گران ترین لباس دنیا می دونی چقدر ارزش داره ؟
سلام تا حالا به فکر خریدن یک لباس فوق العاده و خوب افتادید، راستی قیمت نجومی بعضی از لباسها رو دقت کردید،راستی گران ترین لباس دنیا چقدرقیمت داره ، نمی دونم چقدر لباس برای شما مهم هست ،نمی دانم چقدر وقت می گذارید تا یک لبا س باب دل خودتان را پیدا کنید، بعضی از افراد را من سراغ دارم برای اینکه یک لباس شیک و قشنگ پیدا کنند به شهر های بزرگ سر می زنند ،راستی یک لباس خوب به نظر شما چه خصوصیاتی باید داشته باشد ؟ خیلی ها به زیبایی و قشنگی لباس اهمیت می دهند، بعضی همیشه دغه دغه این را دارند که لباس با فرهنگ غربی تهیه کنند ، بعضی هم به جنس خوب اهمیت می دهند بعضی افراد هم نگاه به جیبشون می کنند وبه هر اندازه که پول داشته باشند به همان اندازه هزینه می کنند ؟به نظرتان یک لباس می تواند درسعادت و شقاوت افراد تاثیر گذار باشد، شاید فکر کنید چه سوال بی خودی سعادت و شقاوت چه ربطی به لباس دارد، خوب نمی خوام زیاد سرتان را به درد بیاورم به نظرم بعضی از لباسها می توانند در سعادت و شقاوت افراد تاثیر بگذارند تا حالا از لباس قرآنی چیزی شنیدید می دونید توی قرآن هم خدا از یک لباس خیلی تعریف کرده و بنده هاش رو تشویق کرده تا از این لباسها بپوشند می دونید چه لباسی را خدا معرفی کرده ؟
(یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ)((سوره مبارکه اعراف آیه 26)
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شماست اما لباس پرهیزگارى بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهاى او) شوند! (سوره مبارکه اعراف آیه 26)
وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ اما لباس پرهیزگارى بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهاى او) شوند!
لباسی که خدا برای آن خیلی اهمیت و ارزش قائل شده لباس تقوی است ، به نظرتان چه فرق و شباهتی بین این لباس قرآنی با لباسهای دنیای وجود دارد اولین شباهتی که بین این دو لباس وجود دارد این است که هردو این لباسها یک جوری با ظاهر افراد در ارتباط هستند ،مثلا یک لباس زیبا و قشنگت برای ظاهر انسانها می تواند زینت باشد و آدمها با پوشیدن این لباس زیبا می شوند.
لباس تقوی هم به این شکل هست ، تقوی فقط یک اسم خالی نیست بلکه یک سری خصوصیات اخلاقی هست که اگه همراه هر کسی باشد آن شخص را زیبا و قشنگ نشان می دهد ، درست مثل یک لباس زیبا، البته به نظر من فراتر از یک لباس زیبا هست .
حالا ببینیم چه فرقهایی این دولباس با هم دارند. اولین فرق این دو لباس این هست که بعضی از لباسهای دنیایی این استعداد رو در وجود ما آدم ها می تونند زنده کنند تا صاحبشان را به جهنم برسانند ، بعضی دیگر از لباسهای دنیایی، می تونند باعث شوند به کسی فخر بفروشیم و برخی افراد را از خودمان کمتر ببینیم ، بعضی از این لباسها می تونند سد راه رسیدن دیگران به خدا شوند چرا که بعضی وقتها نا خواسته با پوشیدن یک لباس باعث ترویج راههای غیر خدایی می شویم .
از آن طرف لباس تقوی هیچ کدام از این خصوصیات بد لباس دنیایی را ندارد ،می دونید، کسی که لباس تقوی را به تن کرده به دنبال فخر فروشی نیست و به دنبال خود بزرگ بینی و خود برتر بینی نیست محبت خدا و بندگان خدا توی دلش هست، محبت خدا و ارتباط با خدا جزء زندگیش هست ،می دونید کسی که لباس تقوی را به تن می کند تمام وجودش به دنبال رضایت خداو بدست اوردن رضایت الهی هست کسی که لباس تقوی رو می پوشه به دنبال کمک به بندگان خداست و خیلی خصوصیات خوب دیگه مثلا از هرچی بدی توی دنیا هست دوری می کنه و فرار می کنه .
راستی لباس تقوی چند می ارزد به نظرتان بهشت برایش بس است یا بیشتر از بهشت به نظرتان ارزش بعضی لباسهای دنیای چه قدر هست به اندازه لباس تقوی گران هستند. راستی گران ترین لباس دنیا چقدرقیمت دارد؟
امام و پیشوای هدایت.
امام علی(علیه السلام) مردم را از ظلالت و گمراهی به سعادت هدایت می کند. هر که می خواهد به هدایت برسد، باید پشت سر او حرکت کند.
چنان که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه السلام) فرمود:
جبرئیل در مورد تو خبری به من داد که چشم مرا روشن و قلب مرا شاد نمود، جبرئیل گفت:
خدای تعالی به تو سلام رسانده و می فرماید:
“همانا علی(علیه السلام) امام و هدایت تاریکی ها و حجت بر تمام اهل دنیا است.”
در زیارتی مربوط به آن حضرت آمده است:
“سلام بر تو ای امام هدایت.”
منبع:
بحارالانوار/ ج 27/ ص 113
“سینوهه” شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش به نشانه بردگی بریده بودند را بالای سر خودش میبیند، در ابتدا میترسد، اما وقتی به بی آزار بودن برده پی می برد، با او هم کلام می شود.
برده از سینوهه خواهش می کند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته اند برای او بخواند.
سینوهه از برده سوال می کند که چرا می خواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟ و برده می گوید: سال ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم، مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود. روزی صاحب این قبر با پرداخت رشوه به ماموران فرعون زمین های مرا به نام خودش ثبت کرد در مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد بعد از اینکه گوش ها و بینی مرا برید و مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد، سال های سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آنها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم، اکنون از کار معدن رها شده ام، شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند…..
سینوهه با برده به شهر مردگان(قبرستان) می رود و قبر نوشته ی آن مرد را اینگونه می خواند:
“او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک می کرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرا می بخشید و هر گاه کسی مالی را مفقود می نمود، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می کرد و او اکنون نزد خدای بزرگ مصر(آمون)است و به سعادت ابدی رسیده است…”
در این هنگام، برده شروع به گریه می کند و می گوید:
“آیا او انقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم؟ درود خدایان بر او باد…. ای خدای بزرگ ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش…”
سینوهه با تعجب از برده می پرسد که چرا علیرغم این همه ظلم و ستمی که بر تو روا شده، باز هم فکر می کنی او انسان خوب و درستکاری بوده است؟
و برده این جمله ی تاریخی را می گوید که:
“وقتی خدایان بر قبر او اینگونه نوشته اند، من حقیر چگونه می توانم خلاف این را بگویم؟”
سینوهه بعد ها در یادداشت هایش وقتی به این داستان اشاره می کند، می نویسد:
“آنجا بود که پی بردم انتها ندارد و در هر دوره می توان از نادانی و #خرافه پرستی مردم استفاده کرد”
#خرافاتی_نباشیم
#جهل
منبع:میکا والتاری/ جلد دوم/ ص 132
پیامبر اکرم (صل الله علیه)می فرمایند:
اَلضَّیفُ یَنزِلُ بِرِزقِهِ وَیَرتَحِلُ بِذُنوبِ اَهلِ البَیتِ.
میهمان، روزى خود را می آورد و گناهان اهل خانه را می برد.
بحارالأنوار، ج 75، ص 461، ح 14
امام صادق علیه السلام :…لَا غِنَى بِالزَّوْجَةِ فِیمَا بَیْنَهَا وَ بَیْنَ زَوْجِهَا الْمُوَافِقِ لَهَا عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ وَ هُنَّ صِیَانَةُ نَفْسِهَا عَنْ کُلِّ دَنَسٍ حَتَّى یَطْمَئِنَّ قَلْبُهُ إِلَى الثِّقَةِ بِهَا فِی حَالِ الْمَحْبُوبِ وَ الْمَکْرُوهِ وَ حِیَاطَتُهُ لِیَکُونَ ذَلِکَ عَاطِفاً عَلَیْهَا عِنْدَ زَلَّةٍ تَکُونُ مِنْهَا وَ إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِهِ 1
امام صادق علیه السلام فرمودند: زن نسبت به شوهر سازگار خود از سه چیز بی نیاز نیستکه عبارتند از:
برخی از بانوان برای مجالس بیرون از منزل و دعوتی ها خود را می آرایند ولی در درون منزل هماره در لباس آشپزی و غیر مرتب در رفت و شداند. این دسته از زنان غافل اند که آنان پیش از اینکه کلفت و خدمتگزار خانه باشند بانو و مونس و انیس مرداند و بایستی همه موجبات آرامش و شادمانی مرد از جمله، حسن هیأت و آراستگی را در خود فراهم سازند.
برای سازگاری زن و شوهر سه نکته مهم را باید زن رعایت کند:
1- صِیَانَةُ نَفْسِهَا عَنْ کُلِّ دَنَسٍ :
خود را از هر پلیدی حفظ کند ؛ یعنی عفت و پاکدامنی خود را در تمام مصادیقش رعایت کند.
در رابطه با موضوع عفت و پاکدامنی سخن بسیار است و مصادیق بسیار مختلفی دارد؛ از خودنمایی زن گرفته تا اجتناب از خلوت با جنس مخالف و حفظ حیا و کنترل نگاه و افکار.
در این صورت است که مرد اطمینان قلبی پیدا میکند و در هر شرایطی و در محیط کار و در فضای خارج خانه، آسودگی خاطر دارد و با آرامش خیال به وظایف اجتماعی و اقتصادی خود عمل میکند.
رعایت مصادیق پلیدی و حفظ عفت و پاکدامنی را از زبان آیات و روایات یادآور می شویم؛
خداوند متعال در قرآن کریم در رابطه با نهی از خودنمایی میفرماید: وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ ….. لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها و زنان مؤمن را بگو ….. زینت و آرایش خود جز آنچه قهرا ظاهر مى شود (بر بیگانه) آشکار نسازند. 2
و نیز پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در رابطه با خلوت با جنس مخالف این گونه می فرمایند: پیامبر خدا میفرماید: ُ فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ إِذَا خُلِّیَا فِی بَیْتٍ کَانَ ثَالِثُهُمَا الشَّیْطَانَ. هرگاه مرد و زنی (نامحرم) در مکانی خلوت کنند سومین نفرشان شیطان است. 3
در رابطه با اهمیت موضوع حیا داریم که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: لَاإِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ.کسی که حیا ندارد ایمان ندارد. 4
2- وَ حِیَاطَتُهُ لِیَکُونَ ذَلِکَ عَاطِفاً عَلَیْهَا عِنْدَ زَلَّةٍ :
و مواظبت زن بر امور خانه تا در وقت اشتباه زن، عطوفت مرد به او را پوشش دهد.
حیاطت از احاطه، نظارت و مواظبت معنی می دهد. و به قرینه قسیم بودن با جمله پیشین. بیانگر پیامی وسیع تر از عفاف و حریم شخصی است و چه بسا مقصود آن باشد: زن نقش وزیر را داشته باشد و بر همه امور خانه و دارایی و آبروی مرد نظارت کند و از به خطر افتادن آن مواظبت و حراست کند از ولخرجی و بی مبالاتی و اسراف در هزینه خانواده بپرهیزد و سعی و اهتمام خود را در ایجاد آرامش و رونق خانه، بکار گیرد دلسوزی زن نسبت به خانه و مرد، شوهر را نسبت به همسر، مهربان و عطوف و مطمئن می سازد و اگر هم مبادا در حوزه اختیارات او اشتباهی رخ دهد و خسارتی متوجه خانه گردد نه تنها مرد او را متهم نمی سازد که به جانبداری از او برمی خیزد و اشتباه او را می بخشد.
علی(علیه السلام) فشرده دست بودن زن را حسن و به سود مرد شمرده و فرموده است: «و اذا کانت بخیلة حفظت مالها و مال بعلها؛ و هر گاه بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ می کند. 5
3- و إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِهِ:
زن به شوهرش اظهار علاقه و محبت کند و خود را در چشم شوهر زیبا نماید و با عشوه و دلربایی خود را به مردش عرضه کند.
خلابه، پیامی بیشتر از ابراز بدون تکلف و ریا دارد. و دلالت دارد، که ابراز محبت زن بایستی با دلدادگی و لطف و دل فریبی همراه باشد، تا دل همسرش را به چنگ آورد و قلب او را در تور عواطف و لطف و صفای خود پایبند سازد.
برخی از بانوان برای مجالس بیرون از منزل و دعوتی ها خود را می آرایند ولی در درون منزل هماره در لباس آشپزی و غیر مرتب در رفت و شداند. این دسته از زنان غافل اند که آنان پیش از اینکه کلفت و خدمتگزار خانه باشند بانو و مونس و انیس مرداند و بایستی همه موجبات آرامش و شادمانی مرد از جمله، حسن هیأت و آراستگی را در خود فراهم سازند.
پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در رابطه با خلوت با جنس مخالف این گونه می فرمایند: پیامبر خدا میفرماید: ُ فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ إِذَا خُلِّیَا فِی بَیْتٍ کَانَ ثَالِثُهُمَا الشَّیْطَانَ. هرگاه مرد و زنی (نامحرم) در مکانی خلوت کنند سومین نفرشان شیطان است.
زینت و آراستگی لباس و چهره سبب می شود زیبایی طبیعی و جمال خدادادی بیشتر بدرخشد و زن را در دیده همسرش زیباتر جلوه دهد و کشش و علاقه مرد نسبت به خود را دو چندان سازد.
کلام آخر
اسلام مخالف زیبایی و جمال و خودآرایی نیست، آنچه باید مورد دقت و توجه قرار گیرد آن است که نهایت این جمال و زیبایی و فریفتگی را در مقابل چه کسی بروز دهد؛ در مقابل کسی که نقش همسری او را دارد.
منبع:
1- تحف العقول، النص، ص: ۳۲۳
2- نور ـ 31
3- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضرهالفقیه، ج3، ص 252
4- الکافی، ج5، ص 30
5- نهج البلاغة، حکمت 234