پیرغلامان و ذاکران قدیمی اهلبیت علیهم السلام تجربههای ارزشمندی برای انتقال به مداحان نسل جوان و حتی مردمی دارند که در هیئتها و مجالس عزاداری ائمه اطهار علیهم السلام شرکت میکنند؛ تجربههایی که هر کدام میتواند مسیر را برای عرض ارادت مخلصانه و بندگی صحیح فراهم و مسیر سلوک را هموار کند.
در گفتوگویی با حاج اکبر بازوبند، پیرغلام و ذاکر قدیمی اهلبیت علیهم السلام به بررسی عوامل مؤثر بر مداحی موفق پرداختیم. آن طور که این ذاکر امام حسین علیه السلام توضیح میدهد، یکی از مسئولیتهای اصلی مداح توجه به همین موضوع است که شعرهای غنی بخواند که از وهن و توهین و خرافات دور باشد. البته گاهی در بعضی از مجالس دیده میشود که مداحان تازهکار شعرهایی را میخوانند که با شأن و منزلت حضرت سیدالشهدا علیه السلام منافات دارد. مداح نباید برای گریاندن مخاطب به هر شعر و مطلبی متمسک شود. بلکه باید شأن اهلبیت علیهم السلام را در نظر بگیرد و مطابق با منزلت آن بزرگان مدیحهسرایی کند.
این پیرغلام حضرت سیدالشهدا علیه السلام از مجالس روضه و هیئتهای قدیم یاد میکند و میگوید: در قدیم این طور بود که در جلسه جامعه مداحان به یک پیرمردی که سالها ذاکری اهلبیت علیهم السلام را کرده بود، میگفتند که او بخواند و بقیه گریه میکردند و سینه میزدند. او هم با چشمان گریان مداحی میکرد و در این کار اخلاص داشتند. البته امروز هم مداحان بسیار خوبی داریم. بعضی مداحان هستند که بدون وضو مداحی نمیکنند، این در حالی است که برای مداحی داشتن وضو ضروری نیست. اما آنها ادب را رعایت میکنند تا در کارشان اخلاص داشته باشند که این خیلی خوب است.
با روضه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قد کشیدیم
بهعنوان پیرغلام اهلبیت علیهم السلام و کسی که عمر خود را صرف ذاکری و مداحی امام حسین علیه السلام کرده، فکر میکنید اصالت دینی و فرهنگ اسلامی در خانواده تا چهاندازه میتواند در گرایش نسلهای جدید به فرهنگ حسینی مؤثر باشد؟
برای اینکه یک کودکی در بزرگسالی عاشق امام حسین علیه السلام و نوکر این خانواده گرامی باشد، چند عامل اثر دارد: لقمه حلال و خانواده مؤمن و حسینی. هرچند که عوامل بیرون از خانه هم در تربیت بچههای ما مؤثر است اما اگر لقمهای که بچه در خانواده میخورد، پاک و حلال باشد و خانواده مؤمن و اهل هیئت و دین باشند، تأثیر زیادی در گرایش نسل جدید به هیئت و مسجد دارد.
خود شما که متولد و بزرگشده شهر یزد هستید، در چهفضایی رشد کردید؟
مردم یزد از قدیم مردم متدینی بودند. من در خانواده باایمان و معتقدی به دنیا آمدم و فضایی که در آن بزرگ شدم، فضای حسینی بود. مردم یزد بهشدت پایبند اعتقادات و فرهنگ دینی و حسینی هستند. اکثر آنها آنقدر عاشق امام حسین علیه السلام هستند که باید در تمام طول سال هر از گاهی و بعضی مردم هر روز به مجلس روضه بروند. خیلی از آنها صبح خود را با روضه امام حسین علیه السلام شروع میکنند، تا برای امام حسین علیه السلام اشک نریزند، چای روضه را نخورند، سلام بر امام شهید خود ندهند، کسب و کار و زندگی خود را شروع نمیکنند. برکت زندگیها هم از همین حسینی بودن است.
اصلاً چای صبحانه خیلیها همان چای روضه است که بعد از سلام بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اشک چشم در عزای آن حضرت صرف میکنند.
ما هم در چنین فضایی به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم. یادم هست وقتی کمسنوسال بودیم با بچههای همسنوسال خودمان به پشتبام خانهها میرفتیم، پارچه سیاهی که معمولاً چادر مشکی مادرمان بود آویزان میکردیم تا جایی مثل هیئت داشته باشیم. یکی از ما روضه میخواند و بقیه سینه میزدند. درواقع عشق به امام حسین علیه السلام را در همان بازیهای بچهگانه و بلکه عاشقانه تمرین میکردیم.
مداحی از دوران کودکی
از همان کودکی مداحی میکردید؟
تقریباً دهساله بودم که مداحی کردم. خانهای بود که به خانه قنادها مشهور بود و من اولین بار در آنجا خواندم. وقتی وارد خانه شدم بهسمت حوض وسط حیاط رفتم و بچهها دورم را گرفته بودند. یک ظرف برداشتم از آب حوض پر کردم و گفتم «یا حسین علیه السلام! بچههای تو تشنه بودند.»، نمیدانم با همین دو سه کلمه که خدا بر دهان من گذاشت چطور مجلس گرم شد و همه به گریه افتادند و شور حسینی را درک کردند.
این شور را تا جوانی هم حفظ کردید؟
بله. سال 42 من در خدمت سربازی بودم و شلوغیهای آن سال با عاشورا و ماه محرم مصادف شده بود. بهیاد دارم که بچههای گردان از من خواستند مداحی کنم تا بقیه هم سینه بزنند. حدود چهل نفری بودیم و بچهها میخواستند با نظم برویم، اما من گفتم “این نوع نظم را رها کنید". کفشها را درآوردیم و با پای برهنه راه افتادیم و روضه میخواندیم. همین طور در خیابان میرفتیم و میخواندیم که «مهلاً مهلاً یابنالزهرا» همان چهل نفر بودیم ولی وقتی به میدان رسیدیم، حدود پنج شش هزار نفر شده بودیم. همه مردم به ما پیوسته بودند و با ما تکرار میکردند و میخواندند و اشک میریختند.
همان شب در خواب، یکی از سیدهای محلمان را دیدم که گفت “تو آزادی، برو". حدود دو ماه خدمت کرده بودم که افسر صدایم زد و گفت “حکم معافیات آمده است".
اخلاص، شرط اصلی نوکری امام حسین علیهالسلام است
در این مداحیها و روضهخوانیها از شخص خاصی پیروی میکردید؟
معمولاً حاج نادعلی کربلایی برایم الگو بود. او را میشناختم، روضههایش را گوش میدادم و خیلی چیزها از او آموختم. اما این روزها بیشتر شعرها را از کتاب خزائن الاشعار میخوانم که یک کتاب قدیمی است ولی قصیدههای بسیار پرمفهومی دارد.
پس این طور شد که مداح و پیرغلام امام حسین علیه السلام شدید.
ما خودمان را به پیرغلامان اصیل چسباندهایم و سعی میکنیم از آن ذاکران مخلص درس بگیریم. مداحی قدیمی بود که سالها قبل از دنیا رفت بهنام حاج کریم ابراهیمی. یک بار در بقیع به زیارت رفته بودم که دیدم ایشان در گوشهای تنها نشسته و برای دل خودش میخواند و اشک میریزد.
آنقدر مسن بود که تعجب کردم آیا همین مرد بود که در هیئتهای قدیم بدون بلندگو میان انبوه جمعیت روی چارپایه میرفت و مداحی میکرد؟! به او گفتم “حاج کریم! یک عمر برای مردم خواندهای و مردم فیض بردهاند. امروز میخواهم من بخوانم و تو گریه کنی". چند نفری جمع شده بودند. رو به بقیع کردم و خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کردم: “این مرد یک عمر برای حسین تو عزاداری کرد و امروز پیرغلام در خانه شما شده، بهخاطر او هم که شده یک نظری به ما بیندازید". مجلس خوبی کنار بقیع داشتیم و از اخلاص او بهره میبردیم. زمانی هم که از دنیا رفت و میخواستند بدنش را غسل بدهند، من برایش روضه خواندم.
هر جای دنیا که باشیم وقتی منصب و موقعیت شغلی را از پزشک و مهندس و قاضی بگیرند، دیگر هیچ ندارد ولی در خانه امام حسین علیه السلام این طور نیست. اگر برای ارباب یک عمر نوکری کنی، تازه زمان جان دادن مدرک مهمی در دست داری و بهعنوان نوکر پذیرفته میشوی، البته اگر نوکر بااخلاصی بوده باشی، این آبرویی است که از هر آبرویی بالاتر و باعزتتر است.
ضرورت استفاده از اشعار غنی
به شعرهایی که در مجالس عزاداری و هیئتها خوانده میشود، اشاره کردید. مداح و ذاکر اهلبیت علیهم السلام تا چهاندازه مسئولیت دارد در انتخاب اشعار و مضامین آموزشی و معرفتی در هیئتها دقت داشته باشد؟
یکی از مسئولیتهای اصلی مداح توجه به همین موضوع است که شعرهای غنی بخواند که از وهن و توهین و خرافات دور باشد. البته گاهی در بعضی از مجالس دیده میشود که مداحان تازهکار شعرهایی را میخوانند که با شأن و منزلت حضرت سیدالشهدا علیه السلام منافات دارد. مداح نباید برای گریاندن مخاطب به هر شعر و مطلبی متمسک شود، بلکه باید شأن اهل بیت علیهم السلام را در نظر بگیرد و مطابق با منزلت آن بزرگان مدیحهسرایی کند.
اینکه امام حسین علیه السلام به برادرش حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام میگوید “جانم به قربانت"، بهدلیل نسبت برادری نیست، بلکه بهعلت جانفشانی و اوج معرفت آن حضرت است. حتی جانفشانیهای حضرت زینب سلام الله علیها همین طور است. هرچند که امام حسین علیه السلام برادر آن حضرت بوده اما ولایتپذیری و دفاع حضرت زینب سلام الله علیها از امام زمان خود سرمشق ماست و باید در جلسات برای مردم عنوان شود.
در گذشته معمول بوده که مداحان و ذاکران اهلبیت علیهم السلام وقتی میخواستند شعری را در هیئت و مقابل مردم بخوانند، آن را حفظ میکردند.
من هنوز هم شعرها را حفظ میکنم. البته گاهی پیش میآید مداحانی شعرها را از روی کاغذ میخوانند و این کار هم اشکالی ندارد، چون گاهی حجم اشعار و مفاهیمی که میخواهند در هیئت بخوانند زیاد است و مداح باید چند ساعت شعرهای متنوع و پرمفهوم بخواند، در این صورت ناچار است از روی کاغذ بخواند، هرچند بهنظر میرسد از حفظ خواندن بهتر است و تأثیر بیشتری بر مخاطب دارد.
تحول در هیئتها و مجالس عزاداری در طول سالها
البته من قبلاً این را نمیگفتم ولی یک بار در محضر مقام معظم رهبری بودیم که ایشان فرمودند: آقای فلسفی سالها قبل یک تکه کاغذ از جیب خود درآوردند و حدیثی را از روی کاغذ خواندند و سنت غلط را شکستند. از رو خواندن حدیث باعث میشود که گوینده کمتر خطا کند و مطلب را درست و بدون نقص بخواند.
البته بعضی مداحان قدیمی معتقد هستند که باید شعر را از حفظ خواند، نه از روی کاغذ. ولی به هر حال بعضی از مداحان جوان از روی کاغذ میخوانند. در قدیم حتی بد میدانستند که مداح حرف بزند، بلکه میگفتند مداح باید از اول تا آخر هیئت باید شعر بخواند و آن هم از حفظ.
با این توضیحات، هیئتهای امروز چقدر با هیئتهای قدیمی تفاوت دارد؟
در قدیم این طور بود که در جلسه جامعه مداحان به یک پیرمردی که سالها ذاکری اهلبیت علیهم السلام را کرده بود میگفتند که او بخواند و بقیه گریه میکردند و سینه میزدند. او هم با چشمان گریان مداحی میکرد و در این کار اخلاص داشتند. البته امروز هم مداحان بسیار خوبی داریم. بعضی مداحان هستند که بدون وضو مداحی نمیکنند. این در حالی است که برای مداحی داشتن وضو ضروری نیست. اما آنها ادب را رعایت میکنند تا در کارشان اخلاص داشته باشند که این خیلی خوب است.
به همین دلیل است که میبینیم نفس بعضی مداحان این اندازه سوز دارد. در قدیم گاهی یک مداح یک مصراع یا یک بیت میخواند و کل مجلس با همان یک بیت شعر اشک میریخت و مطلب را درک میکرد. حاج حسن ذوالفقاری این طور میخواند. اما امروز میبینیم گاهی مداح ساعتها روضهخوانی میکند اما تأثیری در مخاطب ندارد، این هم بهدلیل خلوص مداح است که سوزش و نفسش این اندازه اثر دارد.
منبع:تسنیم
ابوالحسن علىبنعیسى بن ابى الفتح اِربلى، از علماى قرن هفتم هجرى در کتاب مشهور خود به نام «کشف الغمة فی معرفة الأئمة» به شرح جریان ازدواج امیر المؤمنین(علیه السلام) با حضرت زهرا(سلام الله علیها) میپردازد. نکاتی که در این روایت مطرح است، میتواند الگوی بسیار مناسبی برای خانوادههایی باشد که فرزندان آنها در آستانه ازدواج قرار دارند. آداب خواستگاری، آداب برخورد با خواستگار و آسانگیری در صِداق (مهریه) از مواردی است که در روایت ذیل دیده میشود.
بخشهایی از این روایت را میخوانید:
ام سلمه میگوید امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر رسول خدا وارد شد و گفت: السلام علیک یا رسول الله؛ پیامبر پاسخ سلام او را داد و فرمود: بنشین اى ابوالحسن. على(علیه السلام) در حضور پیامبر خدا نشست و دیده به زمین دوخت، گویا حاجتى داشت ولى از اظهار آن خجالت مىکشید؛ سر خود را به زیر انداخت و سخنى نمىگفت. چنین وانمود میکرد که پیامبر از قلب على آگاه بود؛ لذا به وى فرمود: این طور گمان مىکنم که حاجتى داشته باشى، چه مانعى دارد، حاجت قلبى خود را بگو، زیرا حاجت تو نزد من روا خواهد شد.
امیر المؤمنین(علیه السلام) گفت پدرم و مادرم به فدایت اى رسول خدا، تو خودت مرا از عمویت ابو طالب و فاطمه بنت اسد گرفتى. من کودکى بودم، تو مرا با خود همغذا کردى، تو نسبت به من از لحاظ نیکویى و شفقت از پدرم ابو طالب و مادرم فاطمه بنت اسد افضل و برترى، خداى رئوف مرا به وسیله تو و در دست تو هدایت کرد، خداوند مرا از آن سرگردانیها و حیرتى که پدران و عموهایم به آن دچار بودند نجات داد؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى هَدَانِی بِکَ وَ عَلَى یَدَیْکَ وَ اسْتَنْقَذَنِی مِمَّا کَانَ عَلَیْهِ آبَائِی وَ أَعْمَامِی مِنَ الْحَیْرَةِ وَ الشَّک.
یا رسول الله تو در دنیا و آخرت براى من ذخیره و پناهگاه هستى. یا رسول الله من دوست دارم با این همه رعایتى که نسبت به من فرمودهاى، خانه و همسرى داشته باشم که با او آرامش گیرم؛ أَنْ یَکُونَ لِی بَیْتٌ وَ أَنْ یَکُون لِی زَوْجَةٌ أَسْکُنُ إِلَیْهَا؛ یا رسول الله من نزد تو آمدهام تا تقاضا کنم که دخترت فاطمه را براى من به ازدواج در آوری، آیا این تقاضا را مىپذیرى؟
أم سلمه مىگوید: دیدم صورت مبارک پیامبر خدا از شدت خوشحالى مىدرخشید. سپس على(ع) فرمود: آیا تو چیزى دارى که من فاطمه را به تو بدهم؟ على علیهالسلام گفت: پدر و مادرم به فدایت، اوضاع زندگى من از تو مخفى نیست. من فقط یک شمشیر و یک زره و یک شتر دارم که با آن آب مىکشم. من غیر از اینها چیزى ندارم. رسول خدا فرمود: على جان، تو از شمشیرت بینیاز نیستى، زیرا مىخواهى با آن در راه خداوند جهاد کنى و با دشمنان او بجنگى. شتر خود را براى اینکه آب از براى درختان خرما و خانهات بکشى و بار سفر را به پشت آن بگذارى لازم دارى. من فاطمه را با همان زرهاى که دارى به همسرى تو در مىآورم.
اى على، میل دارى که به تو مژدهاى دهم؟ گفتم: بله پدر و مادرم به فداى تو؛ تو همیشه در گفتار خود با برکت و هدایتکننده بودهاى، درود خداوند بر تو باد. پیامبر فرمود: اى ابو الحسن، قبل از اینکه من فاطمه را در زمین به همسرى تو درآورم خداوند وى را در آسمان براى تو تزویج کرده است. قبل از اینکه تو نزدم بیایى در باره همین موضوع ملکى نزد من آمد که داراى چندین صورت و چندین پر و بال بود و من در میان ملائکه نظیر او را ندیده بودم. او به من درود و سلام فرستاد و گفت: رحمت و برکات خداوند بر تو باد، سپس گفت: مژده باد تو را به یگانگى و پاکیزگى نسل. گفتم: این چه بشارتى است؟ گفت: نام من سیطائیل است، من موکل یکى از قائمههاى عرش هستم، از خداوند خواهش کردم به من اجازه دهد که به تو مژده دهم، این جبرئیل است که به دنبال من مىآید و مىخواهد تو را از کرامت پروردگار آگاه کند. سخن وى تمام نشده بود که جبرئیل نازل شده گفت: سلام بر تو و رحمت و برکات خداوند نثارت باد.
منبع:
(کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج1، ص355)
آیت الله محمد علی ناصری:
هر روز یک پرونده داریم که باید روز قیامت جواب آن را بدهیم.
این مطلبی نیست که شوخی یا اغراق باشد؛ عین حقیقت و بیان صریح قرآن است «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید/ انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد، مگر اینکه همان دم، فرشته ای مراقب و آماده برای ضبط آن است. »
روز قیامت، وقتی پرونده را به دست افراد میدهند، میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته، مگر اینکه آن را به شمار آورده است!؟ » و [این در حالی است که] همه اعمال خود را حاضر می بینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند.
در پرونده اعمال حتی شوخیها را هم نوشته اند، همه ما روز قیامت با سواد میشویم، لذا وقتی پرونده را به دستمان میدهند، میبینیم همه را نوشتهاند. عزیز من! یک مقدار چشمها و زبانمان را بیشتر کنترل کنیم.
کسی دلش به حال ناصری نمی سوزد، ناصری باید خودش دلش به حال خودش بسوزد، من باید خودم به فکر خودم باشم.
دستور العملی برای کنترل چشم
در نجف اشرف که بودیم، کسی از استاد ما پرسید: چشم کسی که هرزه است و نمی تواند آن را کنترل کند؛ چه کند؟ ایشان فرمودند: سوره نور را بخوان، اگر خواندن سورة نور ادامه داشته باشد، خیلی چشم را کنترل می کنید و موفق می شوید که اختیار چشمت، دست خودت باشد.
این، اثر سوره نور است، علاوه بر آن که آیة نور (الله نور السموات و الارض) هم در همین سوره است که آن هم آثار بسیار عجیبی دارد!
ارزش اشک
از پیغمبر اکرم صل الله علیه وآله حکایت شده: « یا علی! بلند شو دو رکعت نماز بخوان و از خوف خدا و آثار اعمال، گریه کن»
به گزارش عتیق
کد خبر : ۱۰۷۳۰۸
به گزارش بهداشت نیوز به نقل از سلامت نیوز، برای داشتن استخوانهایی محکم مصرف زیاد کلسیم و ویتامین دی اگرچه لازم است، اما کافی نیست. کنار گذاشتن عادات خطرناک غذایی برای جلوگیری از ابتلا به پوکی استخوان، درست به همان اندازه مصرف مواد غذایی مفید، ضروری به نظر میرسد.
پوکی استخوان مانند دیابت یا فشار خون بالا از بیماریهایی است که با متعادل نگاه داشتن رژیم غذایی میتوان از ابتلا به آن جلوگیری کرد. اگر سابقه پوکی استخوان در خانواده تان باشد، دقت به عادات غذایی اهمیت ویژهای مییابد و باید برخی مواد غذایی را که برای بافت استخوانی مضر است، محدود و از برخی عادات غذایی اجتناب کرد:
غذاهای التهابی:
در کسانی که استعداد یا سابقه خانوادگی ابتلا به پوکی استخوان را دارند، از مصرف بیش از حد محصولاتی مانند گوجه فرنگی، سیب زمینی سفید، بادمجان و … باید اجتناب کنند، چون این غذاها منجر به التهاب استخوان و در نهایت تسریع روند ابتلا به پوکی استخوان خواهند شد.
اسفناج خام:
اگرچه مصرف اسفناج برای تقویت استخوانها و پیشگیری از پوکی استخوان ضروری است، اما نوع خام آن به دلیل وجود مادهای به نام اگزالات باعث عدم جذب کلسیم در بدن شود.
مصرف بیش از حد کافئین:
مصرف روزانه قهوه از جذب بهتر کلسیم جلوگیری میکند. هر چه میزان کافئین وارد شده به بدن بیشتر باشد، کلسیم بیشتری از طریق ادرار دفع میشود بنابراین اگر میخواهید تا ۹۰ سالگی زندگی کنید، باید از تعداد فنجانهای قهوه که روزانه مینوشید بکاهید.
نوشابههای گازدار:
این نوشیدنیها علاوه بر این که اشباع از کافئین هستند، به علت داشتن اسید فسفریک، اسیدی معدنی که از جذب کلسیم جلوگیری میکند، برای استخوانها مضرند. در مقابل، اسید کربنیک موجود در آبهای معدنی گازدار هیچ تاثیر منفی بر استخوانها ندارد.
سدیم:
علاوه بر افزایش خطرهای بیماریهای قلبی عروقی با مصرف زیاد نمک، هر چه میزان نمک مصرفی فرد بیشتر باشد، دفع کلسیم در ادرار و عرق فرد نیز بیشتر میشود.
استفاده زیاد گوشت قرمز:
رژیم غذایی غنی از گوشت و پروتئینها نیز برای استخوانها ضرر دارد. در جریان هضم مواد غذایی، پروتئینهای حیوانی اسیدهایی همچون اسید فسفریک، سولفوریک و … آزاد میکنند که PH بدن را تغییر میدهد. هر چه PH بدن اسیدیتر باشد، مواد معدنی بیشتری در استخوانها از دست میرود.
منبع:
سلامتی/کلسیم
بنا بر آنچه در قرآن کریم آمده است زنان با ایمان در قیامت در کنار زنان بهشتى (حورالعین) با مردان بهشتى قرین است؛ و زنان با ایمان با همسران با ایمان خود وارد بهشت مى شوند.
اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ
وارد بهشت شوید شما و همسرانتان در نهایت شادباش (زخرف، آیه ۷۰)؛ و منظور از ازدواج، همان زنان با ایمانى هستند که در دنیا بودند، (تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۱۲۹)؛ و بودن در کنار همسران با ایمان و مهربان هم براى مردان لذتبخش است و هم براى زنانشان.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَى اَلْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ
آنها و همسرانشان در سایههاى قصرها و درختان بهشتى بر تختها تکیه کردهاند (یس، آیه ۵۶)؛ و آیاتى که داخل شدن همسران صالح را به بهشت وعده داده شده است. از جمله:
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ اَلَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ (مؤمن، آیه ۸).
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ (رعد، آیه ۲۳).
از این آیات می توان اینگونه تعبیر کرد که؛ زنان و مردانى که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو با ایمان و بهشتى باشند در آنجا به هم ملحق مى شوند و با هم در بهترین شرایط و حالات زندگى می کنند و حتى از روایات استفاده مى شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحى که در این جهان انجام داده اند، و در برخی منابع کلامى و روایى چنین آمده که در روز قیامت، اگر همسر زن مؤمن، اهل بهشت بود، او را اختیار مى کند و اگر از اهل جهنم بود، یک مرد را از میان مردان بهشتى برمى گزیند. شاید فلسفه این کار این باشد که زن برخلاف مرد، از نظر طبیعت تعدّد پذیر نیست. به همین جهت مردى را انتخاب مى کند.
اما گروهى؛ در مقابل مدعى اند که حورالعین مى تواند مذکّر هم باشد.
براساس این نظر شاید علت اینکه اوصاف حورى که در قرآن به کار رفته، بر مؤنث دلالت مى کند، به این جهت باشد که گفتگو و محاوره در آن آیات، با طایفه مردان مؤمن بوده است، نه با زنان مؤمن دنیوى.
از این رو شیوه محاوره، اقتضا دارد که چنین اوصافى براى این موجودات، ذکر شود.
از مضمون برخى آیات و روایات، چنین برمى آید که مسئله لذت ، اختصاصى به مردان ندارد؛ بلکه زنان نیز در بهشت مى توانند براى خویش شوهرانى دلخواه برگزینند.
اصطلاح «حور» نیز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلکه حورهاى مذکر نیز در بهشت وجود دارند.
در بهشت هم حوریان بهشتى وجود دارند که از نعمتهاى بهشتى اند و در دنیا نبوده اند و هم زنان دنیا که اهل بهشت باشند با زیبایى و شکوهى برتر از حوریان در بهشت حضور دارند و چنانچه مایل باشند، به شوهران خویش مى پیوندند؛ بنابراین لذتهاى بهشت مخصوص مردان بهشتى نیست، بلکه کسى که داخل بهشت می شود از نعمتها و زیبایى ها لذت خواهد برد.
چنان که قرآن مى فرماید:
وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ اَلْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اَلْأَعْیُنُ
در بهشت آنچه دل خواهد و چشم از آن لذت مىبرد موجود است (زخرف، آیه ۷۱) و در این امر نیز بین مرد و زن بهشتى فرقى نیست هر کدام از آنها هر نوع لذتى بخواهند بر ایشان موجود است و براى زنان بهشتى نیز مردان بهشتى بدلخواهشان هست.
منبع:
1:قرآن/سوره زخرف/آیه70
2:قرآن/سوره یس/آیه56
3:قرآن/سوره مومن/آیه8
4:قرآن/سوره رعد/آیه23
5:قرآن/سوره زخرف/آیه71
6:تفسیرالمیزان/جلد18/ص129