آیت الله حائری شیرازی :
در جلسهای یکی از آدمهای بسیار مخلص، وقتی میخواست مشکلات را بگوید، نود و نه درصد سخنانش سخن از نارسایی ها، کمبودها و کم کاریها بود. گفتم: آقا! این رهبر را که گذاشتهاند، امام شماست. لااقل، همان رفتاری که با امام جماعتتان میکنید، با او هم بکنید. یک نفر وقتی به عنوان امام_جماعت به نماز میایستد، با او چه رفتاری میکنید؟ زودتر از او به رکوع نمیروید. وقتی هم به رکوع رفت، معطل نمیشوید و خودتان را به او میرسانید. زودتر هم سر از رکوع بر نمی دارید.
این رهبر یعنی امام؛ یعنی حداقل امام جماعت. رفتار و گفتارش را جلویت بگذار و نگاه کن. نود و نه درصد آن، «میتوانید» است، «میشود» است، «شدنی» است، «قوت قلب» است، «روحیه_دادن» است، «جرأت دادن» و «جسارت دادن» است. گاهی هم یک اشاره میکند و اخطاری می دهد. آن وقت شما عکس این را انجام میدهید.
گفتم: در مؤسسه رازی برای اینکه بتوانند پادزهر درست کنند و سرمسازی کنند، مارها را تربیت میکنند و زهرشان را میگیرند. ماری را جلوی من آوردند و زهرش را به من نشان دادند. شاید کمتر از یک گرم بود. گفتند: این زهر برای کشتن هشتاد نفر کافی است!! آیۀ یأس خواندن، مثل زهرمار است. یک قطرهاش برای اینکه چهل نفر را از بین ببرد کافی است.
آیت الله حائری شیرازی :
روستاییها دوغ را آنقدر در مشک میزنند تا کرهاش رو بیاید و آن را بگیرند و بعد دوغها را کنار میگذارند. بینالطلوعین در میان همۀ اوقات شبانهروز ما، حکایت همان کره را دارد، و باقی آن دوغ است. شیطان همیشه کرهها را میگیرد. ندیدهای که خواب آنوقت شیرینترینِ خوابهاست؟!
آیت الله حائری شیرازی :
دعا، وسیلۀ کینهزدایی
همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکییکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون میاندازید.
قدیمها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی میافتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمیداشتند و دور میانداختند.
اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گرانبهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبودهای، سوختهای!
پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش میداند که چطور مسئله را حل کند.
شرح حدیثی از امام رضا (علیهالسلام)
راه جذب دلها، منتقل کردن سخن نیک اهلبیت (علیهمالسلام)
رهبرانقلاب:
امام علیبنموسیالرّضا (علیه الصّلاة و السّلام) به یکی از یاران خود فرمود: «رحم اللَّه عبدا احیا امرنا»؛ رحمت خدا بر آن کسی که امر ما را، مطلب ما را زنده کند. این راوی میگوید: «فقلت له کیف یحیی امرکم»؛ چه جوری میشود که امر شما، مطلب شما، موضوع مورد اهتمام شما زنده شود؟ «قال یتعلّم علومنا و یعلّمها النّاس»؛ علوم ما را فرا بگیرند، معارف اهلبیت را فرا بگیرند، آن را به مردم، به دلهای مشتاق، به ذهنهای جستجوگر منتقل کنند. «فانّ النّاس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا».(۱)
برای گسترش معارف اهلبیت هیچ لازم نیست شما به این در و آن در بزنید؛ هیچ نیازی ندارد به بداخلاقی کردن و متعرض این و آن شدن؛ همین اندازه کافی است که معارف اهلبیت را درست فرا بگیریم، آن را به دیگران منتقل کنیم. این معارف توحیدی، این معارف انسانشناسی، این معارف فراگیر نسبت به مسائل زندگی بشر، خود جذاب است، دلها را جذب میکند، آنها را دنبال راه ائمه به راه میاندازد.
۱۳۸۹/۰۸/۰۳
١) معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص ۱۸۰ ؛
حاج اقای قرائتی :
وجود مبارک امام رضا (سلام الله عليه) فرمود: «إنّ الصَّمْتَ بابٌ مِن أبواب الحکمة»
«صَمْت» يعنی سکوت.
خيلی از ماها بايد درس سکوت بخوانيم که
?چه وقت ساکت باشيم
? چقدر حرف بزنيم
?و چطور حرف بزنيم.
مگر آدم هميشه حرف می زند؟!
هر جا حرف می زند؟!
هر طور که دلش خواست سخن
می گويد؟!
با هر کسی حرف می زند؟!
در هر مکانی(مجازی و غیرمجازی)
مدام حرف می زند؟!
در حالی که حرف را به اندازه ضرورت می زنند.
يکی از آداب حکيم شدن همين
خاموش بودن
بجا سخن گفتن
کم سخن گفتن
سنجیده سخن گفتن است.
به ما گفتهاند کم حرف بزن و
وقتی هم که می خواهی حرف بزنی
هم خوب حرف بزن و هم حرفِ خوب بزن
برای اينکه تو داری املا می کنی و فرشتهها دارند مينويسند، إِنَّ عَلَيْکُمْ لَحَافِظِينَ؛ کِرَاماً کَاتِبِينَ؛
لذا مواظب باشيد که خوب املا کنيد.