ترک معصیت ذکر خدا است.
?اگر از شما خدمتی صادر شد، خودتان را بدهکار بدانید نه طلبکار. بگویید که وسیله ای از خدا بود و من با وسیله ای که مالکش خدا بود، اعمالی برای خودم انجام دادم. مال الاجاره ی این وسایل را هم من بدهکارم. چون انسان با چشمش که کار می کند باید مال الاجاره اش را به خدا بدهد، چون مال خودش که نیست، ملک خودش هم که نیست. شما خودتان اگر با وسایل شخصی دیگری کار کردید، آیا خودتان را ضامن نمی دانید که حتماً از او حلّیت بطلبید؟ گفتی آقا چکشت را بده من دو تا میخ ته کفشم بکوبم. آیا یک منتی سر او دارید که چکشش را به شما داده؟ شما وقتی که میخ را کوفتی، کفش او که خوب نمی شود، کفش خودتان خوب می شود. پس شما با آن عمل صالح که انجام می دهید خیرش به جیب خودتان می رود، نه توی جیب خدا. میخ کفش خودتان را کوبیدید، اما با چکش او این کار را کردید. پس شما وقتی کاری می کنید، احساس کنید که به او بدهکار شدید، نه طلبکار. وقتی این جوری برخورد کردید، متواضع می شوید، دیگر غرور پیدا نمی کنید. اگر همه ی خوبی های عالم هم از شما سر بزند، عُجب پیدا نمی کنید. ریشه ی عُجبِ انسان، خودش را مالک دیدن است؛ «خودمالکی»! اگر تمام حسنات اهل عالم هم از دست و زبان شما صادر بشود و خودتان را شناخته باشید، برای شما هیچ لطمه ای، عَجبی، غروری نمی آورد. « حافظ » خوب می گوید که:
?گر موج خیز حادثه سر بر فلک کشد
عارف به آب، تر نکند رخت بخت خویش?
یعنی اگر این موج به فلک هم سر بکشد، برای او که می فهمد خودش هیچ کاره است و هر چه دارد بدهکاری است نه طلب، رخت بختش را به این آب تر نمی کند. می گوید مال من نیست، مال غیر است.?
?مثل ها و پندها ج ۱ آیت الله حائری شیرازی
قسمت هايى از وصيت نامه آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)
سفارش مى كنم:
? لباس سياهى كه در ماه هاى محرم و صفر مى پوشيدم، با من دفن شوند!
? سفارش مى كنم: سجاده اى كه هفتاد سال بر آن نمازشب به جا آوردم، با من دفن شود!
? سفارش مى كنم: تسبيحى از تربت امام حسين كه با آن در سحرها استغفار مى كردم، با من دفن شود!
? سفارش مى كنم: دستمالى كه اشك هاى زيادى در رثاى جدم حسين مظلوم و اهل بيت مكرم او ريخته و صورت خود را پاك مى كردم، بر روى سينه در گفتم بگذارید.
?اگر در اتاق در بسته ای باشیم و بدانیم قدرت بزرگی (مثل آمریکا) پشت در ایستاده و سخنان ما علیه خودش را میشنود و به موقع علیه ما به اجرا میگذارد، چقدر مواظب سخنان خود میشدیم؟
⁉️پس چرا حال ما نسبت به امام زمان چنین نیست؟
?انگار چون میدانیم امام مهربانمان، در پی تلافی بی محبتی های ما بر نمی آیند، اینگونه غافلانه زندگی میکنیم.
?چقدر خود خواهیم ما! گیرم که رحمت بی منتهای حضرت مانع غضب ایشان بر ما شود؛ اما مگر نه این است که غرق گناه بودن ما، بی اعتنایی ما نسبت به غیبت، دل مبارک امام را آزرده میکند و میشکند؟
?امان از ما…؛ محبت دنیا چه بر سر ما آورده؟ دلهایمان چقدر زنگار گرفته که امام زمان بخاطر گناهان ما غصه می خوردند و اشک میریزند و ما هنوز از خجالت نمرده ایم….؟
آیت_الله_بهجت