آیت الله محمد علی ناصری دولت آبادی در جمع اقشار مردم در اصفهان پیرامون ویژگی های امام حسین (ع) اظهار کرد: در روایت دارد که خداوند در ازای شهادت امام حسین(ع) چهار خصلت در این دنیا به ایشان عطا کرد.
وی بیان کرد: استجابت دعا را در زیر قبه حضرت قرار داد؛ یعنی هر کس زیر قبه امام حسین علیه السلام دعا کند دعایش مستجاب است، دوم اینکه شفای بیماری ها را در تربت ایشان قرار داد و سوم اینکه امامان بعدی را از نسل ایشان قرار داد و چهارم اینکه زایٔران او ایامی که زائر ایشان هستند از عمرشان محسوب نمی شود.
استاد اخلاق حوزه عنوان کرد: در حدیث میفرمایند «هرگاه ملائکه به زمین نازل میشوند، حورالعین از آنها خواهش میکنند تا تسبیح و تربت قبر حسین را برای آنها هدیه ببرند.
وی افزود: در روایت دیگری امام رضا علیه السلام می فرمایند «کسی که با تسبیح تربت حضرت سیدالشهدا ذکر «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید، در مقابل هر عدد از دانههای تسبیح، شش هزار حسنه برای او نوشته میشود و شش هزار گناه از او بخشیده میگردد و شش هزار درجه بر درجات او افزوده میشود.
آیت الله ناصری در توضیح فضیلت سجده بر تربت امام حسین علیه السلام و تسبیح تربت اذعان کرد: زمانی که به تربت امام حسین(ع) سجده میکنی، حجابها عقب میرود و در صورتی که شرایط دیگرش را داشته باشی، میتوانی عالم ملکوت را ببینی.
وی افزود: یکی دیگر از اختصاصات حضرت، ثواب و برکاتی است که در تسبیح تربت قرار داده شده است، حضرت بقیة الله روحی له الفداء فرمودند «مِنْ فَضْلِه، أنَّ الرَّجُلَ یَنْسی التَّسْبیحَ وَ یُدیرُ السُّبْحَهَ فَیُکْتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ(یعنی از فضایل تربت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام آن است که چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گر چه دعایی هم خوانده نشود.
استاد اخلاق تصریح کرد: از جمله چیزهایی که بلا را دفع میکند و ایمان ما به اهلبیت علیهم السلام را حفظ مینماید، برپایی مجالس امام حسین علیه السلام و شرکت در آن است.
وی افزود: در روایت دارد که اگر کسی یک دینار برای اقامه عزای حضرت ابا عبدالله علیه السلام خرج کند؛ خداوند به اندازه هفتاد دینار به مال او برکت می دهد و او را میبخشد و بهشت را بر او واجب میکند.
عقیق/فضیلت سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام)/کدخبر:108392/تاریخ انتشار:25شهریور1398
پیرغلامان و ذاکران قدیمی اهلبیت علیهم السلام تجربههای ارزشمندی برای انتقال به مداحان نسل جوان و حتی مردمی دارند که در هیئتها و مجالس عزاداری ائمه اطهار علیهم السلام شرکت میکنند؛ تجربههایی که هر کدام میتواند مسیر را برای عرض ارادت مخلصانه و بندگی صحیح فراهم و مسیر سلوک را هموار کند.
در گفتوگویی با حاج اکبر بازوبند، پیرغلام و ذاکر قدیمی اهلبیت علیهم السلام به بررسی عوامل مؤثر بر مداحی موفق پرداختیم. آن طور که این ذاکر امام حسین علیه السلام توضیح میدهد، یکی از مسئولیتهای اصلی مداح توجه به همین موضوع است که شعرهای غنی بخواند که از وهن و توهین و خرافات دور باشد. البته گاهی در بعضی از مجالس دیده میشود که مداحان تازهکار شعرهایی را میخوانند که با شأن و منزلت حضرت سیدالشهدا علیه السلام منافات دارد. مداح نباید برای گریاندن مخاطب به هر شعر و مطلبی متمسک شود. بلکه باید شأن اهلبیت علیهم السلام را در نظر بگیرد و مطابق با منزلت آن بزرگان مدیحهسرایی کند.
این پیرغلام حضرت سیدالشهدا علیه السلام از مجالس روضه و هیئتهای قدیم یاد میکند و میگوید: در قدیم این طور بود که در جلسه جامعه مداحان به یک پیرمردی که سالها ذاکری اهلبیت علیهم السلام را کرده بود، میگفتند که او بخواند و بقیه گریه میکردند و سینه میزدند. او هم با چشمان گریان مداحی میکرد و در این کار اخلاص داشتند. البته امروز هم مداحان بسیار خوبی داریم. بعضی مداحان هستند که بدون وضو مداحی نمیکنند، این در حالی است که برای مداحی داشتن وضو ضروری نیست. اما آنها ادب را رعایت میکنند تا در کارشان اخلاص داشته باشند که این خیلی خوب است.
با روضه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قد کشیدیم
بهعنوان پیرغلام اهلبیت علیهم السلام و کسی که عمر خود را صرف ذاکری و مداحی امام حسین علیه السلام کرده، فکر میکنید اصالت دینی و فرهنگ اسلامی در خانواده تا چهاندازه میتواند در گرایش نسلهای جدید به فرهنگ حسینی مؤثر باشد؟
برای اینکه یک کودکی در بزرگسالی عاشق امام حسین علیه السلام و نوکر این خانواده گرامی باشد، چند عامل اثر دارد: لقمه حلال و خانواده مؤمن و حسینی. هرچند که عوامل بیرون از خانه هم در تربیت بچههای ما مؤثر است اما اگر لقمهای که بچه در خانواده میخورد، پاک و حلال باشد و خانواده مؤمن و اهل هیئت و دین باشند، تأثیر زیادی در گرایش نسل جدید به هیئت و مسجد دارد.
خود شما که متولد و بزرگشده شهر یزد هستید، در چهفضایی رشد کردید؟
مردم یزد از قدیم مردم متدینی بودند. من در خانواده باایمان و معتقدی به دنیا آمدم و فضایی که در آن بزرگ شدم، فضای حسینی بود. مردم یزد بهشدت پایبند اعتقادات و فرهنگ دینی و حسینی هستند. اکثر آنها آنقدر عاشق امام حسین علیه السلام هستند که باید در تمام طول سال هر از گاهی و بعضی مردم هر روز به مجلس روضه بروند. خیلی از آنها صبح خود را با روضه امام حسین علیه السلام شروع میکنند، تا برای امام حسین علیه السلام اشک نریزند، چای روضه را نخورند، سلام بر امام شهید خود ندهند، کسب و کار و زندگی خود را شروع نمیکنند. برکت زندگیها هم از همین حسینی بودن است.
اصلاً چای صبحانه خیلیها همان چای روضه است که بعد از سلام بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اشک چشم در عزای آن حضرت صرف میکنند.
ما هم در چنین فضایی به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم. یادم هست وقتی کمسنوسال بودیم با بچههای همسنوسال خودمان به پشتبام خانهها میرفتیم، پارچه سیاهی که معمولاً چادر مشکی مادرمان بود آویزان میکردیم تا جایی مثل هیئت داشته باشیم. یکی از ما روضه میخواند و بقیه سینه میزدند. درواقع عشق به امام حسین علیه السلام را در همان بازیهای بچهگانه و بلکه عاشقانه تمرین میکردیم.
مداحی از دوران کودکی
از همان کودکی مداحی میکردید؟
تقریباً دهساله بودم که مداحی کردم. خانهای بود که به خانه قنادها مشهور بود و من اولین بار در آنجا خواندم. وقتی وارد خانه شدم بهسمت حوض وسط حیاط رفتم و بچهها دورم را گرفته بودند. یک ظرف برداشتم از آب حوض پر کردم و گفتم «یا حسین علیه السلام! بچههای تو تشنه بودند.»، نمیدانم با همین دو سه کلمه که خدا بر دهان من گذاشت چطور مجلس گرم شد و همه به گریه افتادند و شور حسینی را درک کردند.
این شور را تا جوانی هم حفظ کردید؟
بله. سال 42 من در خدمت سربازی بودم و شلوغیهای آن سال با عاشورا و ماه محرم مصادف شده بود. بهیاد دارم که بچههای گردان از من خواستند مداحی کنم تا بقیه هم سینه بزنند. حدود چهل نفری بودیم و بچهها میخواستند با نظم برویم، اما من گفتم “این نوع نظم را رها کنید". کفشها را درآوردیم و با پای برهنه راه افتادیم و روضه میخواندیم. همین طور در خیابان میرفتیم و میخواندیم که «مهلاً مهلاً یابنالزهرا» همان چهل نفر بودیم ولی وقتی به میدان رسیدیم، حدود پنج شش هزار نفر شده بودیم. همه مردم به ما پیوسته بودند و با ما تکرار میکردند و میخواندند و اشک میریختند.
همان شب در خواب، یکی از سیدهای محلمان را دیدم که گفت “تو آزادی، برو". حدود دو ماه خدمت کرده بودم که افسر صدایم زد و گفت “حکم معافیات آمده است".
اخلاص، شرط اصلی نوکری امام حسین علیهالسلام است
در این مداحیها و روضهخوانیها از شخص خاصی پیروی میکردید؟
معمولاً حاج نادعلی کربلایی برایم الگو بود. او را میشناختم، روضههایش را گوش میدادم و خیلی چیزها از او آموختم. اما این روزها بیشتر شعرها را از کتاب خزائن الاشعار میخوانم که یک کتاب قدیمی است ولی قصیدههای بسیار پرمفهومی دارد.
پس این طور شد که مداح و پیرغلام امام حسین علیه السلام شدید.
ما خودمان را به پیرغلامان اصیل چسباندهایم و سعی میکنیم از آن ذاکران مخلص درس بگیریم. مداحی قدیمی بود که سالها قبل از دنیا رفت بهنام حاج کریم ابراهیمی. یک بار در بقیع به زیارت رفته بودم که دیدم ایشان در گوشهای تنها نشسته و برای دل خودش میخواند و اشک میریزد.
آنقدر مسن بود که تعجب کردم آیا همین مرد بود که در هیئتهای قدیم بدون بلندگو میان انبوه جمعیت روی چارپایه میرفت و مداحی میکرد؟! به او گفتم “حاج کریم! یک عمر برای مردم خواندهای و مردم فیض بردهاند. امروز میخواهم من بخوانم و تو گریه کنی". چند نفری جمع شده بودند. رو به بقیع کردم و خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کردم: “این مرد یک عمر برای حسین تو عزاداری کرد و امروز پیرغلام در خانه شما شده، بهخاطر او هم که شده یک نظری به ما بیندازید". مجلس خوبی کنار بقیع داشتیم و از اخلاص او بهره میبردیم. زمانی هم که از دنیا رفت و میخواستند بدنش را غسل بدهند، من برایش روضه خواندم.
هر جای دنیا که باشیم وقتی منصب و موقعیت شغلی را از پزشک و مهندس و قاضی بگیرند، دیگر هیچ ندارد ولی در خانه امام حسین علیه السلام این طور نیست. اگر برای ارباب یک عمر نوکری کنی، تازه زمان جان دادن مدرک مهمی در دست داری و بهعنوان نوکر پذیرفته میشوی، البته اگر نوکر بااخلاصی بوده باشی، این آبرویی است که از هر آبرویی بالاتر و باعزتتر است.
ضرورت استفاده از اشعار غنی
به شعرهایی که در مجالس عزاداری و هیئتها خوانده میشود، اشاره کردید. مداح و ذاکر اهلبیت علیهم السلام تا چهاندازه مسئولیت دارد در انتخاب اشعار و مضامین آموزشی و معرفتی در هیئتها دقت داشته باشد؟
یکی از مسئولیتهای اصلی مداح توجه به همین موضوع است که شعرهای غنی بخواند که از وهن و توهین و خرافات دور باشد. البته گاهی در بعضی از مجالس دیده میشود که مداحان تازهکار شعرهایی را میخوانند که با شأن و منزلت حضرت سیدالشهدا علیه السلام منافات دارد. مداح نباید برای گریاندن مخاطب به هر شعر و مطلبی متمسک شود، بلکه باید شأن اهل بیت علیهم السلام را در نظر بگیرد و مطابق با منزلت آن بزرگان مدیحهسرایی کند.
اینکه امام حسین علیه السلام به برادرش حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام میگوید “جانم به قربانت"، بهدلیل نسبت برادری نیست، بلکه بهعلت جانفشانی و اوج معرفت آن حضرت است. حتی جانفشانیهای حضرت زینب سلام الله علیها همین طور است. هرچند که امام حسین علیه السلام برادر آن حضرت بوده اما ولایتپذیری و دفاع حضرت زینب سلام الله علیها از امام زمان خود سرمشق ماست و باید در جلسات برای مردم عنوان شود.
در گذشته معمول بوده که مداحان و ذاکران اهلبیت علیهم السلام وقتی میخواستند شعری را در هیئت و مقابل مردم بخوانند، آن را حفظ میکردند.
من هنوز هم شعرها را حفظ میکنم. البته گاهی پیش میآید مداحانی شعرها را از روی کاغذ میخوانند و این کار هم اشکالی ندارد، چون گاهی حجم اشعار و مفاهیمی که میخواهند در هیئت بخوانند زیاد است و مداح باید چند ساعت شعرهای متنوع و پرمفهوم بخواند، در این صورت ناچار است از روی کاغذ بخواند، هرچند بهنظر میرسد از حفظ خواندن بهتر است و تأثیر بیشتری بر مخاطب دارد.
تحول در هیئتها و مجالس عزاداری در طول سالها
البته من قبلاً این را نمیگفتم ولی یک بار در محضر مقام معظم رهبری بودیم که ایشان فرمودند: آقای فلسفی سالها قبل یک تکه کاغذ از جیب خود درآوردند و حدیثی را از روی کاغذ خواندند و سنت غلط را شکستند. از رو خواندن حدیث باعث میشود که گوینده کمتر خطا کند و مطلب را درست و بدون نقص بخواند.
البته بعضی مداحان قدیمی معتقد هستند که باید شعر را از حفظ خواند، نه از روی کاغذ. ولی به هر حال بعضی از مداحان جوان از روی کاغذ میخوانند. در قدیم حتی بد میدانستند که مداح حرف بزند، بلکه میگفتند مداح باید از اول تا آخر هیئت باید شعر بخواند و آن هم از حفظ.
با این توضیحات، هیئتهای امروز چقدر با هیئتهای قدیمی تفاوت دارد؟
در قدیم این طور بود که در جلسه جامعه مداحان به یک پیرمردی که سالها ذاکری اهلبیت علیهم السلام را کرده بود میگفتند که او بخواند و بقیه گریه میکردند و سینه میزدند. او هم با چشمان گریان مداحی میکرد و در این کار اخلاص داشتند. البته امروز هم مداحان بسیار خوبی داریم. بعضی مداحان هستند که بدون وضو مداحی نمیکنند. این در حالی است که برای مداحی داشتن وضو ضروری نیست. اما آنها ادب را رعایت میکنند تا در کارشان اخلاص داشته باشند که این خیلی خوب است.
به همین دلیل است که میبینیم نفس بعضی مداحان این اندازه سوز دارد. در قدیم گاهی یک مداح یک مصراع یا یک بیت میخواند و کل مجلس با همان یک بیت شعر اشک میریخت و مطلب را درک میکرد. حاج حسن ذوالفقاری این طور میخواند. اما امروز میبینیم گاهی مداح ساعتها روضهخوانی میکند اما تأثیری در مخاطب ندارد، این هم بهدلیل خلوص مداح است که سوزش و نفسش این اندازه اثر دارد.
منبع:تسنیم
معمولاً در اینجور پدیدههایی که انسان مشاهده میکند که تبلیغاتی برای آن انجام نگرفته لکن ناگهان یک پدیدهای در محیط دید انسان بُروز میکند، دست خدایی مشهودتر از همهجای دیگر است… اینها پدیدههایی است که هیچ تبلیغاتی هم برایش نمیشود، تلاشی هم انجام نمیگیرد. شما ببینید برای اینکه ده هزار نفر، پنجاه هزار نفر را یک جا جمع کنند، چقدر تلاش تبلیغاتی در دنیا انجام میگیرد، آخرش هم نمیشود. اینجا با وجود موانع فراوان، از ایران فقط دو میلیون نفر برای پیادهروی هشتاد کیلومتری برای پیادهروی، نه برای لذّت بردن و در هتل لمیدن بلند میشوند میروند کربلا؛ چند برابر آن [هم] از خود عراق و از مناطق دیگر؛ این یک حادثهی الهی است، این یک پدیدهی الهی است؛ این نشاندهندهی این است که این راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه بصیرت؛ مثل عشق اولیا به خدا؛ اَللٰهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلیٰ قُربِک؛ این حبّ و این عشق، عشق همراه با بصیرت است؛ میداند، میفهمد و این جاذبه او را میکِشد، این مغناطیس او را میکِشد. خب، بنابراین کار، کار بزرگی است؛ پدیده، پدیدهی عظیمی است. من اوّلاً به کسانی که موفّق شدند و رفتند، خوشامد عرض میکنم و قبول الهی را برای کارشان درخواست میکنم و غبطهی خودم را نسبت به کار آنها -که ما محروم بودیم، آنها موفّق شدند- عرض میکنم. از مردم عراق که پذیرایی کردند، محبّت کردند، این جمعیّت عظیم را توانستند ظرف چند روز اداره کنند، تشکّر میکنم. حادثه، حادثهی فوقالعاده مهمّی است.
منبع:
سخنان رهبر دربار ه پیاده روی اربعین
بسم رب الحسین(ع)
حسین جان…!!!
همه دارند به پابوسی تو می آیند!
طبق معمول من بی سرو پا جا ماندم….!!!!!
«و امّا حقّ پرورشدهندهى تو با دانايى، اين است كه او را بزرگ بدانى و مجلسش را محترم بشمارى و خوب به او گوش سپارى و توجّه نمايى و او را براى آموزش خودت از آن چه تو را از دانش او بىنيازى نيست يارىرسانى، به اين ترتيب كه درك و فهمت با او و آماده براى او باشد و با ترك لذّتها و كاستن از واسته هاى خويش، دل و ديدهات را پاك و روشن به او بسپارى.و ديگر اين كه بدانى تو پيامرسان او هستى تا آن چه را كه به تو مىآموزد به نادانانى كه به تو مىرسند بياموزى، پس لازم است كه آن را به خوبى به آنان برسانى و در گزارش پيام او خيانت نكنى و هر گاه پيامرسانى او را به عهده گرفتى براى آن به پا خيزى و نيرويى نيست مگرآن كه به يارى خدا باشد.»
امام سجّاد(ع) دست كم پنج حق براى استاد و معلّم میشمارد به اين ترتيب كه میفرمايد :
1. احترام او را نگهدارى و حضورش را محترم شمارى؛
2. با تمام توجّه به او گوش سپارى و در محضرش حواس خود را به چيز ديگرى مشغول ندارى. جاى تأكيد است كه خوب شنفتن و به درستى شنيدن ـ به اصطلاح امام سجّاد(ع): حُسنُ الاستماع ـ خود هنرى است كه ارزشش كمتر از خوب سخن گفتن نيست. متأسفانه ما آن قدر كه به هنر سخن گفتن مىپردازيم خود را براى درست شنيدن آماده نمىسازيم. بسيار اند كند آنان كه به هنر زيبا شنيدن و صحيح گوش سپردن آراستهاند و خود را براى اين مهمّ ساخته و پرداختهاند.
3. براى درك درست و فهم صحيح درس و بحث با استاد و آموزگار خود همدل و همگام باشى و در اين راه هرگز از همكارى و همراهى با استاد دريغ نورزى.
4. آنچه را كه از اساتيد خويش آموختهاى به شاگردان خودت بياموزى و پيام و كلام آموزگارانت را به نسلهاى بعدى برسانى.
5. در اين پيام رسانى، دقيق و امين باشى و در اين مهمّ، همهى سعى و توان خود را به كارگيرى تا هرگز در گزارش پيامهاى اساتيدت خيانت نكرده باشى.
منبع:
رساله حقوق امام سجاد(ع)