آیتالله مصباح یزدی:
▫️حدود ۳۰ سال همراه مرحوم علامه طباطبایی بودم و اصلاً یادم نیست که او یکبار کلمۀ «من» را گفته باشد. حتی یکبار! اصلاً از کلمۀ «من» بدشان میآمد!
▫️علامه طباطبایی مردی است که نه تنها در ایران بلکه در دورترین کشورهای اسلامی پر آوازه است؛ اولین و دومین جلد از تفسیر المیزان در کشور اندونزی که یکی از مشرقیترین کشورهای اسلامی است، ترجمه شد. در آن کشور اصلاً تشیّع رواج نداشت؛ چند دانشجوی اندونزیایی به ایران آمده بودند، وقتی این تفسیر علامه طباطبایی چاپ شد آنها جلد اول و دوم آن را بردند و در اندونزی به زبان مالی ترجمه کردند. او گاهی محتاج نان شب بود، بارها شده بود که اجاره خانه خود را نمیتوانست پرداخت کند. آن وقت کتابش در اندونزی ترجمه و منبعی برای تبلیغات اسلام در دورترین نقاط دنیا شد.
✍️استاد فاطمینیا :
هركس روی زمين است، به بركت وجود حضرت صديّقه كبری فاطمه زهرا(س) ميباشد! اگر ميخواهيد ببينيد از چشم خدا افتاده ايد يا خير؛ به خودتان مراجعه كنيد، اگر هنوز در دل خود نسبت به حضرت زهرا(س) محبت داريد، پس بدانید که از چشم خدا نیفتاده اید؛ ترك گناهان موجب ميشود اين محبت بيشتر گردد!
?خداوند در آیه 10 سوره زُمر، اجر صابران را بی حساب و غیرقابل شمارش معرفی می کند و می فرماید: «اِنَّما یُوَفَّی الصّابرونَ اَجرَهم بِغَیرِ حساب؛ همانا پاداش صابران، بی حساب به ایشان اعطا می شود».
▪️امام علی علیه السلام در حدیثی، پاداش صابران را بالاترین پاداش ها معرفی می کند: «ثوابُ الصَّبر أعلی الثَّوابِ؛ پاداش بردباری، بالاترین پاداش هاست».
?درباره آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله نوشته اند که روزی یکی از فرزندان ایشان از دنیا رفت. یکی از عالمان که برای عرض تسلیت خدمت ایشان رسیده بود، عرض کرد: ان شاء اللّه خداوند، محبت این فرزند را از قلب شما بیرون کند تا صبر بر این مصیبت، برای شما آسان تر شود. آیت اللّه گلپایگانی رحمه الله ، در پاسخ ایشان فرمود: «اتّفاقاً از خدا می خواهم، محبت او را در دلم بیشتر کند تا در غمِ از دست دادنش، بیشتر صبر کنم و اجر بیشتری شامل حالم گردد».
?گنجینه معارف / پایگاه حوزه نت
?آیت الله قاضی :
به حدی در برابر دیدن نامحرم کف نفس کرده بودم ، که هر موقع در برابر نامحرم قرار می گرفتم ، چشمانم خود به خود بسته می شد.
مرحوم علامه طباطبائى(رحمهالله)، مكرراً در جواب سؤالاتى كه مطرح مىشد، مىفرمودند: «نمىدانم».
با وجود اينكه استاد آن علم بودند و پنجاه سال در آن علم زحمت كشيده و صاحب نظر بودند ولى در وهله اول بدون هيچ دغدغه و تشويشى مىگفتند: «نمىدانم». آنگاه تأمل كرده و بعد از لحظهاى مىفرمودند: «مىشود اينگونه گفت» و يا «فكر كنيد كه مىشود اينگونه جواب داد». روحيه و دل خاشع حضرت علامه(رحمه الله) را با كسى كه هرگز بر زبانش «نمىدانم» جارى نمىشود و يا كسى كه هيچ علم ندارد ولى خيلى قاطعانه اظهار نظر مىكند، مقايسه كنيد تا به ارزش چنين خُلق حميدهاى پى ببريد!
? پند جاوید، مصباح یزدی، جلد اول، ص221