر اينكه غذاى بسيار پر ارزشى است قدرت ميكرب كشى قابل ملاحظه اى دارد و حتى عامل مؤ ثرى است براى مبارزه با بيمارى سرطان .به همين دليل در حديثى از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ): خير طعامكم الخبز و خير فاكهتكم العنب : (بهترين طعام شما نان و بهترين ميوه شما انگور است ).
اگر ما بخواهيم آنچه را غذاشناسان در زمينه اين ميوه ها گفته اند و روايات فراوانى كه در منابع اسلامى در اين رابطه نقل شده در اينجا بياوريم مسلما از روش تفسير خارج خواهيم شد، مقصود اين بود روشن سازيم كه تكيه كردن قرآن بر اين سه نوع ميوه بى دليل نيست ، و شايد در آن روز قسمت مهمى از آن بر مردم پوشيده بوده است .
منبع:
تفسير نمونه ج11 ص172تا176
بهترین مسیر برای دستیابی به آرزوها از زبان امام حسین(ع)
اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب میشود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهشهای تاریخی است
امام حسین علیه السلام میفرمایند:مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آروزیش میرسد و زودتر از آنچه میترسد، گرفتار میشود.
منبع:
بحارالانوار، ج. ۷۸، ص. ۱۲۰
برآورده شدن حاجات و دعاها، شرایطی دارد که اگر رعایت نشوند، مستجاب شدن دعا برآورده نمیگردد و یا به تأخیر میافتد.
برآورده شدن حاجات و دعاها، شرایطی دارد که اگر رعایت نشوند، مستجاب شدن دعا برآورده نمیگردد و یا به تأخیر میافتد، که البته برآورده نشدند برخی از دعاها، دلیلی بر عدم توجه خدا به آنها نیست، بلکه به این دلیل است که یا به صلاح فرد نیست یا اینکه خداوند متعال، شرایط بهتری را فراهم میسازد.
از مجموعه این روایات و روایات دیگرى که در این زمینه، بدون طرح سئوال، وارد شده است، به دست مى آید که وعده الهى در مورد مستجاب شدن دعاها بى قید و شرط نبوده است، بلکه دعا داراى شرایطى است که دعاکنندگان باید شرایط دعا راتحصیل، و موانع آن را از سر راه خود بردارند.
یکى از مهم ترین موانع اجابت دعا، عدم معرفت خداوند است، به عبارت دیگر، یکى از شرایط اساسى استجابت دعاها، شناخت خداوندى است که خوانده ماست و از او مى خواهیم که دعاى ما را اجابت کند. مگر مى شود انسان از کسى چیزى بخواهد که او را نشناسد؟!
دومین شرط اجابت دعا،نیّت صادق و پاک; و قلب با اخلاص و بدون ریا است. به این مناسبت امام صادق(ع) در حدیثى فرموده است: «اِنَّ الْعَبْدَ اِذا دَعا اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بِنِیَّنَة صادِقَة وَ قَلْب مُخْلِص اُسْتُجیبَ لَهُ بَعْدَ وَفائِهِ بِعَهْدِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»; هنگامى که بنده خدا، با نیّت صادق و پاک و قلبى پر از اخلاص و صفا به درگاه خداوند روى آورد بعد از آن که به عهد و پیمانى که با خداوند منّان داشته، عمل نماید، خداوند دعاى او را مستجاب مى گرداند. عمل به عهد و پیمان خداوند که همان صفاى دل و اخلاص نیّت است شرط قبولى دعاست.
دعا شرایطی دارد که با مراعات آنها استجابت قطعی است؛ اهل بیت(ع) برخی از موانع و عوامل استجابت دعا را موانعی مانند حرام خوردن، گناه، عاق والدین شدن، سبک شمردن نماز، حق الناس و… فرمودهاند. یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود, نافرمانى از دستورهاى خداست.
حضرت على (ع) در دعاى کمیل چنین مىفرماید: «پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مىشوند». و در جاى دیگر از همان دعا چنین مىفرماید: «اى آقا و مولاى من ! به عزتت قسم! از تو مىخواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود».
امام باقر(ع) نیز در این باره فرمودند: «بنده حاجتى ازخدا طلب مىکند و مقرر مىگردد آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله, او گناهى مرتکب مىشود و در نتیجه, خداوند مىفرماید: «حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست».
استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمهى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مىگردد. همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مىشدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مىباشد. امام صادق (ع) مىفرماید: «خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمىکند». امام صادق (ع) فرمود: «همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مىشود و دعا را ترک مىکند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مىکند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند».
اجابت برخى از دعاها به مصلحت انسان نیست!
اگرچه ما موظّف به دعا هستیم و باید نسبت به اجابت آن هم امیدوار باشیم; ولى باید توجّه داشت که برخى اوقات اجابت بعضى از دعاها به مصلحت انسان نیست، گاهى از اوقات انسان خیال مى کند که سعادت او در اجابت دعاست، در حالى که خداوند از روى آگاهى مىداند که شقاوت و هلاکت و نابودى او در آن است، اینجاست که چنین دعاهایى اجابت نمىشود.
در این زمینه، داستان عبرت آمیز و تکان دهنده ثعلبه انصارى که با اصرار فراوان بر خواسته اش که به مصلحت او نبود پافشارى کرد و اجابت آن باعث بى ایمانى و اعتراض به برخى قوانین الهى شد، درس بزرگى براى همگان است. گاهى جوانى به خواستگارى دخترى مىرود و جواب منفى مىشنود، او التماس و درخواست زیادى مى کند; لیکن با دعاهاى فراوان هم ازدواج او صورت نمىگیرد. دلشکسته و ناراحت به زندگى ادامه مى دهد. بعد از مدّتى متوجّه مى شود که خداوند چه لطف بزرگى به او کرده که دعایش را اجابت نکرده است، زیرا شاید ثمره آن ازدواج چیزى جز فرزندان فلج نبوده است.
بنابراین، از اجابت نشدن برخى از دعاهایمان نگران نباشیم، زیرا امکان دارد دعاى مورد نظر از همین قبیل باشد و علاوه بر آن، بنابر روایات معصومان(علیهم السلام): «دعاهایى که در دنیا مستجاب نمى شود، خداوند در آخرت معادل آن را به دعاکننده عطا مى کند».
منبع:
1- بحار الانوار،ج73،ص329
2- بحار الانوار،ج93،ص358
3- میزان الحکمه،ج3،ص875
4- اصول کافی،ج2،ص474
واجب است مسلمانى كه محتضر(در حال جان دادن) است را رو به قبله بگردانند و براي اين كار اجازه گرفتن از ولىّ او لازم نيست.
نكته1: حضرات آيات صافى، سيستانى، تبريزى: بنا بر احتياط واجب رو به قبله نمايند.
نكته 2: حضرات آيات صافى،تبريزى: اجازه گرفتن از ولىّ او به احتياط واجب لازم است.
سيستانى: چنانچه بدانند خود محتضر راضى است و قاصر هم نباشد براى اين كار لازم نيست از ولىّ او اجازه بگيرند و در غير اين صورت اجازه گرفتن از ولىّ او بنا بر احتياط، لازم است.
- مستحبّ است شهادتين و اقرار به دوازده امام عليهم السلام و ساير عقايد حقّه را، به او طورى تلقين كنند كه بفهمد و اين كار را تا وقت جان دادن ايشان تكرار كنند.
- مستحبّ است اين دعاها را طورى به محتضر تلقين كنند كه بفهمد: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الْكَثيرَ مِنْ مَعاصِيكَ وَ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ مِنْ طٰاعَتِكَ يٰا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِير اقْبَلْ مِنِّي الْيَسيرَ و اعْفُ عَنِّي الْكَثيرَ انَّك انْتَ الْعَفُوُّ الْغَفُورُ اللّٰهُمَّ ارْحَمْنى فَانَّكَ رَحيمٌ.
- مستحبّ است كسى را كه سخت جان مىدهد، اگر ناراحت نمىشود به محلّ نمازش ببرند.
- مستحبّ است براى راحت شدن محتضر بر بالين او سوره مباركۀ «يس، و الصّافات و احزاب» و «آيةالكرسى» وآيۀ پنجاه و چهارم از سورۀ «اعراف» و سه آيۀ آخر سورۀ «بقره» بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند.
- تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چيز سنگين روى شكم او و بودن جُنُب و حائض كنار او و هم چنين حرف زدن زياد و گريه كردن و تنها گذاشتن زنها نزد او مكروه است.
منبع:
توضيح المسائل مراجع/ ج1/ 540 /533
مادر یعنی ریشه و اساس انسان که اگر او نبود، وجود انسان معنا نداشت. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم مادر هستی است، یعنی این بانوی گران قدر، ریشه و اساس آفرینش بوده و دنیا به گل روی او آفریده شده است. همانطور که خداوند فرمود:(ای پیامبر! اگر تو نبودی، جهان را نمی آفریدم و اگر علی علیه السلام نبود، تورا نمی آفریدم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را نمی آفریدم.)
به تعبیر ساده تر، خداوند اساس هستی و آفرینش را بر پایه ی وجود مبارک دختر بهشتی، باموی مهتاب و مادر عصمت و پاک دامنی بنا نهاده است، تا همگان با ارزش جایگاه یک زن حقیقی، با ایمان، عفیف و پاکدامن آشنا گردند و بدانند که آن حضرت نه تنها در پوشش و حجاب، بلکه آینه ای تمام نما از یک زن آرمانی در تمام ابعاد زندگی سعادتمندانه و الگویی جامع و کامل برای تمام نسل ها، فرهنگ ها و زمان هاست؛ تا جایی که فرزندش مهدی موعود امام زمان(عج الله تعالی) هم، مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها را اسوه شایسته زندگی خود معرفی نموده و می فرماید:( دختر رسول خدا، برای من الگویی شایسته است.)
منبع:
الغیبه، شیخ طوسی، ص 286؛ بحارالانوار، ج 53، ص 180