1- قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ مِنَ الْمُؤمِنينَ كانَ في كَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ في ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْيَوْمِ الاْكْبَرِ:
مَنْ أَعْطي النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ يَقْدِمْ يَداً وَرِجْلاً حَتّي يَعْلَمَ أَنَّهُ في طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ في مَعْصِيَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ يَعِبْ أخاهُ بِعَيْب حَتّي يَتْرُكَ ذلكَ الْعِيْبَ مِنْ نَفْسِهِ.
«بحارالأنوار، ج 75، ص 141، ح 3»
امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهي مي باشد و از سختي ها و شدايد صحراي محشر در امان است: اوّل آن كه در كارگشائي و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتي بينديشد كه كاري را كه مي خواهد انجام دهد يا هر سخني را كه مي خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودي خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مي باشد. سوّم قبل از عيب جوئي و بازگوئي عيب ديگران، سعي كند عيب هاي خود را برطرف نمايد.
2- قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ لِلْمُؤْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِيابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما يَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْياهُ، وَ طُولُ الْبُكاءِ عَلي خَطيئَتِهِ.
«بحارالأنوار، ج 75، ص 140، ح 3»
امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: سه چيز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئي و غيبت مردم، خود را مشغول به كارهائي كردن كه براي آخرت و دنيايش مفيد باشد. و هميشه بر خطاها و اشتباهات خود گريان و ناراحت باشد.
3- قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِيَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: وِقاءٌ لِلّهِ بِما يَجْعَلُ عَلي نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْياء مِنْ كُلِّ قَبِيح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.
«مشكاة الأنوار، ص 172»
امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: هركس داراي چهار خصلت باشد، ايمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتي خداوند را ملاقات مي كند كه از او راضي و خوشنود است: 1 ـ خصلت خودنگهداري و تقواي الهي به طوري كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتي، نسبت به مردم خدمت نمايد. 2 ـ راست گوئي و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگي. 3 ـ حيا و پاكدامني نسبت به تمام زشتي هاي شرعي و عرفي.
4- قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : يَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَيْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً.
«مشكاة الأنوار، ص 246»
امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: اي فرزند آدم، تا آن زماني كه در درون خود واعظ و نصيحت كننده اي دلسوز داشته باشي، و در تمام امور بررسي و محاسبه كارهايت را اهميّت دهي، و در تمام حالات ـ از عذاب الهي ـ ترس و خوف داشته باشي; در خير و سعادت خواهي بود.
5- قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَليل مِنَ الْحَرامِ وَ لا لِكَثير، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِي الْحَلالِ.
«تحف العقول، ص 186»
امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: حقّي كه شكم بر تو دارد اين است كه آن را ظرف چيزهاي حرام ـ چه كم و چه زياد ـ قرار ندهي و بلكه در چيزهاي حلال هم صرفه جوئي كني و به مقدار نياز استفاده نمائي.
خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم
شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد.از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!»
مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید:
«چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟»
چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم»
مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!»
چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!»
مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟
چوپان گفت: بهتر از این بلد نبودم
مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت.
مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست
تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟
چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد،
با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش
زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ »
گاهی دعای یک دل صاف، از صدنماز یک دل پرآشوب بهتراست…
منبع:
کانال داستان های آموزنده
به قدر تعليم، يا شايد بيش از تعليم، به تربيت بينديشيد. بجز در يك جا در قرآن، كه «يعلّمهم» جلوتر از «يزكّيهم» است، همه جا «يزكّيهم» - تزكيه - بر تعليم مقدم است؛ «يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». اين شايد نشان دهندهى اين است كه تزكيه جايگاه برترى دارد. مخاطبان خودتان را تزكيه كنيد، تربيت كنيد. اين تربيت هم همين طور كه عرض كرديم، «من نصب نفسه للنّاس اماما فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره»، سخت است. اين كار سخت را هم بايد انجام داد.
«يبلّغون رسالات اللَّه»خب، اگر بناست من و شما تبليغ رسالات الهى را بكنيم، منتظر شياطين انسى و جنى باشيم. به ما حمله ميكنند؛ آماده بشويم. از لحاظ روحى، در درون خود حصار مستحكمى به وجود بياوريم - كه اين حصار، حصار ايمان و توكل است - تا مغلوب نشويم و از درون شكست نخوريم. فرار و هزيمت بيرونى، ناشى از فرار و هزيمت درونى است. شكست درون انسان است كه شكست بيرونى را نصيب انسان ميكند، بر انسان تحميل ميكند. اگر شما در دلت شكست نخورى، هيچ كس نميتواند شكستت بدهد. حصارى كه بايد در دل شما به وجود بيايد، حصار ايمان به خدا و توكل علىاللَّه است؛ «و على اللَّه فليتوكّل المؤمنون»، «و على اللَّه فليتوكّل المتوكّلون»،«و من يتوكّل على اللَّه فهو حسبه»،«ا ليس اللَّه بكاف عبده»؛ اينها درسهاى ماست. قرآن را با تأمل بخوانيم؛ اينها را به عنوان درس ياد بگيريم، اينها دستورالعمل زندگى است. اين، يك جور آمادگى است
بدانيد امروز وظيفهى روحانيت مضاعف است. اگر روحانيت هميشه يك باربر دوش داشته است - بارتفهيم، تبيين، ابلاغ؛ «الّذين يبلّغون رسالات اللَّه» - امروز اين بار مضاعف است؛چرا؟
براى دو جهت: يكى اينكه فرصت براى تبليغ اسلام در دنيا - چه دنياى اسلام، چه دنياى غير اسلام - به وجود آمده است، كه حالا مختصراً عرض خواهم كرد. يكى هم به دليل همين فرصت و از ترس اسلام، حملات نسبت به اسلام افزايش پيدا كرده است. پس وظيفه مضاعف ميشود. وقتى فرصت هست، وظيفه زياد است. وقتى به خاطر اين فرصت، حمله ودشمنى و تهاجم هست، باز وظيفه زياد است. امروز شما در يك چنين وضعيتى هستيد. نبايدهم بترسيد؛ «و يخشونه و لايخشون احدا الّا اللَّه». از هيچ چيز نترسيد، از سختىهاى راه نهراسيد.نه اينكه بگوئيد سختى نيست؛ چرا، سختى هست؛ اما از اين سختى نترسيد. به استقبال كارهاى دشوار و سخت برويد. كارهاى نشدنى را انجام بدهيد.
برويد سراغ كارهاى نشدنى، تا بشود. تصميم بگيريد بر برداشتن كارهاى سنگين، تابرداريد. «ولا يخشون احدا الّا اللَّه». «و خب،زحمتهايش چه؟ رنجهايش چه؟ محروميتهايش چه؟ جوابش اين است كه: كفى باللَّه حسيبا»؛ خدارا فراموش نكن، خدا حسابت را دارد. در ميزان الهى، رنج تو، محروميت تو، كفّ نفستو، حرصى كه خوردى، زحمتى كه كشيدى، كارى كه كردى، خون دلى كه خوردى، دندانىكه روى جگر گذاشتى، اينها هيچ وقت فراموش نميشود؛ «و كفى باللَّه حسيبا».
منبع:
جلسات اخلاقی رهبر
از دیدگاه اسلام، اهداف ازدواج عبارت اند از:
1.سکونت و آرامش
قرآن مجید مهمترین هدف ازدواج را رسیدن به سکون و آرامش می داند و می فرماید:
از نشانه های خدا آن است که از جنس خودتان همسرانی برای خودتان آفرید تا در
کنار آن ها آرامش یابید. دلیلش آن است که با ازدواج، غریزه جنسی به طور صحیح و
طبیعی ارضا می شود و همین امر او را به اعتدال و آرامش سوق می دهد.
(این آرامش هم از نظر جسمی است و هم از نظر روحی، هم از جنبه فردی است و
هم اجتماعی. هنگامی که انسان از مرحله تجرد به مرحله زندگی خانوادگی گام
می گذارد شخصیت تازه ای در خود می یابد و بیشتر احساس مسئولیت می کند و
این است معنای احساس آرامش در سایه ازدواج.)
به راستی آرامش بخشیِ ازدواج را کسانی بیشتر درک می کنند که رنج تنهایی و
نابسامانی مجرد زیستن را چشیده و از روح پرتلاطم و پریشان جوانان مجرد آگاه
باشند.
2.تعدیل غریزه جنسی:
ازدواج، پاسخ گویی به خواسته طبیعی و ندای فطرت و تنها راه ارضای صحیح تمایل
جنسی است. رسول خدا(صل الله علیه و آله و سلم) به جوانان توصیه می کند آتش
ملتهب غریزه جنسی را که به شدت زبانه می کشد، با ازدواج مهار و خود را از گناه
حفظ کنند. آن حضرت در این باره می فرماید: ای گروه جوانان، هرکس از شما توانایی
زن گرفتن را دارد، پس ازدواج کند و اگر نتواند، بسیار روزه بگیرد که روزه گرفتن از
شهوت می کاهد.
بی دلیل نیست که آن حضرت می فرماید:هرکس ازدواج کند، نیمی از دینش را احراز
کرده پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد.
صفحات: 1· 2
قال الصادق(ع)
«أَیُّمَا امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَیْتِ زَوْجِهَا شَیْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِیدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ
وَ جَلَّ إِلَیْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ لَمْ یُعَذِّبْه».
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «هر زنی که در خانه
شوهرش چیزی را برای سامان دادن وضع خانه جابه جا کند، خداوند نظر [رحمت] به
او میکند . و هر کس مورد نظر [رحمت] خدا قرار گیرد، خدا عذابش نمیکند.»
فقط انجام یک عمل ساده در منزل ،باعث جلب نظر خداوند
و به دنبال آن دوری از عذاب الهی میشودکه چنین موضوعی در غیر از این محیط
مقدس در جای دیگری دیده نمیشود.
منبع:
(امالی صدوق، ص411)