حجت الاسلام و المسلمین احمد مبلغی رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری روز گذشته در دیدار با هیئتی از اندیشمندان اندونزیایی، به موضوع ارتباط و تعامل پیروان ادیان و مذاهب پرداخت و سه اصل حاکم بر روابط ادیان و مذاهب از نگاه اسلام را برشمرد.
اکراه ناپذیری دین و مذهب
مبلغی با بیان این که اصل اول حاکم بر روابط ادبان و مذاهب، اکراه ناپذیری دینی است، گفت: براساس اصل اکراه ناپذیری در اسلام (که قرآنی است) کسی نباید دیگری را به پذیرش یا ترک یک دین یا مذهب وادار کند. البته هر شخصی که ایمان می آورد و یک دین و مذهبی را قبول می کند باید در برابر خدای خود، مسئول و پاسخگو باشد.
انجام مشترکات رفتاری بر پایه مشترکات دینی
وی بیان داشت: اصل دوم در اسلام ضرورت عمل مشترک اتباع ادیان الهی در چارچوب مشترکات فیمابین خود است؛ به این معنی که سلسله ای از رفتارهای مشترک را در قالب رابطه ای تکمیل کننده بر اساس مشترکات دینی به انجام برسانند.
تبدیل اختلاف ها به فرصت و عرصه ای برای مسابقه در خیرات
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی با بیان این که سومین اصل دینی این است که اختلافات و تفاوت های مذاهب و ادیان نباید مجالی برای رویارویی و درگیری باشد، گفت: اتباع ادیان و مذاهب باید تفاوت های دینی و مذهبی را زمینه ای برای مسابقه با یکدیگر در انجام امور خیر و نیکوکاری قرار دهند که قرآن از آن به «فاستبقوا الخیرات» یاد کرده است. جهت دادن به اختلافات به سمت مسابقه در خیر از این آیه استفاده می شود زیرا خطاب آیه به مسلمانان فقط نیست بلکه به اتباع ادیان (دارندگان شرعه و منهاج) است. مبلغی خاطرنشان ساخت: مسابقه یک امر انسانی و خیرات هم یک امر قابل فهم برای بشر است؛ نتیجه این می شود که اتباع ادیان هر یک اهدافی دارند که ذیل عنوان خیر جای می گیرند، بنابراین باید بکوشند انواع خیرات را محقق کنند. وی گفت از اینجا به دست می آید که ادیان و مذاهب بین دو سنخ مشترکات هستند؛ یکی مشترکات دینی است که رفتارهای مشترک را می طلبد و دیگری “اهداف خیر” است که می تواند به مثابه حاصل مسابقه ای باشد که معنی دهنده به این مسابقه، تفاوت ها و اختلاف های دینی و مذهبی میان آن هاست. عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به سخنان هیأت اندونزیایی که در ارتباط با فعالیت و حقوق پیروان ادیان و مذاهب در ایران تحقیقات زیادی انجام داده اند،گفت: ما معتقدیم به کار بردن اصطلاح «اقلیت و اکثریت» برای پیروان مذاهب که به عنوان اجزاء امت اسلامی هستند، صحیح نیست. چرا که هر مذهب جزئی از امت اسلامی است و تقسیم اجزاء امت به اقلیت و اکثریت در اسلام امر غریب و نا آشنایی است. اسلام این اصطلاح را نمیپسندد زیرا مایه انشقاق و اختلاف است.
دانشگاه مذاهب اسلامی مصداق عینی صدق توجه ایران به مذاهب اسلامی است
وی در بخش دیگری از سخنان خود وجود دانشگاه مذاهب اسلامی را نمونه بارز و مصداق عینی توجه جمهوری اسلامی ایران به رابطه درست و همزیستانه مذاهب اسلامی عنوان کرد و بیان داشت: دانشگاه مذاهب اسلامی تنها دانشگاهی است که روی کره خاکی نام مذاهب اسلامی را یدک میکشد و نمادی از همزیستی اسلامی است و این حکایت میکند که ایران همه مذاهب اسلامی را به رسمیت میشناسد و این صدق نگاه جمهوری اسلامی ایران به روابط شیعه و سنی است که در این دانشگاه تبلور یافته است. در ابتدای این دیدار “ابومسلم خولانی” کارشناس مطالعات تطبیقی در وزارت امور دینی نیز در خصوص فعالیت بهاییت در اندونزی اشاره کرد و یکی از دلایل حضور در ایران برای تحقیق در این رابطه دانست و افزود: قبل از حضور در ایران، اطلاعات اندکی از اقلیت های ایران داشتم اما چیزی که در این سفر موجب دلگرمی ما شد، این بود که صحبتهای علما، دولتمردان و مردم با هم تفاوتی نداشت. وی گفت: از نظر من باعث تاسف است که در اندونزی اطلاعات نادرست در مورد ایران وجود دارد. اما از اینکه این فرصت در ایران بیش آمد خدا را شاکریم و موقع برگشت حتما از این بیشرفتها و تعامل و زندگی خوب پیروان ادیان و مذاهب در ایران گزارش خواهیم داد.
منبع:
برگزاری نشست اخلاقی در مدرسه علمیه کوثر علی آباد کتول
حجت الاسلام نجف علی قاسمی امام جمعه شهر فاضل آباد گفت: امروز متعلق به ولی خداست و خداوند نیز در قرآن همه را به حیات طیبه دعوت کرده است و این حیات طیبه حاصل نمی شود مگر با پیوند و اتصال با ائمه معصومین و ولی خدا چرا که آنها سرچشمه حیات هستند.
وی ضمن اشاره به انتظار امام زمان نسبت به طلاب افزود: ولی عصر (عج) ضمن یک دعا می فرمایند:"و علی المتعلمین بالجهد و رغبه” یعنی یکی از خواسته های امام زمان رغبت و جدیدت در تحصیل و دوری از کسالت و تنبلی در آن است چرا که طبق سخن امام صادق(علیه السلام) کسالت و بیس حوصلگی کلید هر بدی است.
امام جمعه شهر فاضل آباد با اشاره به این که زینت ائمه معصومین بودن طلاب از انتظارهای بعدی امام زمان است ادامه داد: طلاب می توانند طبق روایتی از امام صادق(علیه السلام) با ورع ، سخت کوشی، عفت و همچنین پاسداری از دین در گفتار و عمل زینت اهل بیت (علیه السلام) باشند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فریضه نماز احیاء شد و باید تلاش بیشتری صورت گیرد تا نماز بیش از گذشته نهادینه شود چرا که هر چه فرهنگ نماز را گسترش دهیم آسیبهای اجتماعی کمتر خواهد شد.
اربعین حسینی یک حماسه بزرگ جهان اسلامی و مظهر اقتدار و شکوه امت اسلامی در برابر بدخواهان و دشمنان اسلام است. یکی از برنامههای مورد تأکید در اربعین حسینی قرائت زیارت اربعین است، مضامین این زیارتنامه، انعکاسدهنده اهداف بلند عاشورا و قیام امام حسین(ع) است که راز قیام حسینی در این زیارت برپایی نماز و احیای دین مبین اسلام عنوان شده است.
یکی از ویژگیهای امام حسین(ع) در این زیارتنامه برپایی و اقامه نماز عنوان شده است، نماز نه تنها در جنبه فردی و معنوی در اوج عظمت است بلکه جنبههای سیاسی و اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر بوده و برکات و آثار فراوانی برای جامعه دارد. نماز را بزرگترین فریضه الهی است در همه ادیان الهی توجه ویژهای به نماز شده و در همه ادیان اهمیت نماز در نظر گرفته شده و یکی از رسالتهای مهم پیامبران اقامه نماز بوده است.
آنچه عبادت را به نمایش میگذارد نماز است و این نماز، ملاک عبودیت و بندگی است و در اهمیت نماز آن است که هیچ وظیفهای مهمتر از انجام این فریضه نداریم که ولایت و حکومت اسلامی برپا دارنده نماز است. نماز در هیچ شرایطی از انسان ساقط نمیشود، نماز انسان را در دشوارترین شرایط مقاوم میکند. نماز آرامبخش بوده و انسان را تسکین میدهد چون با قدرت لایزال الهی متصل میشود.
عرفان نماز نباید مورد غفلت قرار گیرد و باید گفت که نماز برای انسان گرهگشا بوده و به انسان امید میبخشد و بسیاری از علما و دانشمندان زمانی که با مشکل مواجه میشدند به نماز پناه میبردهاند.
نماز شرط قبولی تمام اعمال است، نخستین چیزی که در روز قیامت مورد محاسبه قرار میگیرد نماز است و اگر نماز قبول شود، تمام اعمال انسان مورد پذیرش حضرت حق قرار خواهد گرفت.
هر انسانی که نماز را به عنوان یک وظیفه الهی به جا آورد، آسیبهای کمتری دارد و باید به این نکته نوجه داشت که نماز سد راه انسان به سمت انحرافات است و اگر با خضوع و خشوع همراه باشد انسان را از انحراف نجات داده و به نیکی خواهد رساند.
در کشورمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نماز احیا شد و در همه دولتها توجه ویژهای به امر نماز صورت گرفت که البته باید تلاش بیشتری صورت گیرد تا نماز بیش از گذشته نهادینه شود وچرا که هر چه نماز را گسترش دهیم آسیبهای اجتماعی کمتر خواهد شد.
منبع:
http://www.shahrekhabar.com/cultural/147851718015933
با اندکی تصرف
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خدا کمک میکند و برایت از اموری که تکلیف نداشتی از تو در را باز میکند. آنجا که در مغز شما علم ریخته میشود هم، باز در اختیار شما نیست. آنجا که آخر کارت است، دست روی دست نشستهای و داری چیزی میگیری… .
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: غرض، احکامِ سه گانه بود: تسلیمِ مافوق بودن، برادری و یگانگی با محاذی و سرپرستی از مادون. اما اِعمال این احکام نیاز دارد که طرف خود را بشناسی. مثل من نکنی که چایی را اشتباه دادم تا آن را به سر و کلهات بزند. یک دقیقه صبر کنی و به وقتش بدهی گفت نمیتوانم بشناسم، کم میآورم. میدانم که نسبت به هر سه گروه کم میآوری. پیامبر خدا ماعَرَفناکَ و ما عَبَدناکَ گفت چون خداوند بالای سر است. این را خدا کمک میکند و برایت از اموری که تکلیف نداشتی از تو در را باز میکند. آنجا که در مغز شما علم ریخته میشود هم، باز در اختیار شما نیست. آنجا که آخر کارت است، دست روی دست نشستهای و داری چیزی میگیری آن اخرکار در اختیارت نیست. تنها نشستن و مودب بودن شماست. اما باز کردن یا باز نکردن در، با اوست. اختیاری نیست.
گفت: من دم در ایستاده بودم نه در را میزدم و نه میرفتم. گفت خوب کاری کردی. راه همین است. هر وقت دیدی تاخیر افتاد پشت در بایست. مبادا در را بزنی. دیدی آنهایی را که در را زدند و سوزاندند؟ آنها احتیاج داشتند که در را زدند و سوزاندند. در را نزنید و دور هم نروید. مبادا ول کنی بروی و بگویی چیزی نمیدهند. با هنر و فهمت تا پشت در برو. در را محکم نزنی. یا اصلاً در را نزن. صاحبخانه خودش میداند. آنجا بنشین.
شبی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) را میخواستند دفن کنند اصحاب حضرت امیر(علیه السلام) پشت در آمدند تا کمک کنند. یا میخواستند داخل بروند و هرچه حضرت بفرماید انجام دهند. حضرت امیر، امام حسن(علیه السلام) گفت اصحابند گریه میکنند که در را باز کنید، داخل بیاییم. حضرت فرمود بگو بروند اول اذان بیایند تا تشییع جنازه کنند. اینها رفتند اما یکی از آنها نرفت. همانجا نشست. نتوانست برود. یک دقیقه بعد حضرت امیر(علیه السلام) دیدند هنوز صدای گریه میآید فرمودند چرا نرفتی؟ گفت: من پای رفتن نداشتم. حضرت امیر(علیه السلام) گفتند بگو داخل بیاید. ببین که کمی پشت در ایستادن خوب است. به اشاره ملتفت شو. از یکسال، پنج سال پشت در ایتسادن نترس. پشت در، بهترین جاست.
نمیخواهم بگویم آنهایی که حرف حضرت امیر(علیه السلام) را شنیدند و رفتند بد کردند. چه بسا فرمان بردن آنها افضل بوده است. ذهنتان دور نرود. آنجا را نگاه کنید که پشت در ایستاد و داخل رفت. در نزد، شلوغ نکرد. بیادب نباشید. علم وفهم را به زور نمیشود از جایی گرفت. در دستگاه خوبان و مافوق ما همه چیز با تسلیم به دست میآید.
اگر در پایان ماندیم خدا کمک میکند. شاید یک وقت خداوند دید در کارتان صدق دارید و پشت در هم نایستادید. همین که میرسید، در باز است. برای بعضیها گفت ما از اول در نداشتیم. خودتان با سوء ظنتان در درست کردید. در دستگاهها و دستگاه اولیاء و انبیاء ما، اصلاً هیچ جا در نگذاشتیم.
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 70
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: چقدر آهو از نبود شیر مُرد. شیر، حتی لازمه جنگل است. اگر خیلی ساده بخواهی بگویی اسدالله هم باید در هستی باشد. والا همه میپوسیدند و خلاص میشد.روایات هم میگویند باید نور علوی و یکی از فرزندان امیرالمومنین(علیه السلام) باشد.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آنچه به اختیار ما واگذاشته شده است خیلی کم است؛ تنها سه تکلیف برای ما تعیین کرده است، با محاذی و مافوق و مادون. حیوانات هم گاهی اینها را پیاده میکنند. ببین حیوان با بچهاش چه کار میکند. ببین حیوانات با محاذیشان چه کار میکنند. اگر بدجنس باشد شاخص میزند و او را به بیابان میاندازد. اگر با او رفیق باشد دو تایی با هم کیفی میکنند و میرقصند. سه حکمی که گفتم در آنجا هم جاری است. اگر شیر باشد همه تسلیم اویند. ببین که حیوانات جنگل با شیر چه معاملهای میکنند. اینها هم که با مافوق خود تسلیمند. پس فرق من که انسان هستم با حیوان چیست؟ حیوانات جنگل نمیتوانند به شیر خیانت کنند. تا در سحر ناله میکند همه حیوانات سر جای خود میروند.
امیرالمومنین(علیه السلام) هم اَسَدُالله است. منتهی من از گذشتهها کمتر حرف میزنم و میخواهم از خودتان بهره ببرید و الاّ میگفتم که خمینی وقتی صدایش در انقلاب بلند میشد همان صدای شیر بود و هرکس سر جای خودش میرفت. آیا وقتی صدایش در تهران بلند میشد این طور نبود؟ خارجیها از صدایش میترسیدند. اما مومنینی که با او بودند از صدایش لذّت میبردند و سر جایشان نشسته بودند، صدا خوب بود. آیا تصوّر کردهاید که شیر فحش میدهد یا بد میگوید؟ هیچ چیزی نمیگوید. صدا میکند. سَحَرها صدا میکند و این برای نظم جنگل است تا همه سر جای خود بروند. جنگل کوچکی بود یک شیر داشت. دیدند که حیوانات را میگیرد و پاره میکند و حیوانات از او میترسند. خیال کردند شیر برای جنگل ضرر دارد. آن را کشتند. بعد دیدند آهوها روی زمین خوابیدهاند و دارند میمیرند. چرا؟ چون ندویدهاند. لذا بر اثر رطوبت جنگل میان دو سُمشان کرم گذاشته است و زخم شده است و نمیتوانند راه بروند، روی زمین میخوابند و از گرسنگی میمیرند. رفتند از خارج شیر خریدند و در جنگل رها کردند. تا صدا میزد همه حیوانات میدویدند و لای سُمهایشان تمیز میشد. چقدر آهو از نبود شیر مُرد. شیر، حتی لازمه جنگل است. اگر خیلی ساده بخواهی بگویی اسدالله هم باید در هستی باشد. والا همه میپوسیدند و خلاص میشد. روایات هم میگویند باید نور علوی و یکی از فرزندان امیرالمومنین(علیه السلام) باشد. زیرا اعمال تمام خلقت متعلق به اوست. امام زمان(عج) شریک اعمال است و هر صبح و عصر پیش او میبرند. نظم زمین با حجت خداست. اخلاقیاتتان متعلق به محمد(ص) است و ذات، مال خداوند است. چون به ذات رسیدیم دیگر هیچکس نیست. همه محمد(ص) است. همه علی(علیه السلام) است. همهاش خداست. از آن پس «همهاش همهاش» میگوییم. دیگر کسی را نمیشناسیم. چون به ذات رسید.
همه هیچکس شدند. ذات یعنی هیچ چیز، شما یک صفت دارید و یک فعل، باقی چیزی ندارید. یک هیئت دارید و یک نیروی درونش. این دو تا که برود دیگر چه چیزی باقی میماند؟ چیزی نیست، هستی خداست.
منبع:
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 68
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی