علامه محمدتقی مصباح یزدی در پاسخ به این سوال که “محدودیتهایی که برای حضور در اماکن متبرکه مانند حرمهای مطهر بوجود آمده موجب محرومیتهایی برای مردم شده است. آیا خود اینها نوعی عذاب و دوری از رحمت الهی نیست؟ با توجه به آنچه حضرتعالی از مبانی حضرت آقا سراغ دارید، آیا ایشان با ایجاد این محدودیتها موافق هستند؟ نظر خود حضرتعالی چیست؟، پاسخی به شرح زیر مطرح کرد.
نظر حضرت آقا از اینکه برنامه هر ساله خودشان را در سفر به مشهد و سخنرانی در حرم مطهر تعطیل کردند، مشخص است. در اینکه محرومیت از این اماکن مقدسه برای ما خسران است تردیدی نیست. اما در این عالم خیلی از نفع و ضررها با هم تزاحم پیدا میکنند و باید اهم آنها را تشخیص داد و اهم را نمیتوان با احساسات و عواطف تشخیص داد. حال، آیا ممکن است روزی بیاید که با فرض این ضررها باز هم رفتن به این اماکن اولویت داشته باشد، گرچه فرض بعیدی است، اما مثلا اگر این تعطیلی چندین سال طول بکشد و موجب فراموشی مردم شود، ممکن است با برنامه خاصی لازم باشد عدهای به زیارت بروند، مثل اینکه اگر افراد به دلیل فقر نتوانستند به حج بروند و حج در شرف تعطیل بود، واجب است امام افرادی را از بیت المال به حج بفرستد تا اصل حج تعطیل نشود. اما این موارد نادر است.
الآن هم کسی اصل زیارت را ممنوع نکرده، بلکه گفتهاند این چند روز نروند. از سوی دیگر، خود این وضعیت وسیلهای است برای آزمایش کسانی که میخواهند از این فرصت برای اغراض شخصی، گروهی یا سیاسی سوء استفاده کنند. گاهی بعضی گناهانی که خواص مرتکب میشوند از هزاران گناه کبیرهای که عوام مرتکب میشوند بدتر است. برای آنکه کسی که دزدی میکند یا مرتکب کار خلاف عفتی میشود صریحا میگوید هوای نفس است.
اما گاه کسی میخواهد از فرصتی استفاده کند و کاری کند که ظاهرش عبادت است و باطنش هوای نفس و مریدبازی است و نتیجه بالفعل آن ایجاد اختلاف میان مردم است. اینکه گفته شود خود این محرومیتی است که افراد نتوانند به حرم مشرف شوند، آیا اینکه فرد بیمار شود و در خانه بیافتد و نه تنها نتواند حرم برود، بلکه نتواند نمازش را هم ایستاده بخواند، محرومیت نیست؟ حال اگر کار ما موجب شود دهها نفر به این وضع مبتلا شوند چه؟ بالاخره خود این یک امتحان الهی بزرگی است برای متخصصین که باید هم خطرها و ضررها را بسنجند و هم تکلیف و فتوای فقهی را با پرهیز از هواهای نفسانی بفهمند و از زنده باد و مرده بادها هم نترسند.
?رهبر معظم انقلاب (دام عزه):
?آن کسی که برود در گوشه خانه اش بماند،
?نه بداند که دشمن اسلام چه کار میخواهد بکند،
?نه بداند که امروز مسلمین نیازمند چه هستند،
?نه بداند که امروز ذهنیت و واقعیت زندگی مسلمانان را چه چیزهایی تهدید می کند،
? نه بداند که جریان فساد و انحراف کدام است،
?نه بداند که دشمن از چه راه هایی وارد می شود که جامعه اسلامی را از بین ببرد و نابود کند،
?نه بداند که حیله های دشمن چیست و راه های مقابله با آن کدام است،
?از وجود خطرات عظیم استکبار جهانی اطلاع ندارد،
?نمیداند که صهیونیسم و ارتجاع و امپریالیسم و استکبار جهانی و مکتب های الحادی و التقاط چیست؛
? حالا می رود [کتاب] “جواهر” را باز میکند و چهار جلد کتاب حدیث را جلویش میگذارد، تا برای مکلفان و اداره زندگی آنها، حکمی استنباط کند. این فرد، نمیتواند تفقّه در دین پیدا کند. ۱۳۶۵/۰۲/۰۶
مرکز مدیریت حوزههای علمیه سراسر کشور با صدور بیانیهای نسبت به هتک حرمت ساحت قدسی حرم کریمه اهل بیت(س) واکنش نشان داد.
بیانیه مرکز مدیریت حوزه علمیه در باب اتفاقات پیش آمده در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و هتک حرمت حرم مطهر به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمدُ لله الّذی جَعَلَ ولایة مُحمّد و آل مُحمّد طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا
حوزههای علمیه با تأسی به رهبری معظم و مراجع عظام (دامت برکاتهم) از آغاز بر اهمیت تنظیم همه امور و برنامهها براساس دیدگاهها وتوصیههای کارشناسان و متخصصان و مسئولان محترم تاکید داشته است، حوزه و بزرگان و نهادهای آن در این زمینه پیشگام و همراه و هماهنگ بودند و برخلاف برخی نظرات کجاندیشانه و شبهه افکنیهای مغرضان و بیگانگان روحانیت و حوزه در همه مسائل کمککار و همراه تصمیمات قانونی، تخصصی و کشوری بوده و خواهد بود که این اصل همچنان استمرار خواهد داشت.
و اما اکنون که چالش ویروس کرونا و کووید ۱۹ به ابتلائی عالمگیر تبدیل شده و ایران عزیز و شهر مقدس قم نیز با این بلیّه مواجه گردیده، روشن است که محوریت توأم با عقلانیت و معنویت در پشت سر گذاردن این ایام کرونایی مهمترین اصلی است که نباید فراموش شود و یا مورد کمتوجهی قرار گیرد.
حرم کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قرنها است که ملجاء و پناه شیعیان و مسلمانان جهان و به ویژه مجاوران حضرتش بوده است و خدمت به این آستان با کرامت مدال افتخاری برای اهالی ولایتمدار قم و علمای معظم آن است.
خادمانی که در خلال قرون برای حفظ حریم این حرم و نشر معارف این خاندان شریف از هیچ جانفشانی و کوششی دریغ نکردهاند.
اما بدون شک هیچ موضوعی نمیتواند بهانهای برای هتک حرمت این حریم کبریایی باشد و هرچند که برای مومنین بسته بودن درب این بارگاه سخت و جانکاه است ولی مجاهده مدبرانه، عمل به تکالیف عقلی و شرعی در سایه صبر مومنانه، دعا و کوشش همهجانبه چون همیشه راهگشا و حلال مشکلات خواهد بود.
حال که بدخواهان و دشمنان میهن و انقلاب و اسلام عزیز در این آزمون بدترین امتحان را دادند و در این شرائط بیرحمانه این بلا را به کارزاری اعتقادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مبدل کردهاند و با انجام اقداماتی افراط گرایانه و به دور از عرف شریعت درصدد ضربه زدن به ملت و انقلاب برآمدهاند بدانند که چهره دشمنان و منافقان آشکارتر خواهد شد و ملت بزرگ ما و سپاه عظیم بهداشت و درمان و نیروهای مردمی و بسیجی و نیروهای مسلح و همه قشرهای اجتماعی، باردیگر در این صحنه پیروز و درخشان خواهند بود.
با نهایت تضرع و التجا و توسل به آستان ملکوتی حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین رفع بلا و ابتلا از همه انسانها، مسلمانان جهان و شیعیان و محبان امیر المومنین را در این ماه پر فضیلت از خداوند منان خواهانیم.
مرکز مدیریت حوزه های علمیه
قم مقدسه
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل الفرجهم
?از حاج قاسم بیاموزیم:
میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست.
بشرطی که نترسیم و نترسانیم.
▪️آری کرونا مهم است، بحران است، اما فرصتی است برای رسیدن به پیشرفتها، خودکفاییها و دستاوردهای پزشکی
منش و روش حاج قاسم اینگونه بود:
تلاش جهادی برای انجام وظیفه ، نترسیدن، نترساندن، توسل به ائمه،توکل به خدا و سپس اقدام
مطمئن باشید این روزهای سخت نیز می گذرد.
محمدصالحی
با شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، یکی از تصاویری که از همان ساعات اولیه شهادت در فضای مجازی دست به دست چرخید، تصویری از دست این شهید والا مقام و انگشتری بود که به یادگار برای یک ملت باقی ماند.
در وصف انگشتری سردار شهید قاسم سلیمانی ابیات و جملات بسیاری سرودند و به نگارش درآوردند، ابیاتی که اگر این نگین سرخ بر دستان سردار شهید اسلام نبود، شناسایی او را دشوار میکرد.
زینب سلیمانی دختر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در جدیدترین پست اینستاگرامی خود متنی در وصف پدرش منتشر کرده و بار دیگر با توصیف لحظات دلتنگی خود نوشت:
“حکمت انگشترتان این بود که از تن پارهپارهتان، دستی که مانده را راحتتر بشناسیم. دستی که سالها به سوی معبودتان دراز کردید، دست جانبازیتان که دست تمنایتان شده بود.
عقیق بر دست که نماد آرامش روح است و شما آن را به دست کردید، چون میدانستید قرار است به آرامشی ابدی رهایی یابید.
غم و غصههایتان، دردهایتان از وجود مبارکتان رهانیده میشوند. معنی عقیق همین است که شما به راستی میدانستید کجا به دست کنید. به همان دستی که ماند تا یاد علمدار کربلا را دوباره زنده کند. در سرزمین عراق بر روی زمین افتاد تا علم و علمدار روحی تازه کند در دلها…
شما علمدار بودید بابا؛ علمدار حرم و کرامت و انسانیت.
بی سرو سامان و حیران و سرگردان به دنبال گوشهای از شما بودیم که عقیقت به روح و جانم رسید این تمام سهم ما از شما بود…
اینکه چگونه انگشترتان را به دستم رساندید بماند بین من و شما … قول میدم همانطور که خواستی علمدار خوبی برای علمت باشم حضرت پدر.”