رسول اسلام صلّی الله علیه وآله فرمودند : «هر کس دوست داشته باشد مردم در برابرش قیام کنند ــ توقع احترام داشته باشد ــ جایگاهش پر از آتش می شود»[1]؛ یعنی جایگاهش دوزخ خواهد بود.
عده ای چنین هستند که اگر به آنها احترام نکنند، ناراحت می شوند. البته احترام یک وظیفه دینی و فضیلت است، امّا کسی که دوست بدارد که مردم او را احترام کنند، آفت حب جاه در او رسوخ کرده است؛ حالتی که اگر یک وقت، احترامش نکنند آن را توهین به خود بداند.
ائمه معصومین علیهم السّلام وقتی به مجلسی وارد می شدند، کسی بلند نمی شد و آن طور که ما تصور می کنیم احترام نمی کردند اصلاً در آن زمان معمول نبوده که مردم جلوی پای پیغمبر یا امام بلند شوند. ظاهراً این یک رسم ایرانی است. اعراب به صورت دیگری احترام می کردند. به هر حال اصل احترام کردن وظیفه است، به هر شکلی که باشد، امّا اینکه کسی توقع داشته باشد، او را احترام کنند یک مصیبت است.
منبع:
رهنمودهایی ب طلاب دانشجویان جوان از منظر ایت الله ابراهیم امینی
عالم برزخ فوایدی دارد که یکی از آنها جبران اعمالی از انسان فوت شده است؛ یعنی اگر کسی مدیون خدا و خلق باشد میتواند وصیت کند تا ورثه انجام دهند و از این طریق از متوفی رفع عِقاب خواهد شد.
کارگر آنلاین : در مورد فلسفه وجود عالم برزخ و ضرورت آن چند نکته وجود دارد:
۱-انسان تا دوران تکامل برزخ را سپری نکند ورود به عالم دیگر برای او میسر نمیشود آدمی برای نیل به بهشت و جهنم ابدی باید شرایط برزخی را بگذراند تا در سایه تکامل ذاتی و جوهری جسم و روح مناسب با ابدیت را احراز نماید.
۲-عالم برزخ فوایدی دارد که یکی از آنها جبران اعمالی از انسان فوت شده است؛ یعنی اگر کسی مدیون خدا و خلق باشد میتواند وصیت کند تا ورثه انجام دهند و از این طریق رفع عقاب از متوفی خواهد شد و عالمی نو ایجاد گردد و حیات نوین انسانها در آن عالم جدید صورت گیرد. با این حال راهی جز این نیست که در میان دنیا و آخرت برزخی باشد و ارواح بعد از جدا شدن بدنهای مادی عنصری به برزخ منتقل گردند و در آنجا بمانند و پس از پایان دنیا و آغاز قیامت همه با هم محشور شوند. زیرا ممکن نیست هر انسان برای خود مستقلاً قیامتی داشته باشد چرا که قیامت بعد از فناء دنیا و تبدیل زمین و آسمانها به زمین و آسمانهای دیگر است.
۳-از روایاتی استفاده میشود که در برزخ پارهای از کمبودهای تعلیم و تربیت افراد مومن جبران میگردد درست است که آنجا جای انجام عمل صالح نیست ولی چه مانعی دارد که محل معرفت بیشتر و آگاهی افزونتر باشد؟ حدیثی از امام موسی بن جعفر (ع) است: هر کس از دوستان و پیروان ما بمیرد و قرآن را به طور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعلیم داده میشود تا خداوند به این وسیله درجاتش را بالا ببرد، چون درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است به او گفته میشود بخوان و بالا رو، او میخواند و بالا میرود.
بیشتر بخوانید: بهشت و جهنم در روز قیامت در کجا برپا میشود؟
۴-خداوند در سوره کهف آیه ۱۹ قرآن مجید میفرماید: هنگامی که قیامت برپا میشود و با نفخ صور اول همگی میمیرند و با صور دوم زنده میشوند وقتی ملائکه از مدت اقامت در برزخ از آنها میپرسند: چه مقدار در عالم برزخ اقامت نمودید؟ میگویند: گویا یک روز یا نصف روز در آنجا مقیم بودیم بنابراین اگر با دیدگاه عمیقی نگاه کنیم تمام عالم برزخ نسبت به قیامت خواب است، ولی روایات آمده که بعضی از ارواح ضعیف و مستضعف که نه از عذاب برزخ برخوردارند و نه از نعمتهای آن بهره مندند در عالم برزخ به صورت انسان خوابیده بسر میبرند و از برزخ جز یک ترسیم خواب آلودی بیش ندارند. بسیاری از افراد علاقه دارند که از زندگی انسان در برزخ و حقیقت این عالم آگاهی کامل به دست آورند، ولی باید توجه داشت که آگاهی کامل از جهان برزخ برای ما امکان پذیر نیست و تا انسان گام در آن جهان نگذارد نمیتواند به کیفیت آن پی ببرد.
به قول یکی از بزرگان عالم برزخ نسبت به این دنیا مانند همین دنیا نسبت به شکم مادر است اگر به بچه در شکم مادر بگویند در ورای این محل تو عالمی است که بسیار بزرگتر از شکم مادر است نمیتواند ادارک کند و بفهمد با این حال میتوان صورتی ناقص و شبحی مبهم از آن جهان را ترسیم کرد از این رو بدن برزخی و عذاب و نعمتهای آنجا را به لذت و یا نعمتهای موقع خواب تشبیه کرده اند اگر آن چه را در جهان رویا و در عالم تصور از خود مشاهده میکنیم با واقعیتی بیشتر و حقیقتی روشنتر تجلی کند باید نام آن را زندگی برزخی بگذاریم. موجوداتی که در عالم برزخ هستند ماده ندارند، اما شکل و صورت و حد دارند. آنجا عالم مجردات است لکن به صراحت آخرت هم نیست در جهان برزخ آثار ماده مثل گرمی و سردی و شیرینی و تلخی و شادمانی و غمگینی وجود دارد هر چند خود ماده وجود ندارد. بدن ما در برزخ بدن مثالی است. یعنی از لحاظ شکل به عین همین بدن است، ولی دیگر جسم و ماده نیست بلکه لطیف است.
۵-آیا تمام کسانی که از دنیا میروند و به جهان برزخ منتقل میشوند همه حیات آگاهانه دارند؟ یا گروهی همانند کسانی که به خواب فرو میروند حیات برزخیشان ناآگاهانه است و گویی در قیامت از خواب بیدار میشوند و هزاران سال را ساعتی میپندارند؟ از آیه ۵۵ سوره روم معنای دوم استفاده میشود که فرموده است: یُوم تَقُومْ الساعُهْ یْقْسِمْ الْمْجًرِمْونُ مالَبِثُوا غَیًرُ ساعُهٍ روزی که قیامت برپا میشود گناهکاران سوگند یاد میکنند که جز ساعتی توقف نکرده اند. البته این معنی در صورتی است که آیه را به معنی ناچیز بودن عالم دنیا یا عالم برزخ در برابر قیامت تفسیر نکنیم، ولی بعضی از آیاتی که به مساله برزخ اشاره میکند مثل آیه ۱۰۰ سوره مومنون مطلق و عام است که میفرماید: «من وارئهم برزخ الی یوم یبعثون» و از روایات فشار قبر هم استفاده میشود که عمومیت دارد و همه به استثنای بعضی از اولیاء الله به آن گرفتار میشوند و سووال قبر گرچه در روایات برای دو گروه ذکر شده کسانی که دارای ایمان خالص و یا کفر خالص اند و بقیه به حال خود رها میشوند، اما تعبیر «یلهی عنهم» مفهومش این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه سوال قبر در باره آنها نیست.
اما در روایات زیادی وارد شده که ارواح مومنین در وادی السلام جمع میشوند که سرزمینی است در نجف اشرف که وادی ولایت است در پشت کوفه، چون قبل از دفن جسد مطهر علی (ع) در نجف اشرف شهری نبوده است بلکه بیابانی بوده یک فرسنگ از کوفه دورتر لذا نجف را ظَهر کوفه میگویند. حبه میگوید: من با امیر المومنین (ع) به سوی ظَهر کوفه از کوفه خارج شدیم حضرت در قبرستان وادی السلام توقف نمود همانند کسی که در مقابل مردمی برای مکالمه ایستاده است من نیز با قیام آن حضرت ایستادم تا خسته شدم ناچار نشستم مدتی گذشت و دوباره بپا خاستم و آنقدر ایستادم که مثل بار اول دچار خستگی شدم مجدداً نشستم پس از مدتی برخاستم عبا را از دوش گرفتم و به علی (ع) عرض کردم من از این هم سر پا ایستادن بر شما میترسم ساعتی استراحت کنید و عبای خود را گستردم تا حضرت بنشیند حضرت فرمود:ای حبه این قیام و توقف من چیزی جز تکلم و انس با مومن نبود عرض کردم: آیا مردگان هم با یکدیگر تکلم و انس و الفت دارند؟ فرمود: بلی اگر پرده در جلو دیدگان تو برداشته شود آنها را میبینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دیگری پشت و ساقههای پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند عرض کردم آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند و هیچ مومنی در سرزمینی نمیمیرد مگر آنکه به روح او گفته میشود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعهای از بهشت عدن است چنین برداشت میشود که هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی مکهای که انسان زیارت میکند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست، ولی صورتش عین مکه است.
۶-از منابع موجود استفاده میشود که با فرا رسیدن مرگ نه تنها شعاع دید و درک انسان کمتر نمیشود بلکه بیشتر نیز میشود، پیامبر (ص) میفرماید: مردم خوابند همین که میمیرند بیدار میشوند. این جمله را به دو گونه میتوان معنی کرد:
۱ ـ. منظور این است که در دنیا چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها غافل است، ولی پس از مرگ متوجه آنها میشود و کنایه از هوشیاری بعد از غفلت است.
۲ ـ. معنای دیگر که استاد شهید مطهری بیشتر بر آن تکیه دارد این است که درجه حیات بعد از مردن از پیش از مردن کاملتر و بالاتر است همان طور که انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کاملتر میشود همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی درجهای ضعیفتر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کاملتر میشود.
۳-مومنین با توجه به درجهای که دارند در عالم برزخ و قبر در صفا و خوشی بسر میبرند و حتی جسد برخی از آنها در قبر تازه است و هیچگونه فساد و تغییری در بدن آنها صورت نگرفته است، از امیر المومنین (ع) روایت است که فرشتگان دری از بهشت بر مؤمن میگشایند و به او میگویند بخواب در حالی که چشمت روشن باد مانند خواب گوارای جوان، زیرا خدای تعالی میفرماید: بهشتیان در آن روز بهترین قرارگاه و زیباترین مکانها قرار دارند. امام صادق (ع) میفرماید: وقتی مومن بمیرد هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشییع میکنند و هنگامی که داخل قبرش نمایند نکیر و منکر به نزد او میآیند پس از سوال از ایشان آن دو فرشته قبرش را به اندازهای که چشمش ببیند وسعت میبخشند و از بهشت برای وی غذا میآورند و روح و ریحان بر او داخل کنند.
منبع: پایگاه عرفان
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻧﻮﺭﻯ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﻋﻠﻰ ﻧﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻌﻴّﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﻧﺠﻔﻰ ﻋﺎﺯﻡ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺁﻗﺎ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻰ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﺷﻴﺦ ﻋﻠﻰ ﻛﻪ ﻛﻔﻴﻞ ﺧﺪﻣﺖ ﻭ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺮﺝ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻠﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻳﻢ. ﻣﻦ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﻴﻢ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ. ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺸﻬﺪ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﻣﺪّﺕ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺮﺟﻰ ﻣﺎ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﻰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻮﻟﻰ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻗﺮﺽ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﻴﺴﺖ. ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﭘﻰ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﻄﻬّﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺸﺘﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻛﺮﺩﻳﻢ. ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﭘﻬﻠﻮﻯ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺷﻴﺦ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻛﻴﺴﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺷﻴﺦ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺷﻴﺦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻰ ﻛﻴﺴﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻭﻯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣّﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﻴﺦ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍَﻣﺎ ﻋَﻠِﻤﺖَ ﺍِﻥﱠﱠ ﻟِﻜُﻞﱢﱢ ﺍِﻣﺎﻡَ ﻣَﻈﻬَﺮ ﻭ ﺍِﻥﱠﱠ ﺍﻟﺎِﻣﺎﻡ ﻋَﻠﻰﱢﱢ ﺑﻦِ ﻣﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣُﺘَﻜَﻔﱢﱢﻞ ﻟِﺎَﺣﻮﺍﻝِ ﺍﻟﻐُﺮﺑﺎﺀ: ﻣﮕﺮ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﺮ ﺍﻣﺎﻣﻰ ﻣﻈﻬﺮﻯ ﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺑﺮﺍﺳﺘﻰ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﻔﻴﻞ ﺣﺎﻝ ﻏﺮﻳﺒﺎﻥ ﺍﺳﺖ! ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻛﻴﺴﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺭﻓﺖ. ﻣﻬﺪﻯ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﺷﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻫﻰ ﻛﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﺑﻴﺎ ﻛﻴﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮ. ﻣﻦ ﻛﻴﺴﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻴﺦ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ، ﻏﺬﺍ ﻭ ﻣﻴﻮﻩ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩﻡ. ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭﻗﺘﻰ ﻃﻌﺎﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺷﺐ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﻛﺮﺩﻯ. ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻏﺬﺍﻯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﺰ ﺷﺐ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﻭ ﻣﺮﺩﻯ ﻛﻪ ﻛﻴﺴﻪ ﺍﻫﺪﺍﻳﻰ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻛﻴﺴﻪ ﺳﻴﺼﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺑﻮﺩ.
منبع:
1-ﺩﺍﺭﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧﻮﺭﻯ: ﺝ 2، ﺹ 258
داستان هایی از علماء
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجه
در حدیثی از امیر المومنین (ع) شرایط توبه حقیقی بیان میشود که بدون انجام آنها کامل نیست و در حقیقت بدون آنها توبه صورت نگرفته است.
با این وجود برای توبه کامل شرایطی است و کسی که بخواهد توبه او کامل باشد و زنگ معصیتی که کرده از آیینه دل او زدوده شود، باید بعد از ارتکاب به گناه، نفس خود را به زحمت بیندازد.
روایت شده است که «شخصی در خدمت حضرت امیر المؤمنین (ع) گفت: «استغفر الله».
آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید؛ آیا میدانی حقیقت استغفار چیست؟! به درستی که استغفار درجه «علیین» است و بر مجموع شش معنی واقع میشود:
اول: پشیمانی بر گذشته.
دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر.
سوم: ادا کردن حقوق مردم.
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.
پنجم: از بین بردن هر گوشتی که از حرام روییده به سختی تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.
ششم: سختی و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به ازای آنچه از شیرینی معصیت چشیده.
چون کسی این شش امر را بجا آورد بگوید: استغفر الله
مراد حضرت اینجا استغفار کامل است؛ و مراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر، لغو و بی فایده است؛ زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه «استغفر الله» از روی اخلاص با فهمیدن معنی آن نیز موجب تخفیف عذاب است. (۱)
و کسی که این گونه توبه کند چه خوش جایگاهی دارد. اینها که توبه میکنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست.
ذات اقدس اِلهی کاری میکند که گناه از یاد خود ما هم میرود و نقش آن از صحنه قلب ما برطرف میشود. خدا گناه ما را هم پیش مَلَک میپوشاند و هم پیش فلک؛ هم پیش انبیا میپوشاند و هم پیش اولیاء…
لذا توبه کننده در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلاً یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود؛ ماییم و این رحمت بی انتها .. (۱)
۱. کتاب معراج السعادت
۲. سایت آیت الله جوادی آملی
در حدیثی از امیر المومنین (ع) شرایط توبه حقیقی بیان میشود که بدون انجام آنها کامل نیست و در حقیقت بدون آنها توبه صورت نگرفته است.
با این وجود برای توبه کامل شرایطی است و کسی که بخواهد توبه او کامل باشد و زنگ معصیتی که کرده از آیینه دل او زدوده شود، باید بعد از ارتکاب به گناه، نفس خود را به زحمت بیندازد.
روایت شده است که «شخصی در خدمت حضرت امیر المؤمنین (ع) گفت: «استغفر الله».
آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید؛ آیا میدانی حقیقت استغفار چیست؟! به درستی که استغفار درجه «علیین» است و بر مجموع شش معنی واقع میشود:
اول: پشیمانی بر گذشته.
دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر.
سوم: ادا کردن حقوق مردم.
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.
پنجم: از بین بردن هر گوشتی که از حرام روییده به سختی تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.
ششم: سختی و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به ازای آنچه از شیرینی معصیت چشیده.
چون کسی این شش امر را بجا آورد بگوید: استغفر الله
مراد حضرت اینجا استغفار کامل است؛ و مراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر، لغو و بی فایده است؛ زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه «استغفر الله» از روی اخلاص با فهمیدن معنی آن نیز موجب تخفیف عذاب است. (۱)
و کسی که این گونه توبه کند چه خوش جایگاهی دارد. اینها که توبه میکنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست.
ذات اقدس اِلهی کاری میکند که گناه از یاد خود ما هم میرود و نقش آن از صحنه قلب ما برطرف میشود. خدا گناه ما را هم پیش مَلَک میپوشاند و هم پیش فلک؛ هم پیش انبیا میپوشاند و هم پیش اولیاء…
لذا توبه کننده در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلاً یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود؛ ماییم و این رحمت بی انتها .. (۱)
۱. کتاب معراج السعادت
۲. سایت آیت الله جوادی آملی