به خاطر آن است كه خداوند مي خواهد مردم يك نوع آزادى عمل توام با حالت آماده باش دائمى داشته باشند، چرا كه اگر تاريخ قيامت تعيين مي شد هر گاه زمانش دور بود همه در غفلت و غرور و بي خبرى فرو مي رفتند، و هر گاه زمانش نزديك بود ممكن بود آزادى عمل را از دست بدهند و اعمالشان جنبه اضطرارى پيدا كند، و در هر دو صورت هدف هاى تربيتى انسان عقيم مي ماند، به همين دليل تاريخ قيامت از همه مكتوم است، همانگونه كه تاريخ شب قدر، همان شبى كه فضيلت هزار ماه دارد، و يا تاريخ قيام حضرت مهدى(عجل علی تعالی فرجه الشریف) نامعين است.
منبع:
تفسير نمونه /ج18/ص95
به خاطر آن است كه خداوند مي خواهد مردم يك نوع آزادى عمل توام با حالت آماده باش دائمى داشته باشند، چرا كه اگر تاريخ قيامت تعيين مي شد هر گاه زمانش دور بود همه در غفلت و غرور و بي خبرى فرو مي رفتند، و هر گاه زمانش نزديك بود ممكن بود آزادى عمل را از دست بدهند و اعمالشان جنبه اضطرارى پيدا كند، و در هر دو صورت هدف هاى تربيتى انسان عقيم مي ماند، به همين دليل تاريخ قيامت از همه مكتوم است، همانگونه كه تاريخ شب قدر، همان شبى كه فضيلت هزار ماه دارد، و يا تاريخ قيام حضرت مهدى(عجل علی تعالی فرجه الشریف) نامعين است.
منبع:
تفسير نمونه /ج18/ص95
سوره نحل/ آيه 98
«فَإِذَا قَرَأْت الْقُرْءَانَ فَاستَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشيْطنِ الرَّجِيمِ» : هنگامى كه قرآن مى خوانى از شر شيطان مطرود شده،به خدا پناه بر.
«رجيم» از ماده «رجم» به معنى طرد كردن است و در اصل به معنى زدن با سنگ آمده و سپس به معنى طرد كردن استعمال شده است.
در اينجا از ميان تمام صفات شيطان، مطرود بودن او مطرح شده و اين ما را به ياد استكبارش در مقابل دعوت خداوند به سجود و خضوع در مقابل آدم مى افكند. اين استكبار، سبب شد كه ميان شيطان و درك حقايق، حجابى برقرار گردد تا آنجا كه خود را برتر از آدم بپندارد و بگويد: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از خاك آفريده اى و حتى اين سركشى و غرور سبب شد كه به فرمان خدا نيز اعتراض كند، اعتراضى كه مايه كفر و طرد او گردد.
قرآن گويا با تعبير رجيم مى خواهد اين واقعيت را تفهيم كند كه به هنگام تلاوت قرآن، استكبار و غرور و تعصب را از خود دور كنيد تا سرنوشتى همچون شيطان رجيم پيدا نكنيد و به جاى درك حقيقت، در پرتگاه كفر و بى ايمانى سقوط ننمائيد.
منبع:
تفسير نمونه ج11 ص399و400
اولين نماز جمعه پيامبر(صلّى الله عليه وآله وسلم) كجا اقامه شد؟
روايتى از«ابن عباس» نقل شده و در آن اشاره دارد كه پيامبر اكرم(صلّى الله عليه وآله وسلم) قبل از مهاجرتشان به مدينه به اقامه نماز جمعه مأمور شدند، ولى به سبب شرايط سختى كه از طرف كفّار به ايشان تحميل مىشد، نمى توانستند مردم را براى نماز سياسى عبادى جمعه حاضر نمايند. لذا دستور فرمودند اين نماز در مدينه اقامه شود؛ از همين رو به يكى از اصحاب خود در مدينه به نام «مصعب بن عمير» نامه نوشتند كه نماز جمعه را در آن جا به جاى آورد.[1]
امّا اوّلين جمعه اى كه خود رسول خدا (ص) با اصحابش تشكيل دادند، هنگامى بود كه به مدينه هجرت كردند. آن حضرت پس از چهار روز اقامت در"قبا” و بنا نهادن مسجد قبا، روز جمعه به سوى مدينه حركت كرده[2] و به هنگام نماز جمعه به محله “بنى سالم” رسيد، و مراسم نماز جمعه را در آن جا برپا داشتند، و اين اوّلين جمعه اى بود كه رسول خدا (ص) در اسلام بجا آورد، خطبه اى هم در اين نماز جمعه خواند كه اوّلين خطبه حضرت در مدينه بود.[3]
منبع:
[1] - سيوطى جلال الدّين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404 ق،ج6، ص 218
[2] - فاصله ميان قبا و مدينه بسيار كم است و امروز قبا يكى از محله هاى داخل مدينه است .
[3] - مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374 ش، اوّل، ج24، ص 130
بلایی که گناه بر سر روزی انسان می آورد
حدیثی از پیامبر اسلام (ص) در متن این خبر آمده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
انسان بخاطر گناه از روزی محتوم محروم ماند و تقدیر جز به دعا بر نگردد و عمر جز به نیکوکاری دراز نشود.
منبع:
نهج الفصاحه /624