نام:محمد ،هم نام پیامبر اکرم (ص)
پدر:امام حسن عسکری (ع)
مادر:نرجس
القاب:حجت،خاتم،صاحب،الزمان،قائم،منتظر،و از همه مشهورتر مهدی و….
شکل:چون ستاره درخشان نورانی،و دارای خالی سیاه بر گونه راست
1 - ولادت:شب نیمه شعبان ۲۵۵ هجری قمری،هنگام طلوع فجر
محل ولادت:شهر سامراء
زمان غیبت صغری :سن پنج سالگی به مدت ۶۹ سال.
نمایندگان خاص:چهار نفر از شخصیت های شیعه به نام های:
۱_ابوعمر،عثمان بن سعید عمرو عمری اسدی،وکیل و نماینده پیشین امام هادی و امام حسن عسکری (علیه السلام)
۲_ابوجعفر،محمد بن عثمان بن سعید.
۳_ابوالقاسم،حسین بن روح نوبختی
۴_ابوالحسن علی بن محمد سمری.
محل اقامت و آرامگاه این چهار نفر در بغداد است و کلیه امور شیعیان و خواسته ها و نامه های آنان به وسیله این چهار نفر انجام و رد وبدل می شد٫
زمان غیبت کبری:از سال ۳۲۹ هجری قمری یعنی پایان آخرین نماینده خاص (علی بن سمری) شروع شده و مدت زمان آن وابسته به اذن ظهور است که از ناحیه خدا اعلان می شود.
نمایندگان عام:فقها و مجتهدین جامع الشرایط
منبع :
۱-طوسی،محمد،غیبت طوسی،ص۱۳۲٫
۲_صدوق،محمد،عیالاخبارالاخبارالرضا،ج۱،۳۶
۳_مجلسی،محمد باقر،بحالاخوار،ج۵۱،ص۶
۴_صدوق،محمد،کمال الدین،ج۲،ص۳۷۸،طوسی،محمد،غیبت طوسی،ص۴۷۱٫
۵_اربلی،علی،کشف الغمه،ج۳،ص۲۶۰،وص۲۷۶۰
۶_طوسی،محمد،غیبت طوسی،ص۱۴۱٫
۷_همان
۸_طوسی،محمد،غیبت طوسی،ص۱۵۹
۹_دایره المعارف تشیع،ج۲،ص۳۷۴٫
پویش #_بهار_همدلی_ومهربانی
کاری از طلاب مدرسه علمیه کوثرعلی ابادکتول:
?️دوخت ماسک تاکنون بیش از۰۰۰ ۱ عدد واهدابه افراد نیازمند ،کارگران ساختمانی وتاکسیداران
نذرظهور حضرت حجت عج الله
?️اهداو توزیع کتاب های مختلف تربیتی اخلاقی وکودکان جهت مطالعه در ایام قرنطینه در منزل
?️تهیه ارزاق وپدبهداشتی برای خانواده های نیازمند در مناطق مختلف استان گلستان
?️دوخت لباس پرستاران وپزشکان برای بیمارستانها
?️تهیه و بسته بندی هدیه میوه جات و خوراکی برای کادربیمارستانها
?️پخش نان رایگان و گوسفند قربانی به خانواده های نیازمند
بامادراین پویش همراه باشید…
این پویش توسط طلاب تا
#شکست_کرونا_ادامه_دارد
رحیم قمیشی رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس با اشاره به حال و هوای این روزهای جامعه در مقابله با بیماری کرونا و تشابه آن با روزهای اسارت نوشت: «میپرسد وقتی اسیر بودی چهکار میکردی که آنجا حوصلهات سر نرود؟ میگوید واقعا ناامید نمیشدی؟ اصلا میخندیدید؟! میگویم معلوم است عزیزم، ما آنجا هم زندگی شیرینی برای خودمان تعریف کرده بودیم، و از هر لحظهاش لذت میبردیم. نمیتواند قبول کند. میگوید میدانم نمیخواهی بگویی که خیلی هم سخت بوده. قسم میخورم اینطور نیست. ول کن نیست!
حوصلهاش سر رفته، از همین سه هفته خانهنشینی کرونا خیلی خسته شده. دلش گرفته، لحظه شماری میکند بشود کمی پرسه بزند توی خیابانها، دوستانش را ببیند. کافهای برود، مسافرتی برود. قول میدهم برایش از آن روزها بگویم و قول میگیرم باورش کند.
میدانی عزیزم، ما زنده ماندن برایمان یک هدف بود آنجا، خجالت نمیکشیدیم بگوییم «میخواهیم زنده بمانیم»، همینکه یک روز میگذشت و زنده بودیم، همان اردوگاه، در همان غربت و تنهایی، جشنی داشتیم، آواز میخواندیم، میدانستیم بعد از هر سختی حتما یک گشایشی هست، هر چقدر سختی بیشتر، راحتیاش هم بیشتر. میدانستیم انتهای هر دالان دراز تاریک، منظرهای دلنواز منتظر ماست. برکه آبی با پرندههایی عاشق. آسمانی آبی و قشنگ و درختانی جوانهزده و پر از غنچههای گل.
میدانی، آنجا تنهایی که مینشستیم، میشمردیم کارهای نکردهمان را، میشمردیم جاهای نرفتهمان را، و قول میدادیم به خودمان، بابت کارهایی که با رهاییمان باید میکردیم. باید میرفتیم کلاس آموزش موسیقی، باید میرفتیم جهانگردی، میرفتیم یادگیری آشپزی، کیکپزی، میرفتیم کوهنوردی. میرفتیم کویر و شب آنجا آتش روشن میکردیم دور هم، میدانستیم چقدر به ما حتما خوش میگذرد. ما همه آن جاهای زیبا را، قبلتر یادمان رفته بود.
میدانی، زیارت بعد از آن وقتهایی که نمیشود رفت، چه مزهای میدهد، میدانی دیدن دوباره دوستان قدیمی، چه لذتی دارد؟ میدانی پیدا کردن گمشدههایت، اصلا «پیدا کردن خودت»، چقدر هیجان انگیز است!
اگر اسارت و زندان نبود، من هیچکدام را نداشتم. اصلا حقیقتاش را بگویم؟ خدا وقتی میخواهد عمر دوبارهای به آدمها بدهد، همینجوری میکند. یک وقت از او دلگیر نشوی. تقصیر خودمان است که خیلی فراموشکاریم.
مجبور میشود وسط طوفان، ببردمان لبه قایق، خوب تکانمان بدهد، دلمان را حسابی بریزد؛ و برمان گرداند. میخواهد بیدارمان کند، چشمهایمان را باز کند، ما هم آن روزها محکم میچسبیدیم به آغوشاش، غرق بوسهاش میکردیم، با خدا میخندیدیم که این همه فکرمان هست.
میگویم حالا تو هم قبول کن این یک دوره است. برای پیدا کردن خود گمشدهات، تا از تکرار بیایی بیرون، خدا میخواهد یادت بیاورد «تو آزاد بودی» و ندانستی، تو انسانی بزرگ بودی و ندانستی، تو محبوب بودی و ندانستی، تو زندگی داشتی، دوستت داشتند، دلتنگت میشدند، منتظرت مینشستند، خیلیها آرزوی دیدنت را داشتند، و تو ندانستی.
میدانی عزیزم، اصلا خدا که دوستت داشته باشد سربهسرت میگذارد. ناگهان نقشه زندگیات را عوض میکند، چشمهایت را به زور باز میکند، ناگهان عاشقت میکند. این دلتنگیها، این خستگیها، این بیحوصلگیها، همهاش نشانههای همان عشق است.»
صفحه اینستاگرام منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای، در جدیدترین پست خود، پوستری از وقایع سال ۹۸ را طراحی و منتشر کرد.
در این صفحه بخشی از بیانات حضرت آیت الله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره وقایع سال ۹۸ آمده که فرمودند:
«ملت ایران؛ دردمند، اما سربلند
سال ۹۸ برای ملّت ایران یک سال پُرتلاطم بود. مهم این است که در کنار سختیها، سربلندیهایی هم وجود داشت. غلبه بر دشواریها، موجب قدرتمند شدن یک ملّت است.»