پروردگارا
مرا بینش ده تا که تورا بشناسم
و دانش ده تاکه خود را بشناسم
مرا صحت و درستی ده تا از كار لذت ببرم
و ثروتی ده تا محتاج نباشم
مرا نیرویی ده تا در نبرد زندگی فائق شوم
و همتی ده تا گناه نكنیم
مرا صبریده تا سختی ها رو تحمل كنم
و طبعی ده كه با مردم بسازم
مرا بزرگواری ده كه با دشمنم مدارا كنم
و بینشی ده تا زیباییهای جهان را ببینم
مرا عشقی ده تا تو و همه را دوست بدارم
و سعادتی ده تا خدمتگذار دیگران باشم
مرا ایمانی ده تا اوامرت را اطاعت كنم
و امیدی ده تا از ترس و اضطراب بر كنار باشم
مرا عقلی ده تا از خود نگویم
و معنویتی ده تا زندگی معنی داشته باشد
منبع: جمله های ادبی /محمد ری شهری/ص54
دل خوشی ام چیست /
چه چیز دارم که با آن ثابت کنم دوستت دارم خدا/
گفتی که اگر نماز بخوانی وبر من واحب کردی من نماز بخوانم/
با خودم اینگونه پنداشتم که/
شاید دارم یه جوری ناچیز از تو تشکر می کنم/
ولی فهمیدم نماز رو دادی برای سلامتی خودم /
ای خدا تو چقدر عاشق بندگانت هستی /
ای خدای من چگونه تشکر کنم از تو ، زبانم قاصر است /
تک تک اذکار که به من یاد دادی به من انرژی مثبت می دهد/
تو تشکر نمی خواستی /
تو سلامتی من را می خواستی/
خدای بزرگ و مهربانم دوستت دارم/
اگرچه آن هم با زبان است ولی من به بزرگی و مهربانیت امید دارم
منبع دلنوشته
نمیدانم کی …
می دانم می آیی اما نمی دانم کی …کمکم کن تا آمدنت در انتظارت باشم.
مثل اینکه صدای مرا می شنوی، اگر می شنوی جوابم رابده.
خیلی دلم برای یک جرعه اشک تنگ شده
اما چه کنم فقط صدایی دارم که با آن تو را صدا میزنم و فقط چشمی در انتظارت…
آقا جان زمزمه ی آشکارای مرا بشنو و کمک کن تا فاصله ی میان تو وما به اوج وصال رسد…
منبع:دلنوشته
تکمیل مکارم اخلاق
جامعه ما - از فرد و مجموعه - باید روزبهروز، خود را به آنچه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در یک جمله نمىتوان گنجانید؛ اما نمىتوان سرفصلهایى از آن [را ]سرمشق کار خود، در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.
یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى؛ «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمىتواند به هدفهاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مىرساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو، فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود، دچار حسد باشند، دچار بدخواهى یکدیگر باشند، دچار حیلهگرى باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینهورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه، حتى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت وجود ندارد اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعه بشرى مطلوب نیست.
جامعهاى که انسانها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مىورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینهورزى مىکنند، براى او توطئه مىچینند و نسبت به او و دارایىاش، حرص مىورزند، راحتى در این جامعه نیست؛ اما اگر در جامعهاى، فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر، مهربان باشند، نسبت به یکدیگر، گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند، بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر، مانعتراشى نکنند و مردم آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه، حتى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفتهاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مىکنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبهروز پرورش دهیم. قوانین فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیلههایى براى سعادت بشرند؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.
منبع:
از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با بسیجیان، 6/1/85.
تکمیل مکارم اخلاق
جامعه ما - از فرد و مجموعه - باید روزبهروز، خود را به آنچه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در یک جمله نمىتوان گنجانید؛ اما نمىتوان سرفصلهایى از آن [را ]سرمشق کار خود، در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.
یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى؛ «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمىتواند به هدفهاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مىرساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو، فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود، دچار حسد باشند، دچار بدخواهى یکدیگر باشند، دچار حیلهگرى باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینهورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه، حتى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت وجود ندارد اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعه بشرى مطلوب نیست.
جامعهاى که انسانها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مىورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینهورزى مىکنند، براى او توطئه مىچینند و نسبت به او و دارایىاش، حرص مىورزند، راحتى در این جامعه نیست؛ اما اگر در جامعهاى، فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر، مهربان باشند، نسبت به یکدیگر، گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند، بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر، مانعتراشى نکنند و مردم آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه، حتى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفتهاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مىکنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبهروز پرورش دهیم. قوانین فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیلههایى براى سعادت بشرند؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.
منبع:
از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با بسیجیان، 6/1/85.