پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: «هر که همسر اختیار کند، نیمی از دینش را محفوظ نگه داشته، پس باید در نیم دیگرف از خدا بترسد.»
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح این حدیث، گفتند: پیامبر خدا(ص) فرمودند: «بدترین مردگان شما آن کسی است که وقتی میمیرد زن نداشته باشد». فایده ازدواج فقط این نیست که با آن شهوت را بشکنی؛ شما چه شهوت داشته باشی و چه نداشته باشی، ازدواج برایتان فایده دارد. یکی از فواید ازدواج، زیاد شدن نسل است. اسلام میخواهد که تعداد مسلمانان زیاد باشد.
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «ازدواج کنید تا نسل و تعدادتان افزایش یابد؛ زیرا من روز قیامت میان امتهای دیگر مباهات میکنم حتی به یک جنین سقط شده (که حاصل ازدواج باشد)». این حرف خارجی هاست که میگویند: «فرزند کمتر زندگی بهتر»، آنها میخواهند تعداد شیعه در دنیا کم شود. این جمله اگر برای رزق و روزی گفته میشود که خداوند خود عهده دار روزی شما شده است.
در روایت دیگری آمده که پیامبر خدا(ص) فرمودند: «من به زیادی شما امت در روز قیامت مباهات میکنم»، یعنی پیامبر خدا(ص) در روز قیامت جلوی سایر پیامبران به زیادی امتش می نازد. حضرت رسول(ص) در جای دیگری نیز فرموده اند: «ازدواج کنید تا تعداد شما زیاد شود و من به شما مباهات کنم.» من قدیم قبل از جاری کردن صیغه عقد این احادیث را برای زن و شوهر ها می خواندم. می گفتم که پیامبر(ص) فرموده اند: «نکاح و ازدواج، سنت من است، هر کس از سنت من رو برگرداند، از من نیست.» یا اینکه فرمودهاند: «هر کس ازدواج کند، نصف دینش را نگ داشته، پس در حفظ آن نیمه دیگر بکوشد.»
یکی دیگر از فوائد ازدواج، زیاد شدن گویندگان «لااله الا الله» است. یعنی با ازدواج کردن، تعداد کسانی که «لااله الا الله» می گویند بر روی زمین زیاد میشود. پیامبر(ص) فرمودند: «چه چیز منع می کند مرد مؤمن را از اینکه زنی بگیرد؛ شاید که خداوند فرزندی روزی او گرداند که زمین را با گفتن «لااله الا الله» سنگین سازد.»
منبع:
احسن الحدیث
امام جعفر صادق (علیه السلام ) مى فرمایند:
«من روى على مؤمن روایه یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الى ولایه الشیطان ، فلا یقبله الشیطان».
اگر کسى سخنى را بر ضد مومنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ (ولى) شیطان هم او را نمى پذیرد.
منبع:
اصول کافى ، ص 358، ح 1.
قرآن و روايات اهل بيت هم ميگويند مساله،مساله ی زيربنايي است و اگر نباشد، روبنا نيست. ولو کوه باشد، کاه است و گردوي پوچ است. و آن بحث، بحث خلوص است که ما در زندگيمان و در گفتار و کردارمان بايد مخلِص باشيم، تا اينکه برسد به جايي که مخلَص شويم. پيغمبر اکرم در يک روايتي ميفرمايد: «النّاس کُلّهم حالکون الاّ العالمون»؛ همه و همه در بدبختي و در هلاکت و نابودي هستند مگر کسي که به احکام دينش و اعتقادات و اخلاق دينش آشنا باشد. بعد ميفرمايد: «والعالمون کلّهم حالکون الاّ العاملون»؛ همۀ علما هم در هلاکت و بدبختي و نابودي هستند مگر اينکه بر طبق علمش عمل کند و احکام و اخلاص و اعتقادات را بداند و بر طبق آن عمل کند. بعد ميفرمايد: «والعاملون کلهم حالکون الاّ المخلصون»؛ آن کساني هم که عالم و عامل هستند، اينها هم نابودند و در هلاکت بدبختي هستند مگر اينکه مخلص باشند و کارهايشان رنگ خلوص داشته باشد. همان رنگي که خدا ميگويد بهترين رنگهاست. (صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً)؛ بعد ميفرمايد: «والمخلصون في خطرِعظيم»؛ آن کساني هم که مخلصند، در مخاطرۀ عجيبي هستند. يعني به دست آوردن کلمۀ خلوص مشکل است، اما لازم است. اگر نباشد، اعمال ولو کوه باشد، اما کاه است و اگر درياست، قطره است. ولو گردو به حسَب ظاهر سالم باشد، اما پوچ است.
منبع:
جلسه درس فقه ایت الله مظاهری /مرداد 91
اين آيهى شريفهاى كه تلاوت كردند: انّما يخشى اللَّه من عباده العلماء،خشيت را يكى از خصوصيات علما قرار داده است.خب، علما خيلى خصوصيات دارند، اما خشيت را انتخاب كرده است. بعد از ذكر آيات الهى در كوه و دشت و صحرا و باغ و راغ كه درآيات هست، ميفرمايد: «انّما يخشى اللَّه من عباده العلماء». خاصيت علم همين است كه انسان را مشمول اين نعمت بزرگ ميكند، خشيت الهى بر دل انسان سايه مىافكند؛ اين را بايد به دست بياوريم.
شما جوانها آسانتر از من ميتوانيد اين كار راانجام بدهيد. به سن ما كه رسيديد، اگر كسى در دوران جوانى كارى كرده باشد، به دردش ميخورد؛ والّا كارش سخت است.خشيت را امروز در خودتان ايجاد كنيد؛ خشوع در مقابل خدا را امروز براى خودتان فراهم كنيد؛ باب تضرع الىاللَّه را امروز باز كنيد؛نوافل را كه مقرِب الىاللَّه هستند، از امروز شروع كنيد؛ اينها به دردتان ميخورد. اين عمر كه تمام خواهد شد؛ بعضىها به پيرى ميرسند، بعضى نميرسند. اين را هم شما بدانيد؛ فاصلهى بين بيست سالگى و سى سالگى تا هفتاد سالگى و بعد از هفتادسالگى كه ما هستيم، فاصلهى كمى است؛ مثل برق ميگذرد. انسان در بيست سى سالگى خيال ميكند كه حالا اوه، كِى تاهفتاد سالگى؟ نه، مثل برق ميگذرد؛ بعد هم رفتن است. اگر بناست در اين فاصلهى كوتاه، در اين فرصت اندك، حظى ببريم،كارى بكنيم، توشهاى فراهم كنيم، مايهاش را بايد در جوانى فراهم كنيد.
منبع:
حوزه های علمیه
آموخته ام ازکه و چگونه رانمی دانم ولی این را میدانم که
وقتی ناامید میشوم
واز هیچ کس حتی کسانی که خود را حلال مشکلات میدانند هیچ کاری بر نمی آید
خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود
و عاشقانه انتظارعاشقانه میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .
پس چه قدر من کج فهم و بی خردم که انتظار عاشقم را حس نمی کنم
خداوند با تمام عظمتش می گوید ای بنده ی بی صبرم
پس هرگز ناامید نشو و همچنان امیدوار بهترین ها را از خدا طلب کن
خداوند بخشنده ایی عظیم است.
منبع :دلنوشته