امام زمان علیه سلامالله، رمز عدالت و مظهر قسط الهى در روى زمین است. به همین جهت است که همهى بشریت، به شکلى انتظار ظهور آن حضرت را مىکشند. …موضوع امام زمان عج الله تعالى فرجه الشریف، با این دید، نه مخصوص شیعه و نه حتى مخصوص مسلمین است. بلکه انتظارى در دل همهى قشرهاى بشر و ملتهاى عالم است. امیدى است در دل بنىآدم؛ که تاریخ بشریت به سمت صلاح حرکت مىکند. این امید، به بازوان قوت مىبخشد، به دلها نور مىدهد و معلوم مىکند که هر حرکت عدالتخواهانهاى، در جهت قانون و گردش طبیعى این عالم و تاریخ بشر است.
منبع:
سخنان رهبر کبیر انقلاب 18/11/1371
آقای من ،مولای من
به شمارا می گویندغایب، این اشتباه است چراکه شما ظاهر نیستی نه این که حاضر نباشی.
می خواهم بنویسم قصه تکراری این دل تنگ را،به عنوان دل نوشته، دوباره نامه، دوباره حرفای دلم روی کاغذ، دوباره…
پس این گونه می نویسم …
آقاجون! دلم خیلی گرفته احساس می کنم کمکم کن اونی بشم که تو می خوای؛ یه بنده محبوب.
می دونم که بین مایی.
وبادلی پر از امید نامه عمل ما رو هر هفته می خونی و به حال بعضی ها می خندی و به حال بعضی هامون هم اشک های قشنگت از گوشه چشمت جاری می شود.
پس مولای من من را ببخش به خاطر همه کاستی هایم این را به حساب دیگر منتظرانت نذار آخه من جدای از اون هایم ،چرا که من بسی گناهکارم اما امیدم به شماست میدانم فراموشم نمی کنیداما من…
منبع:
دلنوشته
مهدی(عج)، شفابخش دردهای معنوی، روحی و اجتماعی
این میلاد و یاد بزرگ باید به ما درس بدهد، احساسات بسیار خوب است، عواطف پشتوانه بسیاری از اعمال نیکوی انسانهاست، ایمان و عقیده قلبی به وجود این منجی عظیم عالم، شفابخش بسیاری از بیماریها و دردهای معنوی، روحی و اجتماعی است، ولی فراتر از همه اینها، از این یاد، از این خاطره و از این حادثه عظیم درس بگیریم، هر سال این جشنها برپا میشود و دلها را معطر میکند، اگر درسهای عمیقی که در این تجدید خاطره وجود دارد، برای رفتار و عمل ما بتواند آموزنده و معلم به حساب آید، یقیناً پیشرفت جامعه ما به سمت کمال روانتر و سریعتر خواهد شد.
منبع:
بیاناتی از رهبر معظم انقلاب
در کلمه ای قدسی نقل است که خداوند تعالی فرمود :
« محبوب ترین بندگان نزد من ، کسانی هستند که حق مرا برپا داشته اند ، و برترین و گرامی ترین این افراد ، محمد است که سید و آقای خلائق است و بعد از او علی مرتضی برادر محمد مصطفی است و پس از علی دیگر امامان راستین ، که حق را به پا می دارند . در رتبه بعد از ایشان کسانی قرار دارند که آنان ( یعنی پیامبر و جانشینان او ) را برای دستیابی به حقشان یاری می کنند و در درجه بعد کسانی هستند که آنان ( یعنی پیامبر و اهل بیتش ) را دوست دارن و از دشمنان بیزارند ، اگر چه اهل بیت را یاری و نصرت نکرده باشند . »
از این گفتار خدای بلند مرتبه در می یابیم که بالاترین درجه ای که یک شیعه می تواند بدان دست یابد « رتبه یاری اهل بیت علیم السلام » است و رتبه « محبت اهل بیت و بغض دشمنان ایشان » رتبه ای پایین تر از مرتبه « نصرت و یاری گری » است .
عموم شیعیان در دل خود محبت امام زمانشان را دارند و از دشمنان ایشان بیزارند ، لیکن عموم آن ها توفیق یاری آن حضرت را ندارند . خیلی از ما اصلا نمی دانیم که بالاتر از مقام محبت مرتبه دیگری هم به نام « مقام نصرت » یعنی « مقام یاری امام عصر » وجود دارد . چه بسا اگر بدانیم که علاوه بر محبت ورزیدن به امام عصر باید به یاری او نیز اقدام کنیم ، به این کار توفیق یابیم .پس یکی از رسالت های افراد آگاه این است که شیعیان و دوستداران امام عصر را به یاری و هواداری از ایشان دعوت نمایند و به آنها گوشزد کنند که : « مقام یاوران امام بالاتر از مقام دوستداران امام است و ثواب و ارزش آنها نزد خدا بالاتر و محبت خدا نسبت به آنها بیشتر است . پس سزاست که ما به محبت قلبی به حضرتش اکتفا نکنیم ، بلکه در عمل به جمع یاوران حضرتش بپیوندیم .
پنج راه یاری امام زمان (عج)
1ـ دعوت از دیگران جهت بهره مند شدن از برکات امام زمان عليه السلام
هرشیعه که نعمت وجود امام عصر را درک کرده و حلاوت عنایات او را چشیده باشد ، می تواند وجود این نعمت را به دیگران خبر دهد و از آنها دعوت کند که با توسل به امام زمان عليه السلام از عنایات او بهره مند گردند . ارجاع دیگران به امام زمان عليه السلام برای رفع نیازهای مادی و معنویشان کاری بسیار ساده است . این کار زمینه قدرشناسی امت از امام عليه السلام را فراهم می آورد و در غربت زدایی از این مولای کریم بسیار مؤثر است ، از این رو به نوبه خور نوعی یاری امام عصر به شمار می آید .
2ـ تجلیل از امام زمان عليه السلام در جامعه
هر شیعه ای می تواند در تجلیل و بزگداشت از امام زمان خود در جامه بکوشد . این کار ( یعنی گرامیداشت امام عصر در جامعه ) ، از غربت آن مولا می کاهد و توجه همگانی را به ایشان بیشتر می کند .
صفحات: 1· 2
هر چند که ما را نوشتند از گداها
اصلاً نمی آید گدا بودن به ماها
ما روسیاهان ارزش خاصی نداریم
ماها کجا و نوکری دلرباها؟!
ما هر چه قدر اصرار کردیم او نیامد
اصلاً چه شد «آقا بیا آقا بیا» ها؟!
ماها که هیچ … این خوب ها در انتظارند
کی می رسد روز وصال آشناها؟!
از دوریش بدجور حال ما خراب است
رونق گرفته باز هم دارالشفاها
من که بدم پس دیدنش روزی من نیست
ای خوش به حال خوب ها … حاجت رواها
باشد درست … آقای ما خیلی کریم است
امّا دگر تا کی گنه؟ تا کی خطاها؟
طبق احادیث رسیده … ناظر ماست
بد نیست پیشش ذرّه ای شرم و حیاها
از بس که بر اعمال بد اصرار داریم
رنگی ندارد پیش او دیگر حناها!
یک راه حل باقی است آن هم نام زهراست
نامی که باشد از تبار کیمیاها
منبع:
محمد فردوسی