بعد از آنکه محسن وارد سپاه شد، عصرها به کتابفروشی میآمد و پولی که از قِبَل این کار به دست میآورد را برای اردوهای جهادی کنار میگذاشت. رشته تحصیلی محسن برق ساختمان بود و برق کشی ساختمان ها را نیز انجام میداد و پول دستمزدش را در قُلَّکی که برای این کار کنار گذاشته بود نگه میداشت و هر دفعه که به اردوی جهادی می رفتیم ۴-۳ میلیونی که جمع کرده بود را خرج اردو میکرد.
#شهید_حججی
?برای شادی روح شهدا #صلوات
⚪️ نقش تأثیرگذار شهید #سلیمانی در تقویت #مقاومت
▫️ زیاد النخاله دبیر کل جهاد اسلامی #فلسطین :
?شهید #قاسم_سلیمانی بهمحض اینکه فرماندهی سپاه قدس را بهعهده گرفت با همه گروههای مقاومت فلسطینی در دمشق نشست برگزار کرد و به نظرات آنها گوش فرا داد.
? #حاج_قاسم در خلال جنگهای #غزه موضوع را پیگیری میکرد و در صحنه حاضر بود. شهید سلیمانی گروه های مخفی فلسطینی را به گروههای کاملاً مسلح تبدیل کرد.
با خانهتکانی عیدِ هر سالش که از یکی دو ماه مانده به بهار شروع و در آخر زمستان تمام میشد، فرش و دیوار و مبل و منزلِ همیشه تمیزش را از نو گرد میگرفت، تا مهمانها وقتی برای عیددیدنی آمدند دیدنش، فرش و دیوار و مبل و منزلش برق بزنند مثل همیشه.
هر سال تهِ ذهنش این بود که کارهای عیدش را که میکند، حواسش به مجلسِ سه هفته بعد از نوروزش هم باشد و طوری خانه را بتکاند که برقش تا مجلس سالِ شهید بماند.
امسال اسفند، وقتی وبای مدرن با اسم کرونا، تا همهی جای جهان و حتا تا شهرِ کوچکِ مرزی ما هم آمد، نه نگران این بود که خدای ناکرده، کوئیدِ ۱۹ راه گلوی او را هم بگیرد و او را قرنطینه و بستری و بیمار کند و نه نگرانِ این بود که وقتی قرنطینه را نسخه کردند برای همه مردم و او هم مثل مردم، مجبور به بیرون نرفتن از خانه شد، حوصلهاش سر برود از اقامت اجباری در خانه و ندیدنِ دو سه چهار پنج هفتهای کوچه و خیابان و کوی و برزن.
که از همان اولش، دل نگرانِ برگزاری مجلسِ هفتهی سوم فروردینش بود.
چرا راه دور بروم؟ از فردای روزی که خبر را در ۲۲ فروردین ۶۲ یعنی سی و هفت سال پیش شنید، خانهاش را مهیای مهمان کرد و در همهی این ۳۷ سال که گذشت، هیچ بهاری به روز ۲۰ و چندمش نرسید الا اینکه خانهاش را از نو برق انداخت و چائی دم کرد و شیرینی چید دورِ دُوری و روضهخوان خبر کرد برای خواندن مرثیهی شهادتِ شوهرش.
مادرم در همهی این ۳۷ بهار، یاد پدرم را گرامی داشته. در همهی این سالها برای روز #شهادت، مجلس منعقد کرده و حلوا پخته -که تنها شیرینیِ از دست دادن عزیزست-. در همهی این قریب به ۴۰ سال که شویش را تا بهشت بدرقه کرده، هیچ خانهتکانیای نکرده الا به این نیت که چند روز بعد از مراسم عید دیدنی و دید و بازدیدهای معمول، مردم دوباره کلونِ درِ خانهاش را خواهند کوفت و اینبار برای گرامیداشتِ یادِ شهادت، از در تو خواهند آمد. و همهی این سالها، حتا خانه تکانیِ آخر سالش رنگ اخلاص و بوی شهادت داشت… .
اما امسال که همه چیز و همه جا و همهی مراسمها تعطیلند، مجلسش با دو تن برگزار خواهد شد؛ شهید و شاهدش. و شاید گرمترین و خاصترین مجلسِ تمامِ این سالها.
گاهی فکر میکنم کرونا، تنهائیِ اجباریای ساخته که فارغ از هیاهوها و داد و بیدادها، خلوتی خلق کند برای اهلش. تنهائیای که خیلی وقت بود لازمش داشتیم و فراموشش کرده بودیم.
تک مهمانِ سالگردِ امسال بابا، خود شهیدست و تک میزبان، خود مادرم. این شاید بهترین و خاصترین مجلس همهی این سالهاست. مهمانیای که میزبان، چندین و چند روزست مهیایش شده و پیشکشیش ختمیست که سورههای کوتاهِ جزء سیام از آن مانده که بعد از نماز صبج ۲۲ فروردین ۹۹ که صدق اللهش ختم شود به نیت هدیه به روح شهید.
پدرم؛ کرونای ناخواندهی واگیردار برغم همهی بدیهائی که داشت، برکتی ساخت تا امسال برای سالگرد شهادتت، بر خلاف همهی این سالها، نه از تو که از قامت برافراشته و استوار زنی بنویسم که یک تنه ایستاد و نگذاشت شمعِ شهادت تو در وزش همهی طوفانها و بلاهای این چندین و چند دهه، خاموش شود. و خدا جای حق نشسته که مزدِ آنها که کار زینبی کردند را معادلِ شهادتِ حسینی قرار داد…
(عکس را مادرم در سالی گرفته که پدرم شهردار چایپاره بود. و هنوز آن فلاسک و قوری و سماور و سینی جلویش و قابلمه و والر و میز و همه چیزِ عکس را نگه داشته. حتا پدرم را! که ظاهرا دیگر جسمش در میان جمع نیست!)
فرازی از وصیت نامه :
خداوندا!
اين تو هستی كه قلبم را مالامال از عشق به راهت ،اسلامت ، نظامت و ولايتت قرار دادی.
خدايا!
تو خود می دانی كه همواره آماده بودهام آنچه را كه تو خود به من دادی ،در راه عشقی كه به راهت دارم نثار كنم.
اگر اين نبود ،آن هم خواست تو بود.
خداوندا!
ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده ،پاینده و موفق بدار.
جانشین رییس ستادکل نیروهای مسلح ، دارای دونشان فتح درجهیک
#سپهبد_علی_صیادشیرازی?
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۲۳/۳/۲۴ درگز ، خراسانرضوی
شهادت : ۱۳۷۸/۱/۲۱ ترور ، تهران
محمدرضا کائینی، پژوهشگر تاریخ و فعال رسانه در مطلبی پیرامون شهید آیت الله سید محمدباقر صدر و به مناسبت ایام سالگرد شهادت او (۱۶ فروردین ۱۳۵۹) نوشت:
آنگاه که در یکی از نیمه شب های فروردین ماه هزار و سیصد و پنجاه و نه شمسی، ماموران امنیتی حکومت صدام به همراه گورکنی به نام “عباس بلاش” در حال تدفین پیکر شهید آیت الله سید محمد باقر صدر در پشت ساختمان اطلاعات قبرستان وادی السلام نجف بودند، هرگز گمان نمی بردند که این کالبد شکنجه دیده و سوخته، سه بار دیگر جا به جا شود و ماجرایی تاریخی و تراژیک بیافریند!
اشارت رفت که عباس بلاش تنها کسی بود که جای قبر را -که بی نام و بنا بود- می دانست و سال ها زیر فشار استخبارات حزب بعث که: لو دادن قبر همان و مرگ قطعی همان!
پس از انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱ و سرکوب آن، رژیم صدام برای آزار روحی شیعیان، در قبرستان وادی السلام چندین خیابان احداث کرد که قبر شهید صدر نیز در میان یکی از آنها قرار گرفت. در این میان"سیدکامل عمیدی"نامی -که خود از مریدان سید بود- تصمیم گرفت که پیکر او را به جای امنی منتقل و مدفن او را حفظ کند. او نخست در این باره اجازه علما و همسر و فرزندان شهید را اخذ و قطعه زمینی را در بخش دیگری از وادی السلام تدارک نمود. سپس وی و تنی چند از دوستانش در موعدی مقرر و با رعایت تمامی جوانب احتیاط، پیکر سید را -که همچنان آثار ضرب و جرح و سوخته گی بر آن نمایان بود- از قبر به درآوردند و دوباره کفن پوشاندند و در آستان علوی (ع) طواف دادند و در مکان معهود به نام پدر سید کامل یعنی"سید محمدعلی عمیدی” دفن کردند.
سید کامل پس از سپری شدن پنج سال، دریافت که عباس بلاش در نگاه داشتن راز قبرِ جدید، جانب احتیاط را نگاه نداشته و آن را برای افرادی بازگفته و مصونیت قبر را مخاطره افکنده است. بنابراین بار دیگر و این بار بدون اطلاع بلاش و البته با کسب اجازات لازم، پیکر شهید صدر را به مکانی دورتر از قبر دوم منتقل کردند و البته این بار انگشتری وی را نیز از دستش به درآوردند و نزد همسرش بردند."ام جعفر"نیز در سپاس از زحمات سیدکامل، این انگشتر را به وی بخشید.
پس از سقوط صدام و ابراز تمایل برخی علاقمندان به ایجاد بنایی باشکوه بر مزار شهید آیت الله صدر، پیکر وی برای سومین بار از قبر به درآمد و در مکانی در نزدیکی دروازه نجف دفن گشت که عملیات احداث بنای مرقد و نیز ساختمان های جنبی آن، انجام پذیرد. خانواده شهید از سر اعتماد به سید کامل العمیدی و تقدیر از زحمات وی در حفظ پیکر آیت الله صدر در دوران حکومت صدام، مسئولیت ساخت مرقد آن بزرگ و تمامی ملزومات آن را به وی سپردند.
این تصویر مربوط به سومین مراسم تدفین پیکر شهید آیت الله سید محمد باقر صدر در گورستان وادی السلام نجف است.